گزارش نشست «نگاهی تازه به شعر معاصر ایران»

۲۵ دی ۱۴۰۰ | ۱۵:۲۹ کد : ۲۲۰۴۲ خبر و اطلاعیه
تعداد بازدید:۱۱۷۵
شعر در دوران مدرنیته، اساساً به یک فرهنگ فستیوالی و جشنواره‌ای تبدیل شده است و مرزهای بین ژانرها و سبک‌ها معلوم نیست. به‌جزء جریان‌هایی که میراث‌دار سنت‌های ادبی است، مابقی به‌طرز شدیدی دچار بحران نام و تشتت تعریف است؛ لذا بررسی موشکافانۀ علمی این جریان، برای نام‌گذاری و رسیدن به یک تعریف جامع، ضروری است.
گزارش نشست «نگاهی تازه به شعر معاصر ایران»

نشست تخصصی «نگاهی تازه به شعر معاصر ایران»، 20 دی ماه 1400، به همت پژوهشکده زبان و ادبیات پژوهشگاه برگزار شد.
 به‌گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در ابتدای جلسه دکتر مریم شریف‌نسب (دبیر نشست) درباره ادبیات معاصر ایران گفت: به‌نظر عده‌ای از صاحب‌نظران، سال 1300 شمسی که نیما یوشیج منظومه «افسانه» خود را منتشر کرد و محمدعلی جمال‌زاده، «یکی بود، یکی نبود» را به چاپ رساند، مبدأ تاریخ ادبیات معاصر ایران به‎شمار می‌آید. هرچند که درباره این موضوع اختلاف نظرهایی وجود دارد، اگر این مبدأ را بپذیریم، امسال (1400 خورشیدی) در یک‌صد سالگی ادبیات معاصر قرار داریم. پژوهشکده زبان و ادبیات در راستای رسالت خود، نشست تخصصی را در مورد ادبیات معاصر ایران تدارک دید که در این نشست دو استاد صاحب‌نظر و متخصص در حوزه ادبیات دکتر صدیقه (پوران) علیپور و دکتر زهرا حیاتی سخنان خود را ارائه می‌کنند.


در ادامه دکتر علیپور، دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان، سخنان خود را با موضوع «شعر چگال» مانیفست تحلیلی شعر کوتاه آزاد ایران (با نگاهی آسیب‌شناسانه)، آغاز کرد و گفت: هویت ادبیّات هر ملتی به‌طور عام و هر جریان ادبی به‌طور ویژه، از طریق نام آن جریان، قابل شناسایی و بررسی است. جریان‌ها به‌همراه گفتمان‌ها و حتی شکل¬های ادبی اساساً با توجه به شرایط اجتماعی در هر عصر یا دوره‌ می‌کنند. یعنی میدان‌های متفاوت، منجر به استراتژی متفاوت و در نتیجه ذائقۀ متفاوت و تولیدات ادبی متفاوت می‌شوند. ما تجربۀ شعر کوتاه را به شکل‌های متنوعی در دوره‌های ادبی گذشته‌مان داشته‌ایم و اکنون نیز این گونۀ ادبی تحت تأثیر همین استراتژی به شکل تازه‌ای پا به میدان ادبی گذاشته است، در دنیایی به نام مدرن که زندگی با اختصار قرابت زیادی دارد. از طرف دیگر، شعر در دوران مدرنیته، اساساً به یک فرهنگ فستیوالی و جشنواره‌ای تبدیل شده است و مرزهای بین ژانرها و سبک‌ها معلوم نیست. به‌جزء جریان‌هایی که میراث‌دار سنت‌های ادبی است، مابقی به‌طرز شدیدی دچار بحران نام و تشتت تعریف است؛ لذا بررسی موشکافانۀ علمی این جریان، برای نام‌گذاری و رسیدن به یک تعریف جامع، ضروری است.


دکتر علیپور ادامه داد: شعر کوتاه مدرن، همان‌طور که در جاهای مختلف اشاره شده، در ایران معاصر با شاعرانی مثل: زهری، نیما، شاملو، شمس لنگرودی و شاعران جریان‌های موج نو آغاز شد که غالباً شاعران نامبرده در کنار اشعار بلند، گاهی کوته سروده‌های نیز داشته‌اند. مطالعات آثار ادبی پیشینۀ ایران (متون اوستایی و میانه) نیز برخی از شاعران چون اخوان ثالث را به سمت زنده نمودن برخی از جریانات گذشتۀ ادبی مثل: خسروانی‌ها و شعر هجایی کشاند. ترجمۀ‌ «هایکو» در سطح جهانی و توسط شاعرانی مثل شاملو در ایران نیز عامل مؤثر دیگری در تکوین این جریان است، اما چیزی که به‌نظر نگارنده از قلم افتاده، خوانش‌گزینشی مخاطبان شعر معاصر و حتی شعر ایران در روزگاران همیشه بوده است. بریدۀ اشعار شاعران زیادی بدون هیچ یادی از دنبالۀ آن شعرها، در حافظۀ مردم زنده مانده است. این اتفاق دقیقاً به اعتبار استراتژی جمعی خوانندگان و یک واقعیت اجتماعی در میان تولیدات ادبی تبدیل شده است: «به انتظار تصویر تو / این دفتر خالی / تا چند / تا چند/ ورق خواهد خورد؟» (شاملو)/ «بهترین چیز رسیدن به نگاهی‌ست / که از حادثۀ عشق/ تر است.» (سهراب)


وی شرح داد: همگرایی ادبی در سطح جهانی، باعث شده تا این جریان در ایران با شکل‌های مختلف در کشورهای دیگر آمیخته شود و درنتیجه عدم انسجام تعریف جریان و شناخت ناکافی از آن موجب آسیب‌هایی شده است. تا جایی‌که مرزبین این جریان با جریان‌های دیگری مثل: ‌هایکو، شعر مینی‌مال و گونه‌های مختلف ادبی، مثل: کلمات قصار، کاریکلماتور و ... معلوم نیست. مهمترین آسیب‌ها به نام گذاری‌های زیاد و عدم تعریف ثابت و ساختار معین مربوط می‌شود. نام هر اصطلاح به‌عنوان یک دارایی، ارزش‌های نامشهود آن را مشهود می‌سازد. اعتبار هر نام به انطباق معنا با ساختار آن است به گونه‌ای که بتواند اعتماد و قبول مخاطبان خود را برای پذیرش به‌دست آورد. در ژاپن و چین، نام‌های مستقلی مثل: سیجو، تانکا،‌ هایکو و غیره وجود دارد که همۀ آنها شعر کوتاه هستند و علاوه بر کوتاه بودن، شاخصه‌های مخصوص به خود را دارند که باعث می‌شود هر کدام از دیگری مجزا شود. در اروپا نیز نام‌های مجزایی برای انواع شعر کوتاه وجود دارد: کانکریت، سینکویین، آکروستیک و غیره. در ایران نیز پیش از این نام شعرهای کوتاه به‌صورت مجزا طبقه‌بندی شده است: رباعی، دوبیتی، تک‌بیتی، خسروانی و غیره که مرزها و تفاوت‌های هر کدام از این انواع مشخص است؛ اما در دنیای معاصر نام‌ها جایگاهشان دقیق و علمی نیست.


نام‌گذاری‌های ایرانیزه شده، مثل:‌ هایکوی ایرانی یا فارسی نوشتۀ شعر مینی‌مال و از این دست نمی‌توانند هویت شعر کوتاه مدرن ایران را به مخاطبان، چه در سطح ملی و چه در سطح فراملی، بشناسانند. در ایران نام‌های پیشنهادی زیادی توسط برخی از شاعران یا ژورنال‌ها مطرح شده است که در ادامه مورد بررسی قرار می‌گیرد. سه‌گانی نیمایی، سه‌گانی سپید، ‌هایکوواره، نیمایی کوتاه و بالاخره شعر کوتاه سپید که خودش شامل زیر مجموعه‌های: طرح، ترانک، چامک، فرانو، شعرک، شعر کوتاه سپید، شعر کوتاه محلی، هساشعر، کلمات قصار و کاریکلماتور است. بماند که کلمات قصار و کاریکلماتور اساساً شعر نیستند. برای نمونه «سه‌گانی» این نوع شعر کوتاه موزون از قدیم بوده است؛ ساختار و قالب مشخص و نام شناسنامه‌ای خود را دارد. عنوان «سه‌گانی سپید»، به‌عنوان یک گونۀ ادبی مستقل جایگاهی برای طرح ندارد. «والت وایتمن» هم ساختار «couplet» را در هم شکست. در جامعۀ ادبی همگان او را پدیدآورندۀ شعر آزاد آمریکا می‌دانند، نه شاعر دوبیتی آزاد.   


هایکو: شعری که از 17 هجا تشکیل شده در سه سطر: پنج هجایی، هفت هجایی و پنج هجایی که از وقایع عینی و ملموسات طبیعی سخن می‌گوید و سویه¬ای هستی‌شناسانه دارد و البته در شعر شاعران ایرانی سویۀ انسانی و عاطفی پیدا کرد. آنچه از شعر ‌هایکو به جهان وارد شد، کوتاهی و شکار آنی ذهن مکاشفه‌گر است؛ وگرنه کشف و ظهور طبیعت در ادبیّات ما دیرینه‌ای بزرگ دارد: «پشت در یک نامه افتاده است/ برگ باد آوردۀ پاییز» (میرافضلی)


طرح: فلکی در کتاب سلوک شعر طرح را با ترانک مترادف دانسته و برای تعیین حد و مرز این نام با نام‌های دیگر سه نکته را مطرح می‌کند: «طرح یا ترانک کوتاه‌ترین شعر کاملی است که ساخت و معنای مشخصی دارد، شعرک، تنها تصویری واحد است و ‌هایکو تنها دیدار طبیعت است، بی‌تصویر.» (فلکی، 1378: 248) که این تمایزها خود جای بحث دارد: سلاخی/ می‌گریست/ به قناری کوچکی/ دل باخته بود. (احمد شاملو)


شعر مینی‌مال ایرانی: گرایش دیگری که تابع شعر مینی‌مال در اروپاست. شعر بسیار کوتاهی که به‌صورت پایان‌باز ارائه می‌شود و معمولا بازی با زبان است و سعی در روایت‌گریزی دارد. گاهی به یک واج هم بسنده می‌کند. آواز حواصیل/ بر فراز دریا... (غلامرضا رزبان)

مینی‌مالیسم یک مکتب است

 دکتر علیپور شرح داد: مینی‌مالیسم یک مکتب است که هنرهای مختلف از آن پیروی می‌کنند: موسیقی مینی‌مال، داستان مینی‌مال، نقاشی مینی‌مال، هنرهای تجسمی، شعر مینی‌مال و غیره. رابرت لاکس، تحت تأثیر دوست نقاشش «رینهارد» توانست نام خود را به‌عنوان شاعر انتزاعی مینی‌مال به سراسر جهان معرفی کند. در یکی از شعرهایش واژۀ گل را به چند هجا تقسیم کرد و بعد آن‌را کاهش داد و به‌صورت عمودی نوشت تا به شکل یک گل دیده شود یا شعر دیگر او که با یک کلمه که تکرار می‌شود و به‌صورت عمودی نوشته شده، نمایان شود. اشعار رنگی لاکس بخش قابل توجهی از کار او را تشکیل می‌دهد: «سیاه و سفید سیاه و سفید سفید سیاه و سفید سفید سیاه و سفید سفید /سفید سفید سفید سفید سیاه سفید سفید مشکی...»  


در ایران، شعر مینی‌مال، ساختاری متفاوت با دیگر نمونه‌های شعر کوتاه ندارد: «تو را می‌بینم/ و تمام گرگ‌های جهان/ زوزه می‌کشند. » غلامرضا رزبان
نام‌های چامه، ترانه بدون کاف تصغیر و شعرک در ادبیّات گذشتۀ ما نام‌های اختصاصی برای برخی از گونه‌های ادبی بوده‌اند؛ پس نمی‌توان هویت‌شان را عوض کرد. «چامک» ساختۀ پیشنهادۀ علی‌رضا پنجه‌ای: «هر چه می‌شوید دلم/ چرک مرده‌تر می‌شود/ رخت انتظار! »
«فرانو» ساختۀ اکبر اکسیر: «صفر را بستند/ تا ما به بیرون زنگ نزنیم/ از شما چه پنهان/ ما از درون زنگ زدیم!»
«شعرک»ساختۀ اسماعیل نوری: «تا در چشمان ستارگان/ شرمسارم نسازی/ آوازم را نشکن!» (نوری علا)


شعر پست مدرن کوتاه، گونه‌ای از شعر که مرکززدایی می‌کند: «چگونه/ بر بیماری ترس از ارتفاع غلبه کنیم/ کتابی/ لای بال‌های عقاب.» (صدرالدین انصاری زاده)
و بالاخره «شعر کوتاه» که تعداد شاعرانی که از این عنوان استفاده می‌کنند، بیشتر است:
«گوشی را برداشت/ و باز هم شمارۀ خود را گرفت/ تمام دنیا در اشغال تنهایی بود.» (حمیدرضا شکارسری)/ «کدام پل/ در کجای جهان شکسته است/ که هیچکس/ به خانه‌اش نمی‌رسد.» (گروس عبدالملکیان)
«تو رودی/ که هرچه می‌رود/ هنوز نرفته است.» (شهرام پارسا مطلق)/ «می آیی/ و آوازت/ آواز مسافری است/ که می‌رود.» (محمد شریفی نعمت آباد)/ «پرنده/ گفت: نمی‌مانم/ باد شد و از قفس پرید/ وقتی برگشت/ میله‌ها هنوز در انتظار ایستاده بودند.» (مجید رفعتی)/ «آخرین کاکتوس پشت پنجره خشکید/ تمام جلوۀ این باغچۀ کوچک/ به نگاه تو بود.» (پوران علیپور)

شکی نیست که شعر کوتاه ایران توانسته راه خودش را پیدا کند
علیپور تأکید کرد: همان‌طور که نمونه‌ها را خواندیم در متن شعرها یک ساختار مشابهی وجود دارد؛ البته در پاره‌ای از موارد، ‌اندک تفاوتی وجود دارد؛ ولی در عنوان‌بندی نام‌ها و تعاریف دقیق متمایز نشده است. شکی در این نیست که شعر کوتاه ایران توانسته راه خودش را پیدا کند، سبک و ساختار خودش را، زیربنای فرهنگی، فکری و محتوایی خودش را و بالاخره جایگاه خودش را به‌عنوان یک نوع ادبی در ادبیّات معاصر به‌دست آورده است، لذا باید نام هویت یافتۀ خودش را داشته باشد. نامی که آن‌را از همۀ جریان‌های غیر ایرانی مجزا سازد و دربرگیرنده همۀ این گونه‌ها باشد. برای بررسی ساختار یک نام یا اصطلاح باید به دو بخش کلی توجه داشته باشیم: هسته (مفاهیم و توصیفات) و برون هسته (انطباق داشتن با سیستم نام‌گذاری و سازگار بودن با فرهنگ بومی). واژۀ پیشنهادی «چگال» است. واژۀ فارسی و مصوب فرهنگستان، معادل واژۀ انگلیسی (Condensed) در لفظ یعنی متراکم، فشرده و تغلیظ شده. در لغت نامۀ دهخدا شعری از «فرهنگ آنندراج» ذکر شده است که واژۀ چگال در آن بدین معنی آمده است: «پیش طبعش گران هوای سبک/ پیش حلمش سبک زمین چگال.» (رضی‌الدین نیشابوری)

چگال، شعری فشرده با افزایش قدرت کلام در تولید معنا در فضایی محدود و کوچک است
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان تصریح کرد: با توجه به معنای لفظی واژه، می‌توان چنین برداشت کرد که چگال، شعری فشرده با افزایش قدرت کلام در تولید معنا در فضایی محدود و کوچک است. وقتی می‌گوئیم چگال، تراکم و انباشتگی از یک طرف و فشردگی و غلظت از طرف دیگر معنی پیدا می‌کند. از فضا می‌گوییم چون شکل مکانی و زمان درونی نوشتار در این نوع شعری نامحدود است. ارزش معنایی کلمات به‌خاطر همین فشردگی، گاه دو یا چند برابر می‌شود. نهایت بهره‌گیری از کیفیت به‌جای کمیت اتفاق می‌افتد. تراکم کانونی عناصر شعر و اقتصاد زبان در آن بسیار اهمیت دارد. هیچ مازاد زبانی وجود ندارد. کلمات همه نقش اصلی و حتی در دو یا بیشتر نقش ایفا می‌کنند؛ مثل ایهام و استخدام و صناعات ادبی که با فشردگی به تولید بیشتر معنا کمک می‌کنند. سکوت‌ها و صداها، نوشتارها و سفید نوشته‌ها بسیار مهم هستند. از طرف دیگر، اصطلاح چگال، جوهره هم معنا می‌دهد. یعنی جوهره شعری دارد؛ یعنی باید همه عناصر شعری (خیال، عاطفه، موسیقی، زبان) را داشته باشد. نو و سپید بودن محل تجزیه نیست، چون این هر دو شعر آزاد هستند. شعر آزاد یعنی شعری که فارغ از بند است؛ ولی این به معنی الزام نداشتن آهنگ و موسیقی در شعر نیست. به قول الیوت، غیاب قافیه و غیاب وزن است نه به معنای مطلق آزاد.


ساختار پیشنهادی برای شعر چگال: طرح کلی ساختار شعر چگال با اقتصاد زبان رابطۀ نزدیکی دارد. پس ملاک تعداد سطرها نیست؛ بلکه چگالی بودن شعر است. ممکن است شعری در 6 سطر نوشته شده باشد، ولی چگال نباشد؛ مثل این شعر لنگرودی: «برای ستایش تو/ همین کلمات روزمره کافی‌است/ همین که کجا می‌روی، دلتنگم/ برای ستایش تو / همین گل و سنگریزه کافی‌است/ تا از تو بتی بسازم.» این یک شعر سپید است و کوتاه یا بلندی آن جزو ساختارش نیست؛ همان‌طور که مثنوی، مثنوی است؛ چه ابیات آن، بلند تا هزاران بیت باشد و چه مثنوی بیست بیتی، اما مؤلفه‌های تعیّن‌بخش ساختار شعر چگال چیست؟


در این خصوص 10 مورد ارائه می‌شود که 5 مورد آن جنبۀ عمومی دارد و 5 مورد، مختص شعر چگال است:
1.    از واژگان و صنایع ادبی که به غنای مطلب می‌افزایند بهره گرفته می‌شود و از گفتار معهود، آشنازدایی می‌کند.
2.    احساسات زنده و واقع‌نمایانه در کنار دیگر عناصر ادبیت، باعث دمیدن روح در کالبد شعر می‌شوند.
3.    نظم معنایی و پیوند منسجم بین عناصر ادبی، احساس و زبان شعر، لایه‌های پنهان شعر را قابل تفسیر می‌کنند.
4.    استفاده از فردیت در خلاقیت موسیقی و تولید ایده‌های تازه برای ریتم شعر. (صرفاً ریتم‌های رایج در انواع شعر موجود در گذشتۀ ادبی تا دوران معاصر ملاک نیست).
5.    آزادی در بیان موضوعات متنوع بدون هیج محدودیتی: اجتماعی، هستی‌شناسانه، عاشقانه، حماسی، دینی، مذهبی و غیره
ویژگیهای اختصاصی:

6.    مفاهیم در لایه‌های پنهان شعر به‌صورت فشرده تعبیه می‌شود.
7.    از واژگان دقیق و پر معنی در جای خود استفاده و از واژگان مبهم و زینتی قطعاً پرهیز می‌شود.
8.    لحن، ژانر، تصویر، نماد و عناصر شاعرانۀ دیگر در کمال فشردگی، مفهوم خود را به مخاطبان می‌رسانند.
9.    از ابهام آفرینی پرهیز و گفتار روشنی ارایه می‌شود.
10.     به‌خاطر چگالی بودن این نوع شعر، سفید خوانی‌اش زیاد است و مخاطبان از این طریق با شعر پیوند عمیق‌تری دارند.

هر رویدادی باید شناسنامه‌ای داشته باشد
دکتر علیپور در خاتمه سخنانش گفت: همان‌طور که شرح داده شد، هر رویدادی باید شناسنامه‌ای داشته باشد؛ نام، ساختار تعین‌بخشی و ... شعر کوتاه هنوز شناسنامه‌اش صادر نشده است. سردرگمی ریشه‌های پیشامد این شاخۀ ادبی از یک¬طرف و مشخص‌نبودن شاخصه‌هایی برای تعیین هویت شعر کوتاه از طرف دیگر، این جریان را به چند راهه‌ها کشانده است و باعث شده تا خیلی از مخاطبان، درست با آن ارتباط برقرار نکنند. برخی حتی سعی در کوباندن یا تخریب این جریان با عبارات تعریض‌آمیزی چون: «یک دلنوشته کوتاه با یک کنایه یا یک صنعت ادبی دیگر»، «یک جمله احساسی که شاعرانگی ندارد» و ... دارند. کسانی هم هستند که به‌خاطر کوتاه‌بودن و پر نکردن صفحۀ کاغذ آن‌را نقد می‌کنند. متأسفانه، همۀ اینها به‌خاطر عدم معرفی و آگاهی‌سازی دقیق است. بر خلاف ادعای برخی، شعر کوتاه آزاد ایران، یک جریان موقت نیست که تمام بشود و حتی به‌جزء در برخی استثنائات، می‌تواند شعری جهانی باشد.
هدف این بیانیه، بررسی و بیان حقیقت موضوع بود. البته قطع یقین نمی‌توان ادعا کرد که شناخت من از دیگری بیشتر است؛ ولی می‌توان پیشنهادۀ خود را برای چالش فکری و تبادل‌اندیشه در این زمینه طرح کرد.
سپاس ویژه دارم از پژوهشگاه علوم انسانی که این فرصت را در اختیار بنده قرار داد تا بیانیه را به اشتراک بگذارم.
از زنده به‌گوری بر نگشته‌ام / که باز بمیرم
 بگذار این لیلی/ کمی زلف‌هایش را/ در هوای آزاد بیفشاند. (پوران علیپور)

تقابل‌ها: بازتاب دگردیسی باورها در شعر دهه هشتاد شمسی
سخنران دوم این نشست دکتر زهرا حیاتی، دانشیار گروه پژوهشی نقد و نظریه و مطالعات میان رشته¬ای، پژوهشکده زبان و ادبیات پژوهشگاه، بود که سخنان خود را با موضوع «تقابل¬ها: بازتاب دگردیسی باورها در شعر دهه هشتاد شمسی»، آغاز کرد و گفت: بررسی شعر فارسی دهه هشتاد شمسی، تفکر و عاطفه حاکم بر این دوره را نشان می‌‏دهد. عواملی مانند بحران هویت، فقدان ایدئولوژی منسجم، گسست از سنت‌‏ها، تغییر و تحول ارزش‌‏ها و نیز بروز تفکر خلاق در ذهن و زبان ادبی، از مواردی است که در نخستین مواجهه‏‌ها با شعر این دهه نمایان می‏‌شود؛ و این ویژگی‏‌ها در تقابل‏‌های دوگانه موجود در اشعار خود را نشان می‏‌دهد. توجه به دوگانه‏‌ها، ساختار طبیعی ذهن است و ما با انتخاب‏ از میان تقابل‏‌های موجود در جهان و نحوه برخوردمان با این تقابل‏‌ها، از یک سو ایدئولوژی پنهان خود را آشکار می‏‌کنیم و از سوی دیگر توان پردازش خلاقانه خویش را از یک ساختار طبیعی نشان می‌‏دهیم.


دکتر حیاتی افزود: فهرست تقابل‏‌های دوگانه در شعر فارسی دهه هشتاد و نیز رابطه معنایی و نقش زیبایی‏‌آفرینی که در آن‏ها نهفته است، گفتمان شعری این دوره را بهتر نشان می‏‌دهد. این امر در پژوهشی که در سال 1394 در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی انجام یافته، واکاوی شده است. از آنجا که در انتخاب شاعران، عوامل مختلفی مانند حضور نسل گذشته و نسل جوان؛ حضور دو گروه زنان و مردان؛ حضور دو ایدئولوژی متقابل (مخالف و موافق گفتمان رسمی)؛ حضور در جشنواره‌‏ها و دریافت جایزه ادبی و جدایی از این جریان؛ و ارتباط با ناشر دولتی یا خصوصی مورد نظر بوده است، نتیجه تحقیق، میانگینی از همه جریان‏‌های فکری و ادبی خواهد بود.

شاعران مورد بررسی 20 نفر بوده‏‌اند: احمدرضا احمدی، علی اسداللهی، علی آبات افتلی، غلامرضا بروسان، رزا جمالی، ساره دستاران، مجید رفعتی، علی سهامی، محمد شمس لنگرودی، عباس صفاری، گروس عبدالملکیان، الیاس علوی، مسعود کریم‏خانی، سجاد گودرزی، سارا محمدی اردهالی، داریوش معمار، شهاب مقربین، حافظ موسوی، احسان مهتدی، پونه ندائی، اورهان ولی و مجید یاری.
دکتر حیاتی در خاتمه سخنانش نتیجه‌گیری کرد: بیشتر شاعران این دهه برای سویه مثبت و منفی تقابل‌‏ها اعتباری یکسان در نظر می‏‌گیرند و این اعتبار هم بیشتر سویه منفی را لحاظ می‏‌کند. به تعبیر ساده شاعران معتقدند خوب‌و بدهای جهان در حقیقت همه بد هستند. این نگاه می‏‌تواند نوعی انتقاد اجتماعی به افول ارزش‌‏ها نیز باشد؛ یعنی تأکید و تکرار این که سیاه و سفیدها ارزش خود را از دست داده‏‌اند و همه به سیاه نزدیک هستند، خود نقد این گاه در جامعه است. پایان/

 

کلید واژه ها: نگاهی تازه به شعر معاصر ایران صدیقه (پوران) علی‌پور زهرا حیاتی شعر ادبیات گزارش


نظر شما :