خبر و اطلاعیه

  • کتاب جدید طرح اعتلاء با عنوان «علوم انسانی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» آماده‌ی انتشار شد

    کتاب جدید طرح اعتلاء با عنوان «علوم انسانی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» آماده‌ی انتشار شد

    طرح جامع اعتلای علوم انسانی معطوف به پیشرفت کشور، در ادامه‌ی انتشار آثار پژوهشی مجریان طرح‌ها، کتاب جدید دیگری را در پاییز سال ۱۴۰۰، منتشر خواهد کرد. کتاب «علوم انسانی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت: فراترکیب یافته‌های پژوهشی» به قلم استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دکتر یحیی فوزی به رشته‌ی تحریر درآمده است. در این کتاب چنانکه از عنوان آن پیداست درباره‌ی چیستی و چگونگی الگوی پیشرفت در ایران و نسبت آن با علوم انسانی در کشور صحبت شده است. مؤلف در مقدمه‌ی اثر درباره‌ی این موضوع چنین نوشته است: طیف‌های گوناگونی از اندیشه‌ها درباره‌ی این موضوع آرای مختلف فکری را مطرح کرده‌اند که به‌صورت کلان می‌توان آن‌ها را در دو جریان کلی طبقه‌بندی کرد؛ کسانی که راه برون‌رفت را در الگویی یکسان‌انگارانه معطوف به تجربه‌ی غرب جست‌وجو می‌کردند و کسانی که بر نوعی الگوی پیشرفت معطوف به نیازها و شرایط و هم‌سو با بستر فرهنگی و ‌زیست‌بوم ایران تأکید می‌کردند. رویکرد اول تحت‌تأثیر نظریه‌پردازان اولیه‌ی توسعه‌ی جوامع‌ را به‌ سنتی‌ و مدرن‌ تقسیم‌ کرده‌ و معتقد بودند که‌ همه‌ی جوامع‌ سنتی‌ بهطور اجتناب‌ناپذیر حرکت‌ تکاملی‌ خود را به‌ سمت‌ جامعه‌ی مدرن‌، که‌ نقطه‌ی اوج‌ آن‌ کشورهای‌ غربی‌‌اند، طی‌ می‌کنند. بهنظر آنان‌، جامعه‌ی مدرن‌ به‌تدریج‌ با زوال‌ جامعه‌ی سنتی‌ بر جهان‌‌‌سوم‌ حاکم‌ خواهد شد و کشورهای غیرغربی راهی به‌جز پیروی کامل از الگوی تعقیب‌شده در غرب برای پیشرفت ندارند. در مقابل، بخش مهمی از اندیشمندان بر ضرورت الگوی پیشرفت معطوف به نیازها و شرایط و هم‌سو با بستر فرهنگی و بوم‌زیست ایران تأکید می‌کردند؛ به‌طوری که می‌توان گفت گفتمان غالب در خصوص پیشرفت بین اندیشمندان ایرانی در دو قرن گذشته حمایت از این رویکرد بوده است. این استاد علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه مقدمه‌ی خود درباره‌ی پیشینه رویکرد دوم به موضوع پیشرفت چنین می نویسد: اصولاً این رویکرد از دوران قاجار و به‌خصوص بعد از جنگ‌های ایران و روس مطرح شده و در زمان مشروطه و پهلوی و در سال‌های بعد از انقلاب تداوم داشته است. از جمله‌ی این اندیشمندان می‌توان به عباس‌میرزا، امیرکبیر، طالب‌اف، میرزاملکم‌خان، یوسف مستشارالدوله و همچنین اندیشمندان مشروطه مانند آیت‌الله نائینی و در سال‌های بعد ایرانشهر، کسروی، فروغی، آل‌احمد، شریعتی، شایگان، آیت‌الله مطهری، امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای اشاره کرد که دغدغه‌ی آنان، با وجود تنوع دیدگاه‌ها، اغلب بحث از پیشرفت هم‌سو با بوم‌زیست ایران و برای حل مشکلات کشور و همچنین تأکید بر چگونگی نقش دین به منزله‌ی مهم‌ترین عنصر فرهنگی جامعه‌ی ایران در الگوهای پیشرفت بوده است. و به این منظور راهبردهای مختلفی را در خصوص چگونگی اثرگذاری عناصر ملی و دینی در الگوی پیشرفت مطرح کرده‌اند اما در درون این جریان، نیروهای فکری مختلفی وجود دارند؛ به‌طوری‌که بخشی از آن‌ها از پیوند هویت ملی و ناسیونالیسم ایرانی با تجدد و برخی دیگر از پیوند اسلام و تجدد سخن گفته‌اند و گروهی نیز الگویی یکتا‌انگار و تأسیسی فارغ از تجربه‌ی غرب را مطرح کرده‌اند. در سال‌های بعد از انقلاب و با غلبه‌ی گفتمان نوگرایان دینی که از اقتباس و تصرف در تجدد و ارائه‌ی الگوی تجددگرایی معطوف به مؤلفه‌های دینی و ملی در ایران دفاع می‌کرد، این مباحث وارد مرحله‌ی جدیدی شد. نگرش‌های مختلفی درباره‌ی چگونگی پیوند تجدد و دین و ملیت مجدداً در بین نوگرایان دینی طرح شد که به دلیل غلبه‌ی گفتمانی قرائت فقهی‌اجتهادی نوگرا این جریان تلاش برای عملیاتی‌کردن الگوی موردنظر خود را آغاز کرد و در عرصه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برای تأسیس ساختارهای جدید مبتنی بر الگوی پیشرفت معطوف به قرائت خود از دین و ملیت در ایران پرداخت. دکتر یحیی فوزی در ادامه طرح موضوع خود درباره‌ی الگوی دوم پیشرفت به وضعیت دهه‌های اخیر ایران در این زمینه می‌پردازند و چنین نوشته است: برخلاف این‌که انقلاب ایران خود به‌دنبال الگویی متأثر از مؤلفه‌های دینی و ایرانی برای پیشرفت کشور بود و مبتنی بر آن به تأسیس نهادها و جهت‌گیری‌های خود پرداخت، اما در دو دهه‌ی اخیر بحث از ضرورت تأسیس الگوی ‌اسلامی ایرانی پیشرفت مجدداً در فضای گفتمانی و نخبگانی ایران را رهبری انقلاب مطرح کرد و برای تبیین چیستی و چگونگی عملیاتی‌سازی این الگو طی دو دهه‌ی گذشته آثار مختلف و گسترده‌ای در عرصه‌ی علوم انسانی منتشر شده است؛ به‌طوری‌که صدها مقاله، کتاب و رساله و اثر پژوهشی درباره‌ی این موضوع نگاشته شد که هر یک از دیدگاهی خاص به این الگو نگریستند و تلاش برای تبیین آن را آغاز کردند. این حجم انبوه از اطلاعات ضرورت یک فرامطالعه و یکپارچه‌سازی برای رسیدن به هسته‌ی مشترک آن‌ها و شناسایی تفاوت‌ها و تشابه‌های یافته‌های این آثار با دیدگاه‌ها و نظرهای پیشین در دو قرن گذشته در خصوص این الگو و دست‌یابی به تبیینی اجماعی و عالمانه از پدیده‌ی الگوی ‌اسلامی ایرانی را الزامی می‌سازد. بر این ‌اساس، مسئله‌ی این پژوهش تبیین ویژگی‌ها و وجوه نوآورانه‌ی یافته‌های این پژوهش‌ها در مقایسه با نظریات و اندیشه‌های متفکران پیشین بومی‌گرا در ایران و چرایی و چیستی این الگو در آثار منتشرشده‌ی محققان علوم انسانی و ارائه‌ی مدلی برای تبیین نظری آن است. در این اثر مؤلف به دنبال پاسخ به این سؤال اصلی است که الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی چه نسبتی با نظریات و اندیشه‌های معطوف به پیشرفت در بین متفکران علوم انسانی دارد؟ و پژوهش‌های انجام‌شده درباره‌ی این الگو، در دو دهه‌ی گذشته در ایران، چه یافته‌های متمایز و نوآورانه‌ای در مقایسه با الگوهای پیشین مطرح ساخته‌اند؟ کتاب علوم انسانی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت؛ فراترکیب یافته‌های پژوهشی با شمارگان ۳۰۰ نسخه در پاییز امسال در اختیار علاقه مندان مباحث نظری علوم انسانی خصوصاً دوستداران موضوع پیشرفت و توسعه‌ی کشور قرار خواهد گرفت. برای کسب اطلاع از فهرست مطالب این اثر می‌توانید به وبگاه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بخش تازه‌های انتشارات یا بخش طرح جامع اعتلاء مراجعه فرمائید.
  • دکتر فوزی: طرح جامع اعتلا در فاز اول به اکثر اهداف خود دست یافته است.

    دکتر فوزی: طرح جامع اعتلا در فاز اول به اکثر اهداف خود دست یافته است.

    آقای دکتر یحیی فوزی جانشین رئیس پژوهشگاه در طرح جامع اعتلای علوم انسانی معطوف به پیشرفت کشور در جلسه هجدهم کمیته علمی طرح جامع اعتلاء به تشریح پیشرفت کمی و نتایج و یافته های کیفی طرح اعتلا علوم انسانی معطوف به پیشرفت کشور پرداخت. وی در این باره در خصوص دستاوردهای کمی طرح گفت: طرح اعتلاء جامع علوم انسانی به عنوان یک طرح موفق و گروهی در علوم انسانی کشور، به اکثر اهداف خود در فاز یک رسیده و تا پایان سال انشاالله فاز یک آن به پایان خواهد رسید. وی در این رابطه افزود: از لحاظ کمی حدود ۳۷ طرح یا به اتمام رسیده و یا در مرحله انتشار است. حدود ۲۸ طرح نیز در حال اتمام و یا انجام در مراحل نهایی است. با این اوصاف تا پایان سال حدود ۶۰ پروژه پژوهشی فاخر را انشاالله خواهیم داشت که می توانند تبدیل به کتاب شوند و در کنار این طرح ها خروجی های متنوع دیگری مستخرج از طرح های مذکور همچون حدود یکصد مقاله و گزارش های راهبردی و توصیه های سیاستگذارانه و نشست های تخصصی را خواهیم داشت. که یک مجموعه وزین را تشکیل می دهد که می تواند یک تغییر فضایی را در گفتمان علوم انسانی کشور شکل دهد و زمینه را برای اثر بخشی علوم انسانی در توسعه کشور و همچنین زمینه ساز پژوهشهای عمیق تر بعدی باشد. دکتر فوزی استاد پژوهشگاه علوم انسانی در ادامه در خصوص نتایج و دستاوردهای کیفی و یافته های پژوهشهای مذکور افزود: اما این بحث مهم است که این طرح اعتلاء جامع علوم انسانی چه دستاورد کیفی داشته است و این طرح ها چه می خواهند بگویند؟ و بلاخره چه تاثیری بر ارتقاء اثربخشی علوم انسانی در پیشرفت کشور داشته اند؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که مسئله طرح اعتلاء جامع علوم انسانی این بود که ما چگونه اثر بخشی علوم انسانی را برای حل مشکلاتی کشور و برای توسعه و پیشرفت کشور ارتقا ببخشیم ؟ برای پاسخ به این سوال ها نیازمند بررسی آسیب ها و علل ضعف تاثیر گذاری علوم انسانی در ایران بودیم که به این منظور یک کار اولیه انجام شد و تمام کسانی که در این مورد اندیشه ورزی کرده بودند نظراتشان استخراج شد، از دل این نظرات سه نظریه استخراج شد. یک عده معتقد بودند ریشه ضعف اثر بخشی اجتماعی علوم انسانی را باید در مبانی و بنیان های آن جستجو کرد. آنها اعتقاد داشتند بدلیل تفاوت در نگرش به علوم انسانی و مبانی آن هنوز علوم انسانی از بنیانی اجتماعی و قوی در ایران برخوردار نیست. و لذا این امر اثر بخشی آن را کاهش داده است. عده ای دیگر اعتقاد داشتند علوم انسانی در روندی تاریخی که طی کرده در ایران و شکل گرفته است ؛ دچار مشکل شده است و از رسالت خود که همان اثر بخشی است دور شده است. گروه سوم اعتقاد داشتند علوم انسانی در کاربست دچار مشکل است یعنی در عرصه عملی ارتباط تنگاتنگی با میدان نداشته و شکل عملیاتی بخود نگرفته است. بر این اساس سه کار گروه شکل گرفت که سعی کردند این سه فرضیه و سه بحث را باز کنند. یک گروه به مبانی و بنیان های علوم انسانی و تاثیر آن بر اثربخشی اش پرداختند . یک گروه به بحث چالشها در روند تاریخی، و یک گروه به موانع فراروی کاربست علوم انسانی پرداختند و پروژه های متعددی در این راستا تعریف و اجرا شد که نتیجه آن این کتاب ها و پروژه ها می باشد. لذا برای تحلیل کیفی دستاوردهای طرح باید یافته های این پروژه ها و این محصولی که به دست آمده است را توضیح دهیم باید ببینیم در هر یک از این حوزه ها چه نتایجی در برداشته اند . دستاوردهای مطالعه حوزه مبانی علوم انسانی را می توان در سه محور خلاصه کرد : اولین دستاورد توصیف و تحلیل دقیق تر از نگاه های مختلف و رویکردهای مختلف به علوم انسانی بود تا بر اساس این پژوهشها بتوان یک تصور درستی از علوم انسانی شکل بگیرد. بر این اساس یک سری پروژه تعریف شد مثلا پروژه " تحول پژوهش های علمی از علوم طبیعی تا علوم انسانی " تفاوت های علوم انسانی و علوم طبیعی و نحوه تفاوت های پژوهشی آنها با هم در این پژوهش مورد بحث قرار گرفت. یا یکی از پژوهشگران بحث رویکردهای میان فرهنگی به علوم انسانی را مطرح کردند یکی دیگر از محققین بحث علوم انسانی به مثابه تکنولوژی را بحث کرده است و تلاش کرده تفاوت علم و تکنولوژی را باز کند و معتقد است بخشی از علوم انسانی علم و بخش دیگر آن تکنولوژی است و هر کدام از اینها الزامات خاص خود را دارد. یا انسان به مثابه ابژه دانش و رویکرد بین رشته ای از بحث هاست، هر کدام از این محققین محترم تلاش کردند این مباحث را باز کنند و در نهایت تصور درستی از علوم انسانی را در این پروژه ها مطرح کنند. یکی دیگه از مباحث این کار گروه رابطه بحث نظر و عمل در علوم انسانی است. بعضی ها ممکن است یک نگاه فانتزی به علوم انسانی داشته باشند و یا نگاه صرف کاربردی؛ کدوم یک از این نکاه ها درسته؟ برای فهم درستی از رابطه نظر و عمل در علوم انسانی چند پروژه تعریف شده است و یک سری از محققین سعی کردند بحث نظر و عمل را باز کنند و به بحث نظر و عمل در غرب پرداختند نظرات فارابی، ارسطو و دیگر متفکران باستان را مورد تحلیل قرار دادند متفکران جدید مثل فوکو و گادامر و هابرماس و ... و بعد اندیشه های اسلامی مثلا اندیشه فارابی، ملاصدرا تا اندیشه های جدید همچون علامه طباطبایی و محمد تقی جعفری و ... اینها را مورد بحث قرار دادند تا ببینند بالاخره رابطه نظر و عمل چگونه مطرح شده است و در نهایت تلاش گردیده تا تصوری مناسب از این مسئله شکل بگیرد و هدف این بود که بتوانیم بنیادها و پیوند بین عمل و نظر را شکل دهیم تا بتواند مبنای سیاستگذاری قرار گیرد. سومین محور رابطه علوم انسانی و حکمت اسلامی و رابطه علوم انسانی و اخلاق هست که تلاش گردیده تبیین شود که بنیادهای علوم انسانی چگونه با این مباحث در ایران پیوند خورده است و چگونه باید باشد اینها نتایج یافته های پژوهشی در حوزه مبانی درطرح اعتلاء علوم انسانی بوده است و هدفش این بود که بالاخره ببیند چگونه می تواند با شناسایی دقیق و درست و واقع بینانه از مبانی و بنیاد های علوم انسانی، بنیاد یک علوم انسانی معطوف به حل مسئله را در کشور شکل دهد؟ چگونه این بنیادها را می توان تقویت کرد تا علوم انسانی به عنوان یک علم با هدف بهبود زندگی بشر و پیشرفت ایران اسلامی کمک کننده و تاثیر گذار باشد. بحث دوم مطالعه تاریخی روند ها وشناخت چالش ها در این روند بود؛ اینکه اصولا در نحوه انتقال علوم انسانی به ایران چه اتفاقی افتاد؟ آیا واقعا علوم انسانی در ایران دچار چه مسائلی شد که آن اثرگذاری اش را کاهش داده است؟ این هم یکی از بحث هایی است که سعی شده است به آن پرداخته شود بنابراین یک سری پروژه ها مثل پرداختن به بحث نحوه تاثیر گفتمان های قدرت درنظام بین الملل بر علوم انسانی ایران مطرح شد و در این راستا در پروژه ای به تاثیر مارکسیسم در علوم انسانی ایران پرداخته شد، یعنی علوم انسانی وقتی وارد ایران شد تحت تاثیر مارکسیسم قرار گرفت و خود این مارکسیسم زدگی تبعات خاصی روی علوم انسانی داشته است که قابل بررسی است. یک عده به بررسی تاثیر لیبرالیسم و نئو لیبرالیسم در علوم انسانی بحث کردند و بحثشان این است که این اندیشه در علوم انسانی اثر خود را به جای گذاشته است یعنی بهرحال آن نظام حاکم بر قدرت در عرصه بین المللی بر علوم انسانی در ایران اثرگذار بوده است یا رابطه حوزه ها و علوم انسانی در یکی از پروژه ها در علوم انسانی مورد بحث قرار گرفته است. اندیشه بومی گرایی در ایران و تاثیر آن بر علوم انسانی و مطالعه تحول گرایی در علوم انسانی و چالش های مربوط به اصحاب علوم انسانی مورد بحث قرار گرفت تا مشخص شود چه اتفاقی افتاد که این روند شکل گیری علوم انسانی در ایران انجام شد و آیا می توان ضعف علوم انسانی و راه های ارتقاءعلوم انسانی را از دل این مسائل ها استخراج کرد. بحث سوم بحث کاربست های علوم انسانی است یعنی این بحث مطرح است که علاوه بر مبانی و علاوه بر روند در عرصه کاربست، علوم انسانی دچار یک سری مشکلات است که یک سری پروژه ها درچند محور برای فهم این مسئله تعریف شدند. یکی از محورهای مهم تحلیل برنامه های درسی و اشتغال و مهارت دانش آموختگان علوم انسانی بود حدود ۱۳ یا ۱۴ پروژه تعریف شدند که به مطالعه در تک تک رشته ها پرداختند و تلاش کردند که علل ضعف مهارتی دانش آموختگان درآن رشته ها را بررسی و آسیب شناسی شود. همچنین یک سری پروژه تعریف شده با عنوان مطالعه رساله ها و پژوهش هایی که در علوم انسانی انجام شده است و نسبت این ها را با حل مسئله در ایران مطالعه شده است یعنی واقعا رساله و پژوهش های علوم انسانی چقدر توانسته اند تا اکنون به حل مسئله در کشور کمک کنند؟ این همه دانشجوی دکتری و ارشد داشته ایم، چقدر نتایج پژوهشی آنها موثر بوده است. در این راستا دو پروژه وجود دارد که این کار ارزشمند را انجام می دهند. محور بعدی در این بحث، رابطه علوم انسانی و برنامه های توسعه، است که یکی از بحث های مهم می باشد. برنامه های توسعه کشور چه اندازه تحت تاثیر علوم انسانی است؟ به توسعه و پیشرفت در ایران چه نگاه هایی وجود دارد؟ الگوی مطلوب توسعه در ایران چگونه باید باشد؟ در این ارتباط ۵ پروژه تعریف شده است که در یکی از پروژه ها اولا سعی کرده اند برنامه های توسعه در ایران را آسیب شناسی کنند؛ و ضعف ها و چالشهای برنامه های توسعه قبلی را مطالعه کنند و در پروژه دیگر محقق به بحث ضرورت فراستمندی الگوی توسعه در ایران پرداخته است و معتقد است این عدم فراستمندی توسعه منجر به ضعف الگوهای توسعه در ایران شده است. در نهایت تاکید بر الگوی ایرانی اسلامی توسعه و پیشرفت و رابطه آن با علوم انسانی است . نتیجه ای که از مجموعه پروژه های توسعه میشود استخراج کرد این است که اصولا الگوهای پیشرفت و توسعه در ایران اولا همسازی با نظریات جدید توسعه ندارند، نظریات جدید توسعه از یکسان انگاری عبور کرده است و حتی اکنون بحث الگوهای پساتوسعه مطرح است و یک سری تأکید بر زمینه محوری وجود دارد تأکید بر برنامه های توسعه با بوم زیست کشورها هست، تأکید بر ارتباط پیشرفت و فرهنگ هست. یعنی الگوهای جدید تأکید دارد بر اینکه ارتباط باید این ارتباط برقرار شود. دیگر از آن یکسان انگاری که تمام راه ها به رم ختم میشود و مکتب مدرنیزاسیون در فضای جنگ جهانی دوم مطرح می کرد که همه کشورها باید شبیه هم یک راه را طی کنند همان راهی که غرب رفته، از این عبور شده است بنابراین ارتباط علوم انسانی با این نظریات جدید می تواند کمک کند .یا یکی دیگر از بحث ها بحث این هست که تأکید بر اینکه الگوهای توسعه باید با بوم زیست ایران و مؤلفه های اسلامی ایران ارتباط داشته باشد این وجه غالب نظریه پردازی در ایران است . یعنی اکثر نظریه پردازان در ایران که رصد شوند همه تأکید دارند که الگوهای توسعه و پیشرفت در ایران باید با مؤلفه های ایرانی و اسلامی کشور. مرتبط باشد یعنی از زمان قبل از مشروط وقتی اندیشه ها بررسی کردیم به این جمع بندی رسیدیم که عباس میرزا، امیر کبیر، طالبوف و ملکم خان و یوسف مستشارالدوله و... هرچند که تأکید داشتند بر اخذ تمدن غربی اما می گفتند این اخذ باید ارتباط داشته باشد و فرهنگ ایران و دین می تواند کمک کنده باشد. یا در مشروطه، مرحوم نائینی، مشروطه خواهان عمدتا سعی کردند با اخذ تمدن غربی یک نوع تصرف را براساس مولفه های دینی ملی ایجاد کنند و توسعه سیاسی معطوف به مولفه های ایرانی اسلامی را شکل دهند. حتی اندیشه های مثل ایرانشهر، کسروی، فروغی سعی می کردند نوعی تمدن ایرانی معطوف به شرائط فرهنگی ایران را مطرح کنند و ارتباط برقرار کنند بین دین و بوم زیست ایران و بعد در نهایت آل احمد، شریعتی، شایگان اینها همه کسانی هستند که روی این ارتباط با رویکردهای مختلف تأکید دارند. و در نهایت نو گرایان دینی مثل مرحوم علامه مطهری، امام خمینی (ره) و حضرت ایه الله خامنه ای نیز این بحث ها را مطرح کردند و تلاش شان این هست که این ارتباط بین مولفه های دینی و ملی در بحث پیشرفت و توسعه در ایران برقرار شود. جمع بندی این هست که ارتباط بین دین و ملیت و توسعه یک بحثی نیست که طی این ده سال یا بیست سال اخیر ایجاد شده باشد این بحث ریشه تاریخی دارد عقبه فکری حدود دویست ساله در فضای علوم انسانی ایران دارد که این قابل بحث است و هر چه به این عقبه پرداخته شود می تواند این الگو را تقویت کند و یک الگوی قدرتمندی از الگوی ایرانی اسلامی را شکل دهد. و لذا شناخت این عقبه می تواند به فهم مناسبتری از توسعه در ایران منجر شود که علوم انسانی متکفل آن می باشد. بحث بعدی در حوزه کاربست ها، بحث توجه به ظرفیت های ارتقاء علوم انسانی است. یعنی ما یکسری پروژه داریم که توجه کردند به اینکه چه ظرفیت هایی برای ارتقاء علوم انسانی. وجود دارد مثلا در یکی از پروژه ها به بحث فناوری اطلاعات و تاثیرش در کاربردی سازی علوم انسانی پرداخته است. یکی از پروژه ها فضای مجازی و تاثیرش بر علوم انسانی را مورد بحث قرار داده است. آموزش تفکر محور و نقش دیپلماسی علمی در سطح بین المللی بر ارتقاء علوم انسانی در ایران یکی دیگر از پروژه ها است که به صورت موردی بر ظرفیت دیپلماسی علمی کار کرده است که چگونه می تواند علوم انسانی را در ایران تقویت کند. نقش انجمن های علمی یکی دیگر از پروژه های مهمی است که سعی کرده است به این بحث بپردازد انجمن های علمی چه نقشی تا کنون در ارتقاء علوم انسانی داشتند و چه نقشی می توانند داشته باشند که یک کار میدانی خیلی خوبی است که در این پروژه ها انجام شده است بعضی از پروژه ها به صورت خاص به موضوعات خاص پرداخته اند مثل علوم انسانی و توسعه شهری که کمتر به آن پرداخته شده است، فضای شهری و معماری، بحث شهرسازی چگونه ارتباط برقرار می کند با علوم انسانی؟ موضوعی که مغفول هست و کم بهش توجه شده است و به همین علت آسیب های بسیار جدی به خاطر این مسئله خوردیم. بحث سینمای اجتماعی و علوم انسانی؛ علوم انسانی چگونه می تواند بر سینمای اجتماعی اثرگذار باشد؟ بحث علوم انسانی و مشکلات اقتصادی، ما شش یا ۷ پروژه در مورد اقتصاد، مسائل اقتصادی داریم که اینها مسئله شان این است که ریشه مشکلات اقتصادی کشور کجاست؟ چرا هر دولتی می آید نمی تواند این مشکلات را حل کند؟ چه عواملی وجود دارد؟ ریشه ارادی است؟ ریشه ساختاری است؟ گفتمانی است؟ اینها بحث هایی است که در پروژه ها مورد بحث قرار گرفته است و اگر این مجموعه منتشر شود می تواند برای حل مشکلات کشور بسیار کمک کننده باشد . حتی بحث کرونا و نحوه مدیریت کرونا یکی از پروژه هایی است که مطرح شد و گزارش راهبردی آن هم منتشر شده است و در آن راهبردهایی برای دولت سیزدهم ارائه شده است. بحث سبک زندگی و الگوی مصرف و رابطه علوم انسانی با این مسئله، که بسیار با اهمیت است و توصیه به اینکه چگونه علوم انسانی می تواند در این امر اثر گذار باشد از جمله دیگر پروژه هاست. بهرحال مجموعه این پروژه ها سعی کردند در سطوح مختلف چگونگی ارتقا علوم انسانی در حل مشکلات و پیشبرد توسعه و پیشرفت کشور را دنبال کنند و به صورت دغدغه مند مسائل را حل کنند . در مجموع این طرح در فاز یک در قالب ۶۰ کتاب و پروژه و دهها مقاله و گزارش راهبردی و توصیه های سیاستی مستخرج از پژوهشهای که انشالله تا پایان امسال انجام شود موفق گردیده مجموعه ای فاخر با یافته های ارزشمند و بسیار کاربردی را در راستای مسئله چگونگی ارتقاء اثربخشی علوم انسانی را آماده سازد که از یکسو برای سیاستگذاران و کارگزاران اجرائی و از سوی دیگر برای محققان و دانش پژوهان و تقویت فضای گفتمانی علوم انسانی کشور بسیار مفید خواهد بود علاوه براینکه در سطح ملی موفق شد جمع کثیری از محققان را حول این مسئله گرد آورد و پایه انسانی قوی از اندیشمندان دغدغه مند را شکل دهد که می تواند زمینه کارهای تحقیقاتی قوی تر بعدی در مسیر پیشبرد ایرانی اسلامی و قدرتمند و توسعه یافته با تاثیر گذاری حداکثری علوم انسانی باشد.
  • تازه های نشر : "نقش انجمن های علمی در گسترش علوم انسانی" مؤلف: محمد منصور نژاد

    تازه های نشر : "نقش انجمن های علمی در گسترش علوم انسانی" مؤلف: محمد منصور نژاد

    اثر جدید طرح جامع اعتلاء با عنوان «نقش انجمن های علمی در گسترش علوم انسانی» در مرداد ماه به بازار نشر خواهد آمد. اثر جدید طرح جامع اعتلای علوم انسانی معطوف به پیشرفت کشور با عنوان «نقش انجمن های علمی در گسترش علوم انسانی» در مرداد ماه ۱۴۰۰ با شمارگان ۳۰۰ نسخه به بازار نشر عرضه خواهد شد. این کتاب با موضوع بررسی نقش و ارتباط انجمن های علمی و رشته های علوم انسانی در ایران از جمله طرح های انجام گرفته در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که در ذیل کلان طرح ملی طرح جامع اعتلای علوم انسانی معطوف به پیشرفت کشور سامان یافته است. مولف طرح آقای دکتر محمد منصور نژاد به همراه ۴ تن از همکاران خود دکتر اکرم قدیمی دکتر خسرو قبادی؛ دکتر حسین سالاری و مهندس مرتضی منصورنژاد این طرح را به انجام رسانیده و در بخش های اصلی ان را در قالب این کتاب منتشر ساخته است. مولف کتاب نقش انجمن های علمی در گسترش علوم انسانی در ابتدای اثر موضوع این پژوهش را چنین مطرح می کند که نقش بالقوه و بالفعل مجموعا ۱۵۰ انجمن‌های علمی علوم انسانی، با توجه به ظرفیت‌های بالای آنها در ارتقا، اعتلا و گسترش علوم انسانی حایز اهمیت بسیار است؛ زیرا هم ماهیت این تشکل‌ها فرهنگی بوده و نقش منظور شده برای آنان از جنس علم است و هم نوع فعالیت آنها حرکتی خودجوش از درون «اجتماعات علمی» است و این خود بهترین مجرای اصلاح امور است. با این همه هم‌اکنون انجمن‌های علمی علوم انسانی فعال (جدای از انجمن‌هایی که تحرکی ندارند)، بر علوم انسانی رسمی ایران، نقش تعیین کننده‌ای ندارند، به ویژه این که علوم انسانی کشور در ابعاد گوناگون، در وضعیت مطلوبی به سر نمی‌برد. برای برون رفت از برخی مشکلات رشته های علوم انسانی و نیز گسترش کمّی و کیفی این رشته ها، عوامل متعددی ایفای نقش می نمایند. در مطالعه حاضر توجه بحث بر نقش نهادهای مدنی، با تاکید بر «انجمن های علمی» است. طی سال های اخیر، درباره انجمن های علمی ایران، پژوهش های ارزشمندی صورت گرفته و بخش هایی از آنها در این پژوهش نیز بازتاب یافته است. از جمله نوآوری های تامل حاضر آن است که اول بار، برای «انجمن های علوم انسانی ایران»، در عرض سایر انجمن های علمی کشور (غیر علوم انسانی اعم از پزشکی و علوم پایه و....) هویت و نقش مستقل قایل شده و کارکرد و عملکرد ویژه آنان در چهار محور «سیاستی« »حرفه ای« »انتقادی« و »عمومی»، مورد ارزیابی همه جانبه قرار گرفته است. کارهای میدانی بسیار خوبی در این مطالعه انجام و گزارش شده است. حتی گزارش هایی از محل کار و فعالیت انجمن های علمی علوم انسانی انجام و نقاط قوت و ضعف این انجمن ها بررسی شده استُ این همه می تواند در آینده بوسیله دیگر پژوهش ها تکمیل شود. در این مطالعه در کنار «قوت ها و فرصت های انجمنی»، «ضعفها و تهدیدات انجمنی» نیز مورد مداقه دقیق قرار گرفته است. همچنین برای برون رفتن از مشکلات، راهبردها و راهکارهایی مشخص پیشنهاد شده است. ایده «جامعه شبکه ای انجمنی» نیز از دیگر ابتکارات پژوهش حاضر است و.... نامطلوب بودن وضعیت علوم انسانی ایران، مساله و مدعایی است که نه تنها مورد توجه کارشناسان علوم انسانی کشور است، بلکه از سوی سیاستگذاران نیز مورد عنایت قرار گرفته، و برای بازنویسی و باز فهمی علوم انسانی در این سامان، دست به اقداماتی نیز زده‌اند. در میان مسایل یاد شده از سوی اصحاب علوم انسانی درباره وضعیت علم و از جمله علوم انسانی، کمتر از ضعف‌ها و ناتوانی‌های انجمن‌های علمی و از توانایی‌های آنها برای رفع مشکلات در حیطه دانش، سخن به میان آمده است. در یک جمع بندی کلی و بر اساس مساله تحقیق حاضر به این موارد زیر می توان اشاره کرد: یک) در ایران حکومت‌ها به تنهایی در تدبیر علوم انسانی، توفیق نداشته‌اند و «مهندسی فرهنگی» نیز برای تحول در علوم انسانی مسیر درستی نیست؛ دو) انجمن‌های علمی مثل سایر نهادهای مدنی در سطح کشور و جهانی در حال گسترش‌اند و به دنبال به دست آوردن جایگاه هویتی خویش هستند؛ سه) جهت‌گیری کلی سیاست‌ها و اقدامات دولت‌مردان، پذیرش نقش انجمن‌های علمی برای گسترش کم و کیف علوم انسانی این سامان نیست؛ چهار) انجمن‌های علمی در کنار نهادهای رسمی به جِدّ می‌توانند در ابعاد گوناگون به گسترش علوم انسانی کشور یاری رسانند. بر این اساس پرسش اساسی که این پژوهش در پی پاسخ آن است چنین مطرح شده است: »انجمن‌های علمی علوم انسانی، در گسترش علوم انسانی ایران بالفعل چه نقشی دارند و بالقوه چه نقشی می‌توانند داشته باشند؟« در ادامه نیز پژوهشگر این طرح تلاش کرده است تا در فصول مختلف کتاب به این پرسش ها پاسخ دهد: یک) در گسترش و اعتلای علوم انسانی چه نقش‌هایی از انجمن‌های علمی علوم انسانی انتظار می‌رود؟ دو) انجمن‌های علمی علوم انسانی ایران در وضعیت موجود چه نقشی در گسترش و اعتلای علوم انسانی دارند؟ سه) انجمن‌های علمی علوم انسانی ایران برای ایفای نقشی که از آنها انتظار می‌رود، با چه موانعی روبرو هستند؟ چهار) راهبردها و راهکارهای رفع موانع انجمن‌های علمی علوم انسانی ایران برای ایفای نقش مورد انتظار، کدامند؟ این کتاب در چهار فصل و ۳۴۰ صفحه در مرداد ماه ۱۴۰۰ از طریق کتابفروشی ها در دسترس علاقه مندان پژوهش های علوم انسانی و اجتماعی خواهد بود.
  • برگزاری نشست علمی: علم داده برای دادۀ علمی: شرحی بر اصول تحلیل های رایانشی داده های مندرج در مستندات علمی

    برگزاری نشست علمی: علم داده برای دادۀ علمی: شرحی بر اصول تحلیل های رایانشی داده های مندرج در مستندات علمی

    روز یکشنبه مورخ ۹ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۶ الی ۱۸ سخنرانی علمی با عنوان "علم داده برای دادۀ علمی: شرحی بر اصول تحلیل های رایانشی داده های مندرج در مستندات علمی" در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. سخنران این نشست دکتر مسعود قیومی عضو هیئت علمی پژوهشکده زبانشناسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بودند و مدیریت علمی نشست را دکتر سید مصطفی عاصی عضو هیئت علمی پژوهشکده زبانشناسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برعهده داشتند.
  • علم داده برای دادۀ علمی: شرحی بر اصول تحلیل های رایانشی داده های مندرج در مستندات علمی
  • دکتر قبادی: فعالیت‌های پژوهشی پژوهشگاه جزو دغدغه‌ها و گفتمان‌های استاد شهید مطهری به شمار می‌رود
  • برگزاری نشست علمی: تعامل حوزه علمیه بارشته های علوم انسانی
  • دکتر غلامی: طرح اعتلای علوم انسانی مأموریتی بر مبنای اسناد بالادستی بود که به پژوهشگاه سپرده شد
  • دکتر افروغ: سرقت علمی هم آبروی علم را‌ می‌برد و هم علم را تاریک و ظلمانی می‌کند