گزارش نشست رونمایی، نقد و بررسی کتاب: «ساختارگرایی در اقتصاد توسعه و تحول ساختاری در اقتصاد ایران»
نشست رونمایی، نقد و بررسی کتاب: «ساختارگرایی در اقتصاد توسعه و تحول ساختاری در اقتصاد ایران»، به همت پژوهشکده اقتصاد 27 آبانماه 1404 با حضور: دکتر سیدحسین میرجلیلی(نویسنده کتاب)، و ناقدان: دکتر سیدمحمدرضا امیری طهرانیزاده (دانشیار پژوهشکده اقتصاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)، دکتر امیرحسین مزینی (دانشیار پژوهشکده اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس) و دکتر محمدجواد شریفزاده (دانشیار و رئیس دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق (ع)) و همچنین دکتر نرگس اکبرپور روشن (استادیار پژوهشکده اقتصاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و مدیر نشست) در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در ابتدای این نشست، دبیر جلسه دکتر نرگس اکبرپور روشن، عضو هیأت علمی پژوهشکده اقتصاد در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ضمن تشکر از مهمانان و مدعوین حاضر در جلسه، با مروری خلاصه بر مباحث ساختارگرایی از مؤلف کتاب درخواست کرد تا در مورد کتاب تازه تألیف خود توضیحات لازم را ارائه کنند.
نویسنده کتاب دکتر میرجلیلی، استاد تمام پژوهشکده اقتصاد در سخنان خود ساختارگرایی را دیدگاه اقتصاددانانی تعریف کرد که توسعه اقتصادی را بهمثابه تحول ساختار از طریق مداخله دولت دانسته و بهدنبال توسعه از درون هستند. در حالیکه جریان اصلی اقتصاد، تفاوت ساختار اقتصادی کشورها را نادیده میگیرد، سیاستهای پولی، مالی و ارزی میتوانند برای تثبیت نوسانات اقتصادی و رسیدگی به آسیبپذیریهای کلان استفاده شوند. سیاستهای تحول ساختاری بهدنبال تغییرات بنیادی در نحوه عملکرد اقتصاد است که شامل تغییراتی در فرایندهای سیاستگذاری، مقررات و نهادها است. مقصود از اصطلاح ساختار، سهم بخشهای اقتصادی، ترکیب فعالیتهای تولیدی، ساختار مالکیت عوامل تولید و ترکیب نهادهای اقتصادی است. بر خلاف سیاستهای کلان اقتصادی، سیاستهای تحول ساختاری به زمان نیاز دارد تا نتایج خود را نشان دهد. البته سیاستهای ساختاری باید بهصورت بسته سیاستی معرفی شده و در یک توالی مناسب دنبال شوند تا مؤثر واقع گردند. هدف سیاستهای تحول ساختاری، اول: افزایش فعالیتهای مولد در اقتصاد، دوم: بهبود کارایی تخصیص منابع، سوم: افزایش توان رشد بلندمدت اقتصاد، چهارم: کاهش شکنندگی بخش مالی، و پنجم: ارتقای کیفیت سیاستگذاری است. در این کتاب ابتدا تحول ساختاری از دیدگاه مکاتب ساختاری، نئوساختاری و ساختاری جدید در اقتصاد توسعه تبیین شده و سپس به تطبیق و ارزیابی آن پرداخته میشود. بهدنبال آن توصیههای سیاستی جهت تحول ساختاری در اقتصاد ایران ارائه میشود.
دکتر طهرانیزاده، عضو هیأت علمی پژوهشکده اقتصاد در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بهعنوان اولین ناقد کتاب، مزیت کتاب را در همافزایی نظریه و کاربرد، و همچنین مسألهمند بودن کتاب دانست. وی اظهار داشت انتظار میرود که کتاب به این پرسش پاسخ دهد که چرا ساختارگرایی مطرح شد و زمینه معرفتی و اجتماعی پیدایش آن چه بود؟ و چگونه ساختار، تحول پیدا میکند و پویایی دارد؟ پیشنهاد میشود کتاب با بخشی درباره هستیشناسی و روششناسی تکمیل شود. در بخش کاربرد در اقتصاد ایران، بهنظر میرسد ابتدا باید ساختارها در اقتصاد ایران مشخص شود و دلایل تحولات در ساختار بیان گردد. درواقع باید تبیین شود که چرا و چگونه تحولات ساختاری در ایران اتفاق افتاده و عملکرد سیاستهای ساختاری در ایران چه بوده است؟ که در اینجا لازم است توصیههای سیاستی کاربردیتر شود. در این زمینه میتوان از فرامطالعه استفاده کرد. سرانجام اینکه بهتر است در مقدمۀ کتاب، روابط میان فصول، روشنتر بیان شود.
دکتر مزینی، عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس بهعنوان دومین ناقد کتاب، آن را پژوهشی ارزشمند دانست که جای خالی مطالعاتی در این زمینه را پر کرده است. وی بیان کرد که این متن میتواند شروع اقدامات در اقتصاد ایران برای اصلاح وضعیت اقتصادی باشد. بهویژه آنکه رویکردهای قبلی جواب نداده است و لذا این متن میتواند راهگشا باشد. این کتاب نسخه خوبی برای مسایل کنونی اقتصاد ایران است. نظام برنامهریزی در ایران، نظام همه چیزخواه است و با چالشهای موجود به نتیجه نمیرسد. شرایط کنونی اقتصاد ایران، اصلاحات ساختاری را میطلبد که در این کتاب هم بحث شده است و امید است که در سیاستگذاریها استفاده شود. البته در متن کتاب موارد تکراری وجود دارد که میتواند پالایش شود. در مواردی نیز نیاز به تبیین بیشتر: مانند گامهای ششگانه برای اجرای توصیههای اقتصاد ساختاری جدید در ایران و یا هزینههای اجرای اصلاحات ساختاری دارد. لازم است برخی توصیههای سیاستی، مصداقی شود و از حالت کلی و کیفی و هنجاری خارج و توضیح بیشتری درباره اقتصاد کلان ساختاری داده شود.
دکتر شریفزاده، عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (ع) بهعنوان ناقد سوم کتاب، مسایل و فضای فکری حاکم بر ساختارگرایان را مشابه به مسایل فعلی ایران دانست و اظهار داشت که بیماریشناسی اقتصاد ایران دارای شباهت زیادی با دیدگاههای تشخیصی ساختارگرایان دارد. بهویژه آنکه آنان مسایل فرهنگی- اجتماعی را در کنار مسایل اقتصادی مد نظر داشتند و با طرح سیاست اجتماعی بهدنبال حفظ انسجام اجتماعی در اصلاحات ساختاری بودند. نکته دیگر در زمینه مسأله بهینۀ دوم در این کتاب، حاکی از آن است که یک راه واحد برای توسعه وجود ندارد. مسیر توسعه برگرفته از ساختار هر کشور برای رسیدن به بهینۀ دوم است. کتاب، دارای جداول مفیدی است و اطلاعات جالبی درباره مقایسه ساختارگرایی با نئوساختارگرایی و اقتصاد ساختاری جدید با سیاستهای نئولیبرالیسم ارایه میکند و به تجربۀ اجرای سیاستها نیز اشاره دارد. بهعنوان مثال، جداول کتاب مطرح میکند که شرکتهای دولتی و خصوصی باید همافزایی داشته باشند که تجربه ما در اقتصاد ایران نیز نشان داد که این همافزایی نتایج خوبی داشته است و برخی واگذاریها اگر بدون توجه صورت گیرد، خسارتبار بوده و یا منجر به تعطیلی فعالیت تولیدی شده است. نمونۀ موفق مؤسسات دولتی، بانکهای اصل 44 بوده است که هیبریدی (دولت- بخش خصوصی) هستند. وی در نهایت پیشنهاد کرد که فصل مربوط به اقتصاد ایران در کتاب، تکمیل شده و یا جلد دوم کتاب حاضر در زمینه اقتصاد ایران باشد.
در انتهای نشست، جلسه پرسش و پاسخ نیز برگزار شد./پایان

نظر شما :