گزارش پیشنشست «تحولات مصرف رسانهای و سبک زندگی نسلها»
پیشنشست «تحولات مصرف رسانهای و سبک زندگی نسلها» چهارم آبانماه 1404 با همکاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی برگزار شد. این برنامه دومین پیشنشست از سلسله نشستهای پیش از برگزاری دومین همایش ملی «فرهنگ، رسانه و تحولات نسلی در ایران: از جهان واقعی تا جهان مجازی» بود که در بهمنماه سال جاری توسط پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار خواهد شد.
نسل در ایران امروز اختلاف سلیقه والد-فرزندی نیست
مسعود کوثری، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در سخنرانی خود با عنوان «مسئله نسلها و آینده نظام اجتماعی ایران» با مروری بر تاریخ مطالعات نسلی در ایران گفت: مطالعه پیرامون نسلها در ایران از حدود سال 1385 آغاز شد و موضوع اصلی اختلاف یا شکاف نسلی بود، تا حدود سال 1388، بحث نسلها در ایران وجه جامعهشناختی داشت و بهدنبال توضیح تغییر ارزشها در دوران پس از دولت مرحوم رفسنجانی بود. از سال 1388، مسئله نسلها از یک بحث صرفاً فرهنگی و ارزشی، به موضوعی سیاسی تبدیل شد و نسل جوان بهعنوان بازیگر و نیروی تأثیرگذار در تحولات اجتماعی شناخته شد. از سال 1401 به بعد، نسلهای جدید به ویژه نسل زِد بهعنوان یک نیروی کنشگر و بازیگر اجتماعی و سیاسی در ایران مطرح شدند، نسلی که پیشتر زیر رادار سیاستگذاران قرار داشت، از رادار خارج شد. نسل زِد نسلی است که به تعبیر برخی دیجیتال، تصویرمحور، عدالتخواه و تا حدی بیاعتماد به ساختار سیاسی است. این ویژگی موجب شده تا درک و مدیریت این نسل، چه در عرصه سیاست و چه در سازمانها، نیازمند رویکردی جدید باشد.
وی افزود: به طور تقریبی، متولدین سال 1375 تا 1390 را میتوان نسل زِد و از سال 1390 به بعد را نسل آلفا نامید. در مطالعات داخلی، از جمله برآورد دکتر کاظمیپور، جمعیت نسل زِد حدود 12 تا 14 میلیون نفر و نسل آلفا نزدیک به 14 میلیون نفر تخمین زده شده است. در مجموع این دو نسل حدود 25 تا 30 میلیون نفر از جمعیت فعال کشور را شامل میشوند و بنابراین، توجه به آنان از منظر سیاستگذاری و برنامهریزی اجتماعی ضرورتی انکارناپذیر است. نقشههای توزیع نسلی که بر اساس این دادهها تهیه شده، نشان میدهد در برخی استانها حضور نسلهای جوانتر پررنگ است، استانهایی که از نظر اجتماعی یا سیاسی نیز پویاتر و گاه مسئلهدارتر تعبیر میشوند. نسل زِد و آلفا، نیروی اصلی جامعه آینده ایران خواهند بود، نسلی که نه تنها مصرفکننده فناوری و رسانه است، بلکه تولیدکننده معنا و کنش اجتماعی نیز است، این مناطق کانون تحولات اجتماعی آینده خواهند بود.
کوثری گفت: مسئله نسل در ایران، بیش از آنکه صرفاً به نسل زِد یا آلفا مربوط باشد، به رابطه میان سه نسل قبل از آنها بازمیگردد، نسل جدید برای نسلهای قبلی مسئله است. به نظر من مسئله اصلی، یک مسئله بینالاذهانی میان نسلها است، گفتوگویی پنهان میان نسلهای پیشین در جریان است. نسلهای قدیمیتر از یکسو احساس میکنند که این جوانان رودربایستیها را کنار گذاشتهاند و از سوی دیگر، در دل خود نوعی محاکمه خاموش را نسبت به گذشته تجربه میکنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران از پنج گسست معرفتی، نمادین، رسانهای، مشروعیتی و هویتی میان نسل جدید و پیشین سخن گفت و افزود: گسست معرفتی به معنای طرد روایتهای رسمی و بازنویسی تاریخ در فضای دیجتیال است، گسست نمادین در زبان و بیان فرهنگی نمود دارد، نسل جدید از زبان رسمی فاصله گرفته و به جای آن از «میم»، تصویر، مدبوم بیان گرافیکی بهره میگیرد. گسست رسانهای به معنای پشت کردن به رسانههای رسمی است، این نسل در فضای پلتفرمی زندگی میکند. بیاعتمادی گستردهای به نهاد قدرت در سطوح محلی و ملی دارد که گسست مشروعیتی را پدید میآورد. گسست هویتی نیز به گسست میان انتظارات نظام آموزشی و سیاسی با تجربه زیسته آنها در جهان دیجیتال اشاره دارد.
کوثری در توضیح درک وضعیت نسلی در ایران گفت: از زمان انقلاب جامعه وعدههایی درباره آزادی، عدالت دریافت کرد اما در عمل جامعه همواره در نوعی وضعیت استثنایی به تعبیر «جورجو آگامبن» قرار داشته است، همیشه در «وضعیت حساس کنونی» قرار داشتهایم، گاه بهدلیل جنگ، گاه بهدلیل تحریم و فشار استکبار جهانی که باعث شده است تحقق وعدههای بنیادین انقلاب مدام به تعلیق بیفتد. در وضعیت استثنایی، همواره نوعی تعلیق بین قانون و بیقانونی وجود دارد و همواره از سوژه خواسته میشود صبر کند تا نوبت تحقق وعدهها و حقوقش برسد، اما این صبر دائماً به تعویق میافتد. این وضعیت، انسانهایی را پدید میآورد که میان وعده و واقعیت گرفتار ماندهاند؛ افرادی که از حقوق خود محروم هستند اما همچنان تحت نظم حقوقی تعریف میشوند.
نسلی که اکنون در جامعه حضور دارد، جرأت طرح پرسشهایی را دارد که نسلهای پیش از او هرگز نتوانستند بیان کنند
وی افزود: پیامد چنین وضعیتی، ظهور «سوژههای بیوقفه» است؛ افرادی که به ساختار سیاسی تعلق دارند، اما امکان مشارکت واقعی در آن را ندارند. این وضعیت در حافظه نسلی جامعه، نوعی بیاعتمادی ساختاری نسبت به نهادها ایجاد و تثبیت میکند. در نتیجه، قانون بهجای آنکه حافظ عدالت باشد به ابزاری برای کنترل تبدیل میشود و حالت تعلیق آن، به بخشی از حافظه تاریخی جامعه بدل میشود. به نظر من جامعه ایران وارد نوعی تعلیق اجتماعی شده است، تعلیقی که در میان مسئولان و مردم دیده میشود و ربطی به جنگ هم ندارد، بلکه به این پرسش بنیادین مربوط میشود که آیا میتوان با این نظم اجتماعی ادامه داد یا خیر؟ در نتیجه وضعیت استثنایی برای نسل جدید دیگر یک رویداد گذرا نیست، بلکه بهنوعی «زیست مداوم» تبدیل شده است. به نظر من، نظام اجتماعی کنونی ما در وضعیت تعلیق به سر میبرد؛ تعلیقی که صرفاً ناشی از جنگ یا بحرانهای بیرونی نیست، بلکه ریشه در ضرورت بازاندیشی در بنیانهای نظم اجتماعی دارد. پرسش اصلی این است که چرا این نظم باید همچنان به همین شکل ادامه پیدا کند؟ در دل این تعلیق دو نسل حضور دارند که نه تنها مسئله خود را طرح میکنند، بلکه درواقع پرسشهای سرکوبشده نسلهای پیشین را نیز بر زبان میآورند. نسلی که اکنون در جامعه حضور دارد، جرأت طرح پرسشهایی را دارد که نسلهای پیش از او هرگز نتوانستند بیان کنند.
کوثری در پایان تأکید کرد: ما از مرحلهای عبور کردهایم که بتوان پدیدههای نسلی را با اختلاف سلیقه میان فرزندان و والدین یا با تأثیر ماهواره توضیح داد. اکنون در یک نقطه تاریخی خاص ایستادهایم؛ نقطهای که نیازمند بازاندیشی جدی در بنیانهای نظم اجتماعی و جایگاه نسلها در جامعه ایران است. باید به این وضعیت بهصورت بنیادی اندیشید و برای آن چارهای واقعی یافت.
رسانهها سرنوشت دینداری را تعیین میکنند
محمدجواد چیتساز، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی جهاد دانشگاهی، در سخنرانی خود با عنوان «مصرف رسانهای و هویت دینی نسل جوان» با اشاره به اهمیت و نقش رسانهها در جامعه ایرانی گفت، این اهمیت و جایگاه سبب تغییر در ارزشها و هویتهای دینی و فرهنگی جامعه شده و مصرف رسانهای را به یکی از متغییرهای اصلی در تبیین تحولات فرهنگی و اجتماعی ایران تبدیل کرده است.
چیتساز با اشاره به دادههای حاصل از پیمایشهای ملی مانند پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان، مصرف کالاهای فرهنگی و ملی خانواده گفت که بررسی آمارهای مختلف از میزان تماشای ماهواره نشان میدهد در دو دهه اخیر با افزایش میزان مصرف ماهواره روبهرو بودهایم. بر اساس نظرسنجیهای ایسپا، از سال 1394 تاکنون میزان استفاده از شبکههای اجتماعی از 53 درصد به بیش از 86 درصد در شهریور 1404رسیده است. 97 درصد گروه سنی 18 تا 29 سال نیز در سال 1404 از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند.
پژوهشگر حوزه رسانه و دین با تشریح دو دیدگاه «رسانهای شدن دین» و «بازاری شدن دین» به عنوان دو دیدگاه اصلی در مطالعات این حوزه گفت: رویکرد سومی با عنوان فناوری بهمثابه واسطه ایمان وجود دارد که در این نگاه، فناوریهای ارتباطی صرفاً ابزار نیستند بلکه به عواملی تبدیل شدهاند که نحوه تجربه ایمان را تغییر میدهند و بر شکل دینداری در عصر جدید تأثیر مستقیم دارند. این دیدگاه بر این باور است که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بسترهایی تازه برای شکلگیری اجتماعات مؤمنان و انجام عبادات دیجیتال فراهم کردهاند که پیامد آن، تداوم معنویت از طریق شبکهسازی دیجیتال است.
اغلب پژوهشها رابطهای منفی میان استفاده از فضای مجازی و دینداری گزارش کردهاند و میانگین اثر منفی در حدود 25% گزارش شده است. اما بررسی دقیقتر نشان میدهد که صرف استفاده از فضای مجازی بهتنهایی موجب کاهش دینداری نمیشود. پژوهشهایی که نوع استفاده از فضای مجازی را مورد سنجش قرار دادهاند، نشان میدهند کاربرانی که از شبکههای اجتماعی برای سرگرمی و کسب اخبار استفاده میکنند، تمایل کمتری به انجام فعالیتهای مذهبی دارند.
نتیجه نهایی آن است که رسانهها به خودی خود عامل تضعیف یا تقویب دین نیستند؛ بلکه نحوه مواجهه و نوع استفاده کاربران از این فضاهاست که سرنوشت دینداری در جامعه امروز را رقم میزند.
از برفکهای تلویزیون تا جریان بیپایان رسانهای
علی حاتمی، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در سخنرانی خود با عنوان «نسلها و رسانه: گذر از صفحه به پالس» با اشاره به تحولات رسانهای از تغییر سبک زندگی نسلها در ایران سخن گفت و افزود: رسانههای سنتی ایستا و متمرکز بودند و در مقابل رسانههای دیجیتال امروز تعاملی، پویا و شخصی شدهاند، این تفاوتها باعث تغییر سبک زندگی و روابط انسانی شده است. تغییرات رسانهای نه تنها تکنولوژیک بلکه اجتماعی و فرهنگی هستند و نسلها با رسانههای متفاوت، ارزشها و سبک زندگی متفاوتی پیدا کردهاند.
وی در ادامه گفت: نسل ما با تلویزیونهای دو شبکهای و برفکهایی که پس از پایان برنامهها باقی میماند، بزرگ شد. منتظر ماندن پای تلویزیون برای دیدن یک برنامه، تجربهای آشنا و خاطرهانگیز بود که نسل امروز به سختی میتواند آن را تجربه کند. در آن زمان برنامهها بسیار محدود بودند و ما هفتهای فقط پنج یا شش برنامه تماشا میکردیم. این انتظار و توجه جمعی، تجربهای مشترک و ارزشمند ایجاد میکرد.
حاتمی با اشاره به پژوهشهای جمعیتشناسی توضیح داد: هر نسل با ویژگیهای رسانهای خاص خود شکل گرفته است. ما نسلها را به چهار دسته تقسیم کردهایم: نسل سنتی که رادیو و تلویزیون محور بودند، نسل میانه که با ماهواره و اینترنت بزرگ شدند و دیجیتالها که اینترنت و شبکههای اجتماعی در زندگیشان نقش محوری دارد و نسل آلفا که از همان کودکی با رسانههای دیجیتال پیشرفته و بازیهای ویدیویی تعامل دارند. نسل دیجیتال صبح خود را با گوشی شروع میکند؛ اولین کاری که انجام میدهند، چک کردن نوتیفیکیشنها است. هویت و اعتبار اجتماعی آنها در شبکههای اجتماعی با لایک و فالو شکل میگیرد. رسانه دیگر فقط ابزار برنامهای نیست، بلکه جریانی بیپایان است و زمان رسانه به لحظههای زندگی ما تقسیم شده است.
حاتمی در توضیح بیشتر گفت: انتخاب رستوران، لباس یا مقصد سفر شما میتواند تحت تأثیر رسانهها باشد و سبک زندگی شما را تغییر دهد. تمایز طبقاتی جدید نیز بر پایه داده و دسترسی به رسانه شکل میگیرد. افزایش تقاضا برای آموزش آنلاین، پادکستهای فارسی و محتوای زمانبندی شده فشار مضاعفی بر پلتفرمها وارد میکند تا فعالیتهایشان را به سمت نیازهای مخاطب فارسیزبان سوق دهند.
وی در پایان گفت: نسل جدید میتواند از صرفاً مصرفکننده بودن به مشارکت فعال برسد و روایت خود را ثبت کند. ما نمیتوانیم جریان رسانه را متوقف کنیم، اما میتوانیم جهت سک زندگی را در این رودخانه تعیین کنیم. ما باید تبدیل به راهنمایان ماهر در رودخانه رسانه شویم؛ کسانی که پرسشگر هستند، ارتباط انسانی خود را حفظ میکنند و انتخابگر میمانند. رسانه جریانی است که توقفناپذیر است، اما میتوانیم مسیر آن را شکل دهیم./پایان

نظر شما :