بهمناسب روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی برگزار شد:
گزارش نشست «زیستبوم نوآوری و تحول دیجیتال»

بهمناسب روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی، نشست «زیستبوم نوآوری و تحول دیجیتال» توسط پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطاتِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
این نشست در دو محور «ارتباطات، روابط عمومی و زیستبوم نوآوری» و «تحولات نسلی در زیستبوم دیجیتال» 24 اردیبهشتماه 1404 برگزار شد. در این نشست برگزاری همایش «فرهنگ، رسانه و تحولات نسلی در ایران» در دیماه سال جاری توسط پژوهشکده اعلام و در محور دوم بهطور مشخص به موضوع تحولات نسلی با تمرکز بر کودکان پرداخته شد.
محور نخست؛ ارتباطات، روابط عمومی و زیستبوم نوآوری
محور «ارتباطات، روابط عمومی و زیستبوم نوآوری» با حضور سه سخنران و با تمرکز بر حوزه علم و فناوری برگزار شد، این بخش بهمناسب همزمانی با روز جهانی روابط عمومی و ارتباطات بر نقش روابط عمومیها متمرکز بود. دکتر سید احمد عسکری، مدیر روابط عمومی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دبیری این نشست را بر عهده داشت. وی با تشریح ابعاد مختلف زیستبوم نوآوری گفت: تحولات فناوریهای مرتبط با بخش ارتباطات و اطلاعات که از ارکان اساسی در روابط عمومی است، تغییر نگرش به روابط عمومی را ضرورت داده است. با گسترش استفاده از هوش مصنوعی، توسعه استارتاپها و شبکهای شدن ارتباطات، در حوزه روابط عمومی نیز از فضای سنتی خارج شدهایم و زیستبوم فناوری و نوآوری در دنیای روابط عمومی نیز معنادار شده است.
جایگاه و نقش ارتباطات علم در اکوسیستم نوآوری
در ادامه زهرا اجاق، رئیس پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات، در سخنرانی خود با عنوان «جایگاه و نقش ارتباطات علم در اکوسیستم نوآوری» گفت: نوآوری یک فرایند است. رویداد یا اتفاقی نیست که به یکباره رخ دهد. نوآوری وابسته به ارتباطات است و بسیاری از مزایایی که نوآوری را ممکن میسازند، ماهیت ناملموس دارند. نوآوری در جایی رخ میدهد که داراییهای ناملموس، مانند دانش، شبکههای اجتماعی و اعتماد، فراوان باشند. بسیاری از نوآوریها حاصل ترکیب دانش موجود به روشی بدیع هستند. برای موفقیت نوآوریها، اعتماد هم در سطح نهادها و هم در روابط بین فردی مورد نیاز است. برای ایجاد هر دو نوع اعتماد در اکوسیستم نوآوری، ارتباط لازم است.
وی با اشاره به جایگاه ایران براساس شاخص جهانی نوآوری گفت: ایران در سال 2024 از بین 133 کشور 64 بود. جمهوری اسلامی ایران در بین ۳۸ اقتصاد گروه درآمدی متوسط رو به پایین، رتبه پنجم را دارد و در بین 10 اقتصاد آسیای مرکزی و جنوبی رتبه دوم را دارد. نداشتن جایگاه در ابتکار و نوآوری نشان میدهد که موانع متعددی وجود دارد که بر مشارکت علم در توسعه اقتصاد ملی کشوری مانند ایران تأثیر میگذارد.
اجاق افزود: یکی از این موانع، درک از علم و محدودیت ارتباطات علم است. علم در مرکز بحثهای عمومی بهخصوص در بحثهای مربوط به نقش علم در خلق و اجرای نوآوریهای جدید، قرار دارد. جایگاه علم که در عصر اقتصادی «عرضه و تقاضا» در حال سازماندهی است، موجب شده تا با چالشهای متعددی روبهرو باشد که بخشی از آنها در «مأموریت سوم» دانشگاه گنجانده شده است. سیستم سنتی دانشگاه در ابتدا با هدف گسترش دانش ایجاد شد و بعداً مأموریت دیگری برای انتشار دانش و تولید از طریق تحقیق به آن اضافه شد. اخیراً دانشگاهها دوباره به مأموریت سومی گسترش یافتهاند: مشارکت در توسعه اقتصادی منطقهای از طریق سرمایهگذاری در دانش تولید شده در دانشگاه. پژوهشگاهها نیز در ایران براساس الگوی دانشگاهها عمل میکنند و پویایی لازم برای ارتباط با صنایع را ندارند. حال آنکه پیش نیاز مأموریت سوم، پژوهش است و از این نظر مؤسسات پژوهشی و پژوهشگاهها نسبت به دانشگاههای سنتی پیشرو محسوب میشوند.
دیگر سخنران این بخش دکتر سولماز ادریسی، عضو شورای هماهنگی روابط عمومی وزارت صنعت، معدن و تجارت و مدیر روابط عمومی سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو)، بود که با طرح بحث ارتباطات علم و صنعت، به نقش دانشگاهها و مراکز پژوهشی در توسعه نوآوری در صنعت کشور اشاره کرد و گفت: روابط عمومیها در این حوزه میتوانند به دست یافتن به زبان مشترک بین صنعت و دانشگاه در راستای توسعه فرهنگ نوآوری کمک کنند.
دکتر ادریسی با اشاره به جایگاه نوآوری در روابط عمومیهای جدید، به تجربه سازمان ایمیدرو در برگزاری و مشارکت در کنفرانسهای علمی با مشارکت دانشگاهها، پارکهای علم و فناوری و شرکتهای دانشبنیان اشاره کرد و افزود: در اکوسیستم نوآوری، توجه روابط عمومیها به فرهنگ عمومی مناطق و فرهنگ سازمانی از اهمیت ویژهای برخوردار است و روابط عمومیها نمیتوانند از یک نسخه یکسان استفاده کنند.
زیستبوم نوآوری در روابط عمومی
سخنران سوم این محور مهندس رضا صفریان، مدیر روابط عمومی فولاد هرمزگان، بود. وی با اشاره به اینکه زیستبوم نوآوری در روابط عمومی به معنای بهرهگیری از عناصر نوآورانه برای تحول و توسعه عملکرد روابط عمومی است، گفت: این زیستبوم شامل مجموعهای از عناصر، فناوریها، فرآیندها و فرهنگی است که با یکدیگر همکاری میکنند تا ارتباطات سازمانی مؤثرتر، خلاقانهتر و سازگار با شرایط نوین رقم بخورد. آنچه ما در روابط عمومی بهدنبال آن هستیم، نوآوری است که در این زمینه بایستی به فناوری، مخاطب، ابزارها، محتوا، ارزیابی، بودجه و کارگزار و کارکنان توجه کرد.
صفریان در توضیح سخنانش گفت: امروزه فناوریهای نوین ارتباطی مانند هوش مصنوعی، واقعیت افزوده، اینترنت اشیاء و... در روابط عمومیها مورد استفاده قرار میگیرند. در زمینه مخاطبان که همان ذینفعان سازمان هستند، هر کدام از سازمانها میتواند متفاوت باشد. پس بایستی ذینفعان خود را با روشهای متناسب با هر مخاطب بشناسیم؛ نیازهای آنها را بررسی و الویتبندی کنیم و بعد از آن برای نیازهای ذینفعان اقدام تعریف کنیم. ذینفعان حوزه روابط عمومی، جامعه و رسانهها هستند. گاهی اوقات روابط عمومیها برای انجام فعالیتهای خود از ابزارهای مناسب استفاده نمیکنند. البته استفاده از ابزارهای ارتباطی نیازمند گام قبلی است که شناخت مخاطب بود. رسانههای سنتی مثل روزنامه، رادیو، تلویزیون و رسانههای دیجیتال و رسانههای ارتباطی و حتی شبکههای اجتماعی، اپلیکیشنها و... شناخت ماهیت ابزارهای ارتباطی در استفاده از آنها بسیار مهم است. مثلاً تلگرام برای چیست، اینستاگرام بر چه بستری است. لینکدین بر چه مسیری است؟ هیچکدام از ابزارهای ارتباطی را در روابط عمومی کم اهمیت نیستند، هرکدام از ابزارها میتوانند نیازهای هریک از مخاطبان را پاسخ دهد. بنابراین لازم است اثربخشی ابزارهای اطلاعرسانی و ارتباطی مورد سنجش قرار گیرد.
صفریان در توضیح تغییرات تولید محتوا گفت: در گذشته محتوا یا همان پیام در قالب یک خبر، اطلاعیه، بنر، پوستر منتشر میشد. امروزه با استفاده از ابزارهای مختلف میتوان محتوای جذاب از نظر بصری تهیه و مخاطب را از جذب خود کرد. استفاده از هوش مصنوعی بهعنوان سرآمد ابزارهای که امروزه در اختیار متخصصان قرار گرفته است، خود گواه این ادعا است. مهمترین قسمت تولید محتوا توجه به مخاطب است. محتوایی که تولید میشود اگر نیاز مخاطب را برطرف نکند تأثیرگذار نیست. مخاطبشناسی پیشتاز تولید محتوی بهشمار میرود. موضوع مهمی که در بحث محتوی بیان میشود، روایت و قصهگویی است. امروزه شاهد تولید محتوای داستانمحور یا روایتمحور هستیم. قصهگویی و داستانسرایی در فرهنگ ما ایرانیان قدمت زیادی دارد و در فرهنگ ما نهادینه شده است. همین موضوع را بایستی در کسبوکار پیاده کنیم. فرایندهای سازمان را برای ذینفعان و مخاطبها روایت کنیم؛ در این صورت است که میتوانیم بگوییم نوآور شدهایم.
مدیر روابط عمومی فولاد هرمزگان در ادامه توضیح داد: ضروری است که فعالیتهای روابط عمومی را ارزیابی کنیم و تمام فعالیتها مورد سنجش قرار گیرد. فعالیتهایی که قابل سنجش نیستند فاقد ارزش هستند. برای پرداختن به ارزیابی به این نکته توجه کنیم که روابط عمومیها باید دارای سند استراتژیک باشند. تمام اقدامات دارای شاخص باشند و اندازهگیری شوند و در بازههای زمانی مورد پایش قرار گیرند. بودجه نیز در روابط عمومی و نوآوری مهم است. ما شاهد حضور بسیاری از پلتفرمهایی هستیم که هوشمند هستند و در سرعت انتقال پیام به مخاطب و تسریع در ارتباطات به کمک ما آمدهاند. تلویزیونهای هوشمند، پلتفرمهای داخلی، سامانههای ارتباطی داخلی و وسایل ارتباط جمعی و شبکههای مجازی خیلی هزینهها را کاهش داده است و درواقع از هر لحاظ به نفع سازمان شده است.
وی در پایان افزود: نیروی انسانی یا کارگزار روابط عمومی مهمترین بخش در نوآوری است. امروزه یک کارگزار روابط عمومی برای فرار از روزمرگی و انجام فعالیتهای تکراری نیاز به نوآوری دارد. یک فرد اگر خلاق نیست، اگر نوآور نیست، فردی که مهارت ندارد چگونه میتواند نوآور باشد؟ بسیاری از کارگزاران روابط عمومی برای شناسایی ایدههای خلاقانه خطر (ریسک) نمیکنند. وقتی کارگزار شما نمیتواند خطر کند چگونه انتظار دارید، نوآور باشد؟ لذا بایستی تأکید کنم که برای نوآور بودن، مجموعهای از عوامل در کنار هم هستند که باعث شکلگیری، رشد و توسعه نوآوری در یک محیط خواهند شد که بهعنوان زیستبوم نوآوری مطرح میشود.
محور دوم؛ تحولات نسلی در زیستبوم دیجیتال
محور «تحولات نسلی در زیستبوم دیجیتال» با حضور سه سخنران و تمرکز بر حوزه کودکان برگزار شد، منصور ساعی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دبیری این نشست را بر عهده داشت.
تکنولوژی و تحولات سبک زندگی نسلهای آلفا و زد
نخستین سخنران این نشست دکتر فروزنده جعفرزادهپور، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی، در سخنرانی خود با عنوان «تکنولوژی و تحولات سبک زندگی نسلهای آلفا و زد» با اشاره به اینکه سبک زندگی مفهومی مدرن است و در حوزههای مختلف علمی مانند پزشکی، روانشناسی و جامعهشناسی مورد توجه است، گفت: در جامعهشناسی، سبک زندگی نسبت نزدیکی با انتخاب و مصرف دارد و با شاخصهایی مانند مصرف فراغتی، مصرف پوشاک، الگوی تغذیه و مدیریت بدن مشخص و ارزیابی میشود.
جعفرزادهپور با اشاره به تعریف نسل به عنوان گروهی از افراد که در یک دوره زمانی بهدنیا آمدهاند و دارای ابژههای مشترک هستند، افزود: بر اساس این تعریف سه معیار دوره زمانی، ابژه یا همان تجربه مشترک نسلی و رسانه دوره جامعهپذیری بهعنوان معیارهای دستهبندی نسل در نظر گرفته میشوند. نسل زد به عنوان نسل جوان کنونی که دربرگیرنده متولدین 1374 تا 1389است، تجربه استفاده از تلفن همراه هوشمند و شبکههای اجتماعی را در دوران جامعهپذیری خود داشتهاند و نوجوانان که به آنها نسل آلفا میگوییم و در بازه زمانی 1390 تا 1404 چشم به جهان گشودهاند، هوش مصنوعی را بهعنوان رسانه دوران جامعهپذیری خود تجربه میکنند.
وی با مقایسه الگوی تغذیه و مدیریت بدن و الگوی پوشاک این دو نسل از تغییر الگوی مرجع آنها صحبت کرد و شرح داد: با توجه به تغییرات نسلی روی داده، ما به عنوان نهاد حاکمیتی برای جامعهپذیر کردن نسل آلفا چه کردهایم؟ تلاش ما برای انتقال فرهنگ و تمدن به این نسل در چه زمینهای بوده است؟ در مورد سبک زندگی و ذائقه مصرف نسل آلفا چه کردهایم؟ آیا توانستهایم محتوای رسانهای برای آنان تولید کنیم؟
گذر از جامعه اطلاعاتی به جامعه مفهومی
در ادامه دکتر بهاره نصیری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در سخنرانی خود با عنوان «گذر از جامعه اطلاعاتی به جامعه مفهومی» بر نقش «گیمیفیکیشن» (بازیوارسازی) در آموزش کودکان پرداخت و گفت: آینده به نوع کاملاً متفاوتی از انسان و ذهن تعلق دارد که در آن خالقان، همدلان، داستانگویان، طراحان و سازندگان معنا نقش مهمی دارند. ما از اقتصاد و جامعهای که بر مبنای قابلیتهای منطقی، خطی و شبهکامپیوتری عصر اطلاعاتی بنا شده در حال گذار به جامعهای هستیم که بر مبنای قابلیتهای خلاقانه و همدلانه بنا میشود، عصری به نام عصر مفهومی.
عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم اجتماعی در ادامه گفت: عصر مفهومی مسیری برای فهمیدن است که فقط از سمت چپ مغز اتفاق نمی افتد. در عصر مفهومی نیازمند استفاده از دو نیمکره هستیم. داستانپردازی، هماهنگی، همنوایی، همدلی، طراحی، ایجاد معنا و بازی ازجمله ویژگیهای عصر مفهومی است. در قرن 21 بازی همان معنایی را خواهد داشت که کار در 300 سال اخیر جوامع صنعتی داشته است. اگر قائل به این باشیم که عصر بعد از اطلاعات عصر مفهوم است، مفهوم را باید به ارزشافزوده تبدیل کنیم و یکی از این راهها «گیمیفیکیشن» یا «بازیوارسازی» است.
دکتر نصیری افزود: موفقیت هر برنامه آموزشی تا حد زیادی بستگی به روش یا روش هایی دارد که برای ارائه محتوای تعیین شده و کاربردیبودن بازیها و استفاده ایدهآل از آن دارد. یکی از روشهای آموزش نوین، «بازیوارسازی» است. بازیوارسازی شامل بهرهگیری از مکانیک و پویایی بازیها در موقعیتهای غیربازی است. بازیوارسازی بهعنوان ابزاری برای تحریک توسعۀ مهارتها و شایستگیها مورد استفاده قرار میگیرد. بازیوارسازی بدون دانشآموزانی که قصد مشارکت در فرایند یادگیری دارند و بدون آموزگارانی که برای اهداف آموزشی میخواهند استفاده کنند، وجود خارجی نخواهد داشت.
وی ادامه داد: بازیوارسازی زیرمجموعهای از علوم فناوری اطلاعات و تکنولوژی، علوم رفتاری و روانشناسی است و در زندگی واقعی در حوزههای بسیاری مانند کسبوکار، یادگیری و آموزش، سلامت و بهداشت و تغییر رفتارهای عمومی و فرهنگی و همچنین نیروی انسانی، بازاریابی، تبلیغات، شهر هوشمند و زندگی شخصی و خانوادگی و... کاربرد دارد.
کودکی دیجیتال: بازتعریف کودکی در عصر رسانه
در ادامه دکتر معصومه تقی زادگان، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات، نیز در سخنرانی خود با عنوان «کودکی دیجیتال: بازتعریف کودکی در عصر رسانه» با مروری تاریخی بر مطالعات کودکی گفت: از دهه 1990 و در بستر اهمیت یافتن و نقش روزافزون رسانهها در زندگی روزمره انسانها، تفکر درباره نسبت کودک و رسانه تبدیل به سوال و پرسشی مهم شد. سوال اصلی این است که با توجه به رشد فناوریهای نوین چه تغییری در مفهوم کودکی رخ میدهد؟ یا به بیان بهتر در حال رخ دادن است؟
وی افزود: «نیل پستمن» از نخستین نظریهپردازانی بود که به این تغییرات توجه کرد، او در کتاب «زوال کودکی» استدلال میکند که تلویزیون و اینترنت باعث شدهاند کودکان زودتر از حد انتظار با مسائل دنیای بزرگسالان روبهرو شوند و در نتیجه، مفهوم «کودکی» بهطور فزایندهای از بین رفته است. «دیوید الکایند»، روانشناس کودک، نیز در کتاب «کودک عجول» معتقد است که فشارهای اجتماعی و فرهنگی باعث شدهاند که کودکان زودتر از حد معمول وارد دنیای بزرگسالی شوند.
دکتر تقیزادگان ادامه داد: آنچه پژوهشگران و نظریهپردازان به آن اشاره کردهاند، بهطور خلاصه این است که رسانهها مفهوم کودک را تغییر دادهاند، تغییراتی که نتیجه افزایش دسترسی به اطلاعات، تغییر موقعیتهای بازی، شیوههای یادگیری و... که در عصر رسانههای دیجیتال رخ داده است.
تقیزادگان در خاتمه سخنانش با اشاره به تغییر مفهوم کودکی به لزوم بازتعریف در ردهبندیهای مرسوم دوران کودکی اشاره کرد و افزود: بهعنوان مثال پیش از این فرزندان ما تا پایان 12 سالگی در رده سنی کودک و 13 تا 18 سالهها را نوجوان مینامیدیم، اما آنچه شاهد آن هستیم، این است که بهواسطه حضور پررنگ و تعیینکننده رسانهها در زندگی روزمره کودکان، این ردهبندیها در حال تغییر است، بهعنوان مثال مفهوم «تویینیجر» مطرح شده است که برای کودکان گروه سنی 8 تا 12 ساله بهکار میرود، طرح این مفهوم به این دلیل بوده است که این گروه از کودکان به واسطه استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی، هویت مستقلتری پیدا کردهاند و از اینرو دیگر کودکان بهمعنای مورد نظر نیستند و در میانه کودکی و نوجوانی قرار گرفتهاند. معادلهایی مانند «نوجوانک» یا «پیشنوجوان» را میتوان برای این مفهوم جدید پیشنهاد داد. /پایان
پیوند و پوشه شنیداری سخنرانیها(چندرسانهای)
نظر شما :