بنیادهای فلسفی و روان‌شناختی هویت ملی

گزارش هفتمین پیش‌‏نشست همایش ملی «بازتاب فرهنگ و هویت ایرانی در زبان و ادبیات فارسی»

۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ | ۰۹:۴۵ کد : ۲۵۳۳۰ خبر و اطلاعیه گزارش نشست‌ها
تعداد بازدید:۱۵۸۹
گزارش هفتمین پیش‌‏نشست همایش ملی «بازتاب فرهنگ و هویت ایرانی در زبان و ادبیات فارسی»

هفتمین پیش‌نشست همایش ملی «بازتاب فرهنگ و هویت ایرانی در زبان و ادبیات فارسی» با عنوان «بنیادهای فلسفی و روان‌شناختی هویت ملی» هشتم اردیبهشت‌ماه ۱۴۰3، به همت پژوهشکدۀ زبان و ادبیات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. سخنرانان این پیش‌نشست، دکتر سعید ناجی (استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)، دکتر روح‌الله شهابی (دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)، دکتر نورالدین محمودی (استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) و دکتر اسماعیل ناصری (استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) بودند و دبیری علمی نشست را نیز دکتر سیدعلی اصغری (استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) عهده‌دار بود.
داستان‌های فلسفی کودکان، شکل‌گیری هویت
در آغاز جلسه، دکتر سعید ناجی سخنرانی خود را با عنوان «داستان‌های فلسفی کودکان، شکل‌گیری هویت» ارائه کرد. او ابتدا به بررسی فواید داستان‌های فلسفی در شکل‌گیری هویت واقعی کودکان و نوجوانان در موقعیت‌های فرهنگی و اجتماعی پرداخت و گفت: شاید تصور رایج این باشد که داستان‌های تاریخی، داستان‌هایی که حماسه‌ها را منعکس می‌کنند و قهرمانان کشور را به شکل الگو برای نسل جدید ارائه می‌دهند (تا نسل جدید با شناخت آنها افتخاری نسبت به کشور خودشان پیدا کنند) می‌تواند هویت اجتماعی را در میان کودکان و نوجوانان کشور ارتقاء دهد، اما واقعیت آن است که داستان‌های فلسفی کاری عمیق‌تر انجام می‌دهند و در تشکیل هویت واقعی فرد در موقعیت فرهنگی و اجتماعی‌اش مفیدترند، این چگونه ممکن است؟ چگونه ممکن است که داستانی فلسفی بتواند به هویت فرد (به‌ویژه به هویت ملی او) ربط داشته باشد؟ فلسفه چطور می‌تواند با هویت فرد ارتباط داشته باشد؟ فلسفه‌ای که در قالب داستان‌ها ارائه می‌شود، چگونه این نقش را بر عهده می‌گیرد؟
دکتر ناجی در پاسخ به سؤال‌های فوق شرح داد: ابتدا باید آنچه از داستان مدنظر من در این سخنرانی است را مطرح کنم و همچنین فلسفه م نظر خودم را که درواقع فلسفه رایج در برنامه فبک است، ارائه دهم. ربط ادبیات داستانی کودک و فلسفه هم می‌تواند تا اندازه‌ای موضوع را مشخص کند. من همچنین باید موضعم را هم درباره ادبیات داستانی کودک مشخص کنم. چرا که برخی، برای مقابله با انتقادات منتقدین هدف آن را به‌نحوی به «التزاز» تقلیل داده‌اند و این می‌تواند ادبیات داستانی کودک را به هیچانه‌ها سوق دهد. سپس رابطه فلسفه مورد نظر برنامه فبک با ادبیات داستانی کودک مشخص خواهد شود.
آگاهی‌بخشی و رهایی‌بخشی
دکتر ناجی در ادامه تأکید کرد: فلسفه و ادبیات می‌توانند اهداف هم‌سویی داشته باشند. پیش از این‌ها، برخی آگاهی‌بخشی یا رهایی‌بخشی را به‌عنوان اهداف مشترک این دو حوزه محسوب می‌کردند، اما آنچه برنامه فبک به آن معتقد است آگاهی‌بخشی و رهایی‌بخشی نیست. بلکه فراهم آوردن امکان کشف معانی،کشف حقایق و واقعیت‌های زندگی انسان، کشف حقایق و ویژگی‌ها و ارزش‌های انسانی و اجتماعی و رابطه انسان با جهان و انسان‌های دیگر است. از این‌رو ادبیات و فلسفه در دیدگاه فبک قرار نیست وقایع و واقعیت‌ها را حاضر و آماده تحویل کودکان دهند و به آنها القاء کنند بلکه شرایط، ابزارها و محیط را برای اکتشافات آن مهیا می‌سازند.
دکتر ناجی تصریح کرد: این دیدگاه فلسفه به‌معنای سقراطی را با ادبیات داستانی کودک هم‌راستا می‌سازد و اهداف والای ادبیات کودک را به آن بازمی‌گرداند. در این دیدگاه «التزاز» تنها به محمل زبانی معنا، مرتبط می‌شود نه هدف ادبیات. همان‌طور که در جهان طبیعت «التزاز» معمولا ویژگی ثانویه و وسیله‌ای برای تحقق امور مهم‌تر است، اما اگر ادبیات و فلسفه می‌توانند کمک کنند کودکان حقایق و معانی اطراف خود و دنیایی که آنها را احاطه کرده است را دریابند و کشف کنند؛ پس می‌تواند به آنها کمک کند که جایگاه فرهنگی و تاریخی و جغرافیایی خود را هم کشف کنند و این کشف می‌تواند هویت فردی، ملی یا دینی آنها را بنا نهد.
حال اگر کودکان ایرانی بتوانند از این مسیر آموزش ببینند، نه از مسیری که هویت را تلقین می‌کند و نه از مسیری که هویت شعاری به زور در ذهن فرومیبرد بلکه هویت ایرانی واقعی خود را درون و برون، کشف خواهند کرد. هویت انسان را کشف خواهند کرد. هویت فرهنگی خود را کشف خواهند کرد. این به‌نحوی به درک متقابل انسان‌های دیگر در روی سیاره زمین، درک متقابل انسان‌های جامعه خود، انسان‌های اطراف خود و جایگاه خود در این جهان و در میان سایرین خواهد انجامید.
 

سهم زبان در پدیدآیی و تحول هویت ملی در کودکان
در ادامة نشست، دکتر روح الله شهابی دربارة «سهم زبان در پدیدآیی و تحول هویت ملی در کودکان» سخن گفت. او در ابتدا با اشاره به این نکته که در نظریه هویت اجتماعی تاجفل «تصویر از خود» دارای دو بعدِ «هویت شخصی» و «هویت جمعی یا اجتماعی» است، گفت: هویت شخصی به جنبه‌های خاص و ویژه فردی ارتباط دارد و دربرگیرنده مفهومی انتزاعی و کلی از خویشتن است؛ در حالی‌که هویت اجتماعی عبارت است از دانش فرد نسبت به تعلق او به یک گروه اجتماعی و هیجانات و معانیِ ارزشی که تعلق داشتن به آن گروه اجتماعی را برایش به‌دنبال دارد. هویت ملی به‌عنوان گونه‌ای از هویت اجتماعی، طبیعی یا ذاتی نیست بلکه از طریق فرایندهای ویژه‌ای (مانند جامعه‌پذیری) در کودکان پدید می‌آید و نزد کودکان سنین مختلف، به‌گونه‌ای متفاوت تحول می‌یابد.
دانشیار پژوهشکده اخلاق و تربیت ادامه داد: یکی از قدیمی‌ترین تحقیقات تحولی در زمینه هویت‌ ملی، مطالعه پیاژه در زمینه شکل‌گیری مفاهیم «میهن» و «خارجی» است. پیاژه نشان داد تا حدود پنج، شش سالگی، کودک معمولاَ بر داده‌های اولیه و مورد لزوم برای دست‌یابی به مفهومی روشن از «میهن» آگاهی ندارد. برای مثال او هنوز نمی‌داند شهری که در آن زندگی می‌کند در کجا و کدام کشور قرار گرفته است، اگر هم بداند این ارتباط به‌صورت مفهومی و شکل‌گیری مفهوم میهن نیست و به‌صورت ارتباط جزء با کل آن را درک نمی‌کند چراکه هنوز به درون‌گنجی طبقه‌ای نرسیده است. بر اساس مطالعه پیاژه، ارتباط منطقی جزء کل در سطح مفهومی در اواخر کودکی به‌طور کامل درک می‌شود و در این سن است که کودک می‌تواند متأثر از عوامل و انگیزه‌های عاطفی، مفهومی روشن از میهن کسب کند. مطالعات داخلی بسیار کمی، تحول هویت ملی را در کودکان ایرانی بررسی کردند.
وی افزود: در یکی از معدود مطالعات انجام شده، محسنی در سال 1383، استدلال‌های کودکان را در رابطه با مفهوم «میهن» در جنبه‌های شناختی و عاطفی بررسی کرد و نشان داد شناخت‌یابی بر مملکتی که فرد منسوب و متعلق به آن است، به‌صورت وحدت یا کلیتی که بر اجزاء و تقسیمات مختلف آن شمول یافته باشد، به‌گونه‌ای تزایدی و طبق روندی خاص بین هشت تا ده سالگی حاصل می‌شود. نکتۀ حائز اهمیت آن است که در تحول هویت ملی نزد کودکان، اهمیت نسبی ارجاع به مؤلفه‌های مختلف در ساختار هویتی، نسبت به سن حساس بوده و روندی تحولی طی می‌کنند به‌گونه‌ای که از ذهنیت‌های شخصی، خودمحور و داده‌های ملموس به شواهد انتزاعی‌تر و سازمان‌یافته گسترش می‌یابد. رجوع به زبان، به‌عنوان یکی از عناصرِ اصلی یا مؤلفه‌های اساسی در ساختار هویت ملی، از خردسالی وجود داشته است. با این توضیح که در روندی تحولی، کودکان ابتدا مبتنی بر تجربیات روزانه خود از زبان به‌عنوان وسیله‌ای برای انتقال معانی یاد می‌کنند و به موازات ارائه شواهد انتزاعی و سازمان‌یافته‌تر، زبان را به‌مثابه میراثی مشترک می‌بینند. سهم زبان در تحول هویت ملی را می‌توان از منظر نقش آن در هویت‌های اجتماعی در معنای عام آن نیز مدنظر قرار داد. شواهد پژوهشی نشان می‌دهد حتی نوزدان چند ماهه نیز یک درک اولیه و ابتدایی از گروه‌های اجتماعی دارند و آنها شروع به فکر کردن در مورد افراد دیگر می‌کنند، نه‌تنها به‌عنوان یک فرد، بلکه به‌عنوان بخشی از یک شبکه اجتماعی که زبان نیز نقش مهمی در این درک اولیه ایفا می‌کند.
 

کارکردهای ادبیات در یادگیری کندوکاو محور
سخنران بعدی پیش‌نشست، دکتر نورالدین محمودی بود که درباره «کارکردهای ادبیات در یادگیری کندوکاو محور» سخن گفت. او در ابتدا به هم‌یاری هدفمند ادبیات تعلیمی در امر آموزش و پرورش پرداخت و ادامه داد: یکی از گونه‌های ادبیات که با تعلیم و تربیت قرابت بیشتری دارد، ادبیات تعلیمی است. ادبیات کودک مهم است زیرا فرصتی را فراهم می‌سازد تا کودکان میراث فرهنگی را بشناسند و به پرورش عواطف، خلّاقیت، رشد و بالندگی و کشف هویت کودکان کمک می‌کند. همچنین مهارت‌های شخصی و اجتماعی کودکان را افزایش می‌دهد.کودکان همواره ادبیات خاص خویش را دارند، ادبیاتی که خیالِ آنها را حرکت و رشد می‌دهد. کودکان کتاب‌هایی را که باعث شادمانی و بهره‌مندی و نشاط آنها می‌شود، و نیز کتاب‌هایی که آنها را به دنیای کودکی‌شان می‌برد دوست دارند و باعث می‌شوند تجربه‌های انسانی مختلف را که نیاز مبرم به یادگیری آنها دارند، در وجودشان افزایش یابد. ادبیات کودک قصه‌های پهلوانی و شجاعت و بی‌باکی، قصه‌های انسانی که ارزش‌های اصیل را رشد می‌دهد و به‌خوبی تشویق می‌کند و شر(بدی) را دور می‌سازد را شامل می‌شود. باتوجّه به اینکه ادبیات کودک تصویری از محیط یا محیط‌هایی که با واقعیت در ارتباط هستند را به کودک انتقال می‌دهد و بدین‌سان شکلی از اشکال تعامل اجتماعی را محقق می‌سازد و وظیفه اجتماعی مهمی را انجام می‌دهد که از طریق پرورش حس اجتماعی کودک تجسم می‌یابد، بنابراین کودک را از فردگرایی و خودمحوری و گوشه‌گیری و انزوا خارج می‌سازد و ارتباط صحیح با خانواده، مدرسه و جامعه را به او می‌آموزد و او را به رعایت نظم و انضباط و صبر و عقل‌گرایی عادت می‌دهد و آزادی شخصی را می‌پروراند. ادبیات کودک همچنین کودک را با محیطی که در آن زندگی می‌کند و محیط‌های دیگر به‌ویژه آنچه مرتبط با امور خانواده و روابط اجتماعی است و آنچه را برای سازگاری مثبت با جامعه و تعامل با آن در آینده آماده می‌کند، آشنا می‌سازد.
دکتر محمودی ادامه داد: افراد بر مـبنای مـجموعه‌ای‌ از‌ قصه‌ها عملکردشان را در جهان و روابط خود را با دیگران تنظیم می‌کنند. قصّه‌ها بازنمایی‌هایی از خود، جهان و منش‌های مختلف را در تعامل با دیگران دربرمی‌گیرند. درون قصه‌ها منش‌های متنوع، معناهای رویدادها را‌ به‌ گفت‌وگو‌ می‌گذارند. اهمیت قصّه و قصّه‌گویى‌ موضوعى‌ نیست که فقط در زمان ما‌ مورد‌ توجّه قرار‌ گرفته‌ باشد‌. در بسیارى از مـتون‌ ادبـى کهن مطالب و اشاره‌هایى هست که نشان مى‌دهد قصّه‌گویى بـه‌عـنوان یک برنامة‌ آرام‌بخش و تأمین‌کننده‌ بهداشت‌ روانى از قرن‌ها پیش مـورد توجّه‌ قرار‌ گرفته‌ است‌. تربیتی که کودک از طریق ادبیات دریافت می‌کند کم‌اهمیّت‌تر از تربیت او در مدارس توسط مربیان و معلّمان یا تربیت‌پذیری از طریقه جامعه نیست؛ زیرا معلومات و اطّلاعاتی که در بستر ادبیات ارائه می‌شود در ذهن کودک نفوذ می‌کند. از سوی دیگر کودکان به‌طور طبیعی به تقلید از دیگران تمایل دارند و هنگام مشاهدة فیلم، شنیدن یا خواندن قصّه‌ای، از شخصیّت‌های آنها یا قهرمانانی که جذب آنها شده است، تقلید می‌کنند و در امر تربیت باید به این جنبة توجّه داشت. لازم است ادبیات کودک اخلّاق نیکو را به کودکان بیاموزد. اهداف تربیتی در این نوع ادبیات اهدافی متعالی است که عبارتند از: ارزش ها، فضایل و اخلّاق پسندیده.
وی در پایان سخنرانی خود اذعان کرد: یکى از مهم‌ترین امـتیازات قصّه‌، غیرمستقیم بودن آن است. از این‌رو نباید‌ در‌ پایان قصه‌ها به‌طور مستقیم نتیجه‌گیرى کرده و برای مثال بگوییم ادب، نظم و تـرتیب خـوب است و امثال آن. این نتیجه‌گیرى سبب تبدیل آمـوزش غـیرمستقیم به‌ مـستقیم‌ و در نـتیجه کاهـش اثرات آن‌ مى‌شود‌. بـاید نتیجه‌گیرى را به عهده خود کودک گذاشت. به‌عنوان مثال براى بیان نتایج مثبت نظم به ذکر نـمونه‌هایى از بـه‌کارگیرى نظم و ترتیب‌ از‌ قبیل جمع کردن وسـایل‌ خـود‌ پس از بـازى، در جـاى خـود نهادن لباس و وسـایل مدرّسه و امثال آن بپردازیم. «داستان» به‌عنوان یک معلّم جذاب و دوست داشتنی است که کودک را با انواع فرهنگ‌ها آشنا می‌سازد، از بهترین عوامل تشویق کودکان به تفکّر و تأمل است. در واقع، «داستان» کودک را به بیداری و دقّت، تحمل و تأمل و کنترل فکر که همگی برای تحصیل در مدرّسه ضروری هستند، بر می‌انگیزد. «داستان» قوة خیال‌پردازی کودک را تقویت می‌کند و در تقویت حافظه نیز نقش به‌سزا دارد. همچنین داستان به درک و تفکّر و تأمل در مسائل اخلّاقی کمک می‌کند و از این طریق در تربیت اخلّاق نقش دارد.

مضامین روان‌شناختی زبان و ادبیات فارسی
سخنران پایانی هفتمین پیش‌نشست همایش ملی، دکتر اسماعیل ناصری بود که سخنانش را با عنوان «مضامین روان‌شناختی زبان و ادبیات فارسی» ارائه کرد. دکتر ناصری ضمن تأکید بر این مسئله که بسیاری از موضوعات مورد علاقه روان‌شناسان برای مطالعه علمی از جمله رشد انسان، یادگیری، زبان و تفکر، حافظه، هوش، شخصیت، انگیزش و هیجان، سلامت روان‌شناختی و بیماری‌های روانی مورد توجه بزرگان ادبیات فارسی بوده است، ادامه داد: ادبیات فارسی صحنه آشکارگی درک بزرگان ادبیات فارسی از نوع انسان است. توجه به تجارب شخصی، مشاهده و شنیدن تجارب دیگران روش‌های اصلی صورت‌بندی فرضیه‌ها درباره انسان نزد این بزرگان بوده است. علم روان‌شناسی فرصت آزمون این فرضیه‌ها را فراهم کرده است. برای نمونه در گلستان سعدی هم‌زمان به تربیت و طبیعت در شکل‌دهی به رفتار انسان توجه شده است که در نگاه نخست و احتمالاً در قرون گذشته ناسازوارانه بوده است.
استادیار پژوهشکده اخلاق و تربیت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: آخرین تحقیقات روان‌شناسی بیانگر اهمیت هم‌زمان تربیت و طبیعت در رشد انسان است که کاملاً هماهنگ با نگاه سعدی است. نمونه دیگر در گلستان سعدی اشاره به فن غرقه‌سازی (flooding) در حکایت پادشاهی است که همراه غلامش دریا ندیده و محنت کشتی نیازموده بود و مرتباً در حال ترس و گریه و زاری بود و آرام نمی‌گرفت، آشکار است. در فن غرقه‌سازی که نوعی روش رفتار درمانی است، فرد مستقیماً با موقعیت یا محرکی مواجه می‌شود که حداکثر اضطراب را تولید می‌کند. این مواجهه که ممکن است به‌صورت خیالی یا در عالم واقعیت صورت گیرد با هدف تقلیل یا ازبین بردن رفتارهای نامطلوب است. نمونه شاخص دیگر از مضامین روان‌شناختی ادبیات فارسی در مهارت شناختی ذهن‌آگاهی (Mindfulness) آشکار شده است. در ذهن‌آگاهی، زندگی در زمان اکنون و مکان اینجا (here & now) پیشنهاد می‌شود و این باور مبتنی بر پژوهش آموزش داده می‌شود که بسیاری از هیجانات منفی ناسالم انسان از قبیل اضطراب و افسردگی ناشی از بودن در زمان گذشته، آینده یا در مکانی غیر از اینجا است. بدون شک «خیام» که گفته می‌شود شناخته شده‌ترین چهره ایرانی در جهان غرب است، از نشردهنده‌گان نخستین زندگی در اینجا و اکنون است. از دیگر منابع ادبیات فارسی که سرشار از مضامین روان‌شناختی است امثال و حکم و ضرب‌المثل‌ها هستند. برای نمونه مثل «مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسد» ذیل اصل تعمیم یا گسترش اثر (stimulus generalization) در روان‌شناسی یادگیری مورد بررسی قرار گرفته است. در شرطی شدن کلاسیک این اصل فرایندی است که از طریق آن یک پاسخ شرطی شده، توسط محرک‌هایی مشابه با آنچه در روند شرطی‌سازی اصلی مورد استفاده قرار گرفته‌اند، فراخوانی می‌شود. توجه به مضامین روان‌شناختی ادبیات فارسی ایران‌زمین می‌تواند در شکل‌دهی و گسترش هویت ملی به‌ویژه در سطح جهانی مؤثر باشد./پایان

 

کلید واژه ها: هفتمین پیش‌نشست همایش ملی «بازتاب فرهنگ و هویت ایرانی در زبان و ادبیات فارسی» گزارش نشست نقد کتاب مدخلی بر شعر فارسی


نظر شما :