یادداشت دکتر کریمی به مناسبت روز جهانی علم در خدمت صلح و توسعه

علم چگونه می‌تواند در خدمت صلح باشد

۱۷ آبان ۱۴۰۱ | ۰۹:۵۶ کد : ۲۲۹۶۶ خبر و اطلاعیه مهم‌ترین اخبار یادداشت‌ها
تعداد بازدید:۱۲۵۹

                                     مهدی کریمی

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

"صلح نه از طریق زور و اجبار بلکه از طریق درک متقابل،حفظ می شود"....

                                                                                         آلبرت انیشتین

روز 19 آبان 1378 برابر با 10 نوامبر 1999 از طرف یونسکو و شورای بین المللی علوم به عنوان "روز جهانی علم در خدمت صلح و توسعه"نامگذاری شده است. مرور کلی رئوس این برنامه نشان می دهد که بر دو جنبه اصلی تاکید دارد: اول، بکارگیری علم در توسعه پایدار و بالاخص پایداری زیست محیطی؛ دوم، اهمیت گسترش علم در جامعه. اگر بر اساس این برنامه اعلام شده پیش برویم، مجموعه علومی که می توانند در خدمت صلح و توسعه باشند، محدود خواهند بود. به همین دلیل، در این یادداشت سعی خواهیم کرد تا چشم انداز وسیع تری از نقشی که علم در صلح و توسعه می تواند داشته باشد، ارائه شود. در جهت رسیدن به این چشم انداز نیاز به درکی جامع تر از واژگان علم و صلح داریم.

فراتر از مناقشات درباره علم و چیستی آن، علم به مجموعه گزاره‌ها و اطلاعاتی گفته می‌شود که دانشمندان در کاوش‌های علمی حول یک موضوع یا برای تأمین یک هدف جمع آوری می­کنند و با زبان علمیدر مورد آنها گفتگو صورت می‌گیرد. آنچه مشخص است، منظور و مقصود برنامه مورد اشاره از علم، مجموعه علوم مختلفی است که ماهیت رشته ای یا بین رشته ای دارند. ما نیز همین تعریف را پذیرفته و مبنای این یادداشت قرار دادیم.

واژه دومی که بیش از همه چیز مناقشه برانگیز است، صلح است. مفهوم صلح از فقدان جنگ بین ملت ها تا دسته بندی صلح مثبت و منفی گالتونگ و اخیرا با لحاظ کردن مولفه محیط زیست در تعریف صلح (آهیسما یا همان صلح با طبیعت) تحول یافته است. در عین اهمیت و جایگاه هر یک از این تعاریف، ما صلح را نوعی "شرایط زندگی می دانیم که حاصل هماهنگی بین انسان ها و بین انسان و محیط زیست است". این تعریف به خودی خود مفهوم توسعه پایدار را نیز پوشش می دهد. پس توسعه جدای از صلح نیست و نمی تواند نیز باشد. همچنین، این تعریف به خوبی به ما نشان می دهد که علم چگونه می تواند در خدمت صلح باشد.

اما متاسفانه همیشه بین بایدها و هست ها فاصله ای قابل توجه وجود دارد. نگاهی به تاریخ علم نشان می دهد که به استثنای برخی علوم و آن هم در موارد بسیار جزئی، علم خواسته یا ناخواسته هماهنگی موجود بین انسان ها و بین انسان و محیط زیست را برهم زده است: از کشاورزی تا شیمی و از زیست شناسی تا فیزیک و ریاضیات و علوم سیاسی و اجتماعی. شاید این نگاهی بدبینانه باشد، اما هر ذهن انتقادگری به شرط کناره گیری از تعصبات علمی و منفعت طلبی فردی و گروهی این مسئله را خواهد پذیرفت.

جالب تر آن است که برخی دانشمندان و متخصصان ابتدا خود در جنگ افروزی به صورت مستقیم و غیرمستقیم نقش ایفا کرده­اند و بعدها در قالب جنبش های صلح طلبی برای صلح آفرینی فعالیت کرده­اند. شاید بارزترین نمونه در این زمینه خود آلبرت انیشتین باشد. انیشتین در سال 1939 در نامه ای خطر احتمال دست‌یافتن آلمان به بمب اتم را به رئیس جمهور وقت ایالات‌متحده‌آمریکا، فرانکلین دلانو روزولت، گوشزد کرد. در همین سال آلمان به لهستان حمله کرد و جو اروپا بسیار متشنج بود. کمی پس از رسیدن نامه انیشتین به رئیس جمهور، جلسه‌‌ کمیته‌ بریگز به منظور بررسیواکنش اورانیوم تشکیل شد. پس از تحولات مختلف،این کمیته‌اولین بمب اتم را ساخت و بمب اتم برای اولین بار در سال 1945 بر علیه ژاپن مورد استفاده قرار گرفت. انیشتین این اقدام دولت ایالات متحده را تقبیح کرد و همراه با همکاران خود "جنبش صلح طلبی مبارزه با تسلیحات اتمی"را شکل داد. اما وی از یک مسئله غافل بود و آن اینکه انسان عصر حاضر تشنه خشونت و سلطه طلبی است و پیش شرط هر گونه استفاده مسالمت آمیز از تحولات علمی، مدنی سازی جوامع از طریق تعلیم و تربیت واقعی است.

مرور هست ها، اهمیت بایدها را به ما نشان می دهد. با الهام از تعریف صلح که در بالا اشاره شد، می توان به این سوال که علم چگونه می تواند در خدمت صلح باشد؟ پاسخ داد. مجموعه عوامل متعددی تهدیدکننده صلح در مقیاس های مختلف هستند که علوم مختلف با توجه به حوزه فعالیت خود می توانند در رفع این عوامل مفید واقع شوند و بسترساز صلح پایدار باشند. این عوامل عبارتند از: یکسان سازی عقیدتی و فرهنگی، نژادپرستی، فاشیسم و شوونیسم، برخورد ایدئولوژی ها، تخریب محیط زیست، نابرابری های اقتصادی، نزاع برای دستیابی به منابع انرژی و آب، نزاع بخاطر غذا، تسلیحات هسته ای، تروریسم و اختلافات ارضی و مرزی. هر دانشمند یا متخصصی که بتواند در رفع این عوامل در هر مقیاسی (فردی/محلی/ملی/منطقه ای/ جهانی) نقش آفرین باشد، در واقع توانسته است در ایفای صلح نیز گام بردارد. همچنین، دو ابزار اساسی برای تحقق صلح پایدار قابل تصور است: 1. نظام حقوقی مناسب؛ 2. نظام تعلیم و تربیت. تعلیم و تربیت نقش زیربنایی و نظام حقوقی مناسب نیز نقشی روبنایی در تحقق صلح پایدار دارند. نظام حقوقی مناسب و نظام تعلیم و تربیتی باید ریشه و پایه در "نیازهای مادی و معنویهمه احاد جامعه" داشته باشند. حذف و یا نادیده انگاری نیازهای هیچ فرد یا گروهی و حتی یک فرد نیز در آرمان های صلح طلبی پذیرفته شده نیست. بالطبع، این ها، بایدها هستند و ممکن است از طرف برخی ها پذیرفته نشوند.

در پایان با توجه به اهمیت ارائه راهکارها در هر مسئله پژوهشییک راهکار ساده اما سخت پیشنهاد می شود. "داشتن وجدانی آگاه و سالم". برای هر متخصصی داشتن، وجدانی آگاه و سالم می تواند علم را وسیله ای برای تحقق صلح و آرامش سازد و نه ابزاری برای خدمت به قدرت و منفعت شخصی و گروهی. انیشتین در عین خدمت به علم فیزیک و البته جامعه بشری با هموار کردن مسیر ساخت بمب اتم موجب کشته شدن هزاران نفر شد. هر اندیشمندی باید مواظب و حساس باشد تا در چنین کشتارهایی نقشی نداشته باشد، ولو با طرح یک ایده کوچک برای توجیه و یا زمینه چینی برای اینچنین اعمالی. بسیاری از مشاوران سیاسی (به مانند هاشوفر، مشاور هیلتر) با ایده های خود و نه با ساخت بمب اتم موجب کشته شدن میلیون ها انسان بی گناه شدند.

به امید جهانی صلح آمیزتر

                                                                                                                                                                  پاییز 1401


نظر شما :