گزارش نشست نقد کتاب افسانه روشنایی

۲۴ تیر ۱۴۰۲ | ۱۸:۲۰ کد : ۲۴۱۰۰ مهم ترین اخبار نشست و همایش
تعداد بازدید:۱۶۴
نشست نقد و بررسی کتاب «افسانه روشنایی» توسط گروه علوم اجتماعی شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی برگزار شد. گزارش این نشست را در ادامه بخوانید:
گزارش نشست نقد کتاب افسانه روشنایی

سلسله جلسات مطالعات انتقادی و اجتماعی علوم، در بستر جریان انتقادی به بررسی ابعاد مختلف علوم و ارتباط علوم تجربی و علوم انسانی با یکدیگر می پردازد. هدف این است که با اتکا به مرزهای این دو حوزه کلان، بتوان مباحثی چالشی را در جامعه به راه انداخت که هم به وضعیت علوم تجربی در کشور یاری رسانند و هم علوم انسانی را از رخوت کنونی برهانند. این نوع اقدام، دو آورده برای کشور دارد: اولا تفاهم نخبگان با همدیگر و همچنین تفاهم بین نخبگان و عموم مردم را تسهیل می‌نماید و ثانیا فرصتی برای نظریه‌پردازی مستقل و بومی فراهم می‌سازد. برای نمونه به جای ترجمه کتابی در زمینه ارتباط دانش و قدرت از دیدگاه فوکو، باید به سراغ کتاب‌هایی در علوم تجربی مثلا در حوزه پزشکی رفت که این ارتباط را در عمل نشان داده باشند.

نکته مهم دیگر اینکه هدف از برگزاری این جلسات، ایجاد یک کنش اجتماعی گسترده است که بتواند با پیوند دادن متخصصین با عموم مردم از یک سو و پیوند دادن علوم انسانی و علوم تجربی از سوی دیگر، علم را در کشور نهادینه سازد. این کنش، چیزی فراتر از یک روند صرفا علمی است؛ ترکیبی از فرآیندهای تحقیقاتی آکادمیک، کار رسانه‌ای، تالیف و ترجمه کتاب و ... باید علم و جامعه را درهم‌تنیده سازد.

در همین راستا کتاب افسانه روشنایی به عنوان کتاب اول از این مجموعه انتخاب شد. این کتاب به قلم یک پزشک آمریکایی در زمینه تاریخچه ناگفته ارتباط الکتریسیته با زیست‌شناسی نوشته شده است. کتاب به بهترین شکل، اهداف فوق‌الذکر را برآورده می‌سازد. اولا کتاب روی نقطه اتصال فلسفه فیزیک و فلسفه زیست‌شناسی دست گذاشته و اقتضائات فلسفی حوزه الکتریسیته را به خوبی و با ادبیاتی روان نمایش داده است. ثانیا تاریخ الکتریسیته و ارتباط آن با پزشکی را به خوبی واکاوی کرده و از این رو اثر خوبی در زمینه تاریخ علم محسوب می‌شود. نویسنده، کتابی نوشته که هم برای متخصصین و هم برای عموم مردم قابل استفاده است. علیرغم اینکه کتاب، به شدت به انتقاد از فناوری پرداخته است اما برخلاف اغلب کتاب‌هایی که در نقد فناوری نوشته می‌شوند قابلیت آن را دارد که زمینه‌ساز شکل‌گیری زمینه‌های تحقیقاتی جدید در رشته‌های مختلف علمی شده و نیز مباحث میان‌رشته‌ای را در کشور تقویت نماید. کتاب به موضوع کنار رفتن دانش پزشکی قرن هجدهم در زمینه کاربردهای درمانی برق پرداخته و ارتباط آن را با جریان قدرت و ثروت بین‌المللی نشان داده است.

این نشست روز چهارشنبه 14 تیر 1402 در محل سالن ادب پژوهشگاه با حضور پروفسور حسن عشایری، عصب‌شناس و رییس انجمن عصب‌روان‌شناسی ایران و دکتر مهدی نوروزی متخصص ژنتیک مولکولی و رییس انجمن ویروس‌شناسی ایران برگزار شد. هدف از نشست، نقد و بررسی کتاب در دو حوزه کلان عصب‌شناسی و ویروس‌شناسی بود. در ابتدا دکتر علیرضا بلیغ دبیر کارگروه بررسی متون پژوهشگاه به معرفی ایده کلی طرح پرداخت. وی با اشاره به کتاب‌های کلیفورد کانر مورخ علم آمریکایی به ضرورت مردمی کردن نهاد علم اشاره کرد.

در ادامه دکتر عشایری با اشاره به اینکه گرایش تخصصی ایشان عصب‌روان‌شناسی است گفت که این گرایش به رابطه ساختار، مغز و عملکرد می‌پردازد. وی افزود: به یاد دارم زمانی که در فرایبورگ تحصیل می‌کردم پای درس‌های مارتین هایدگر می‌نشستم. او همیشه به پرسش‌گری از تکنولوژی یا به قول خودش تخنه می‌پرداخت. او به درستی می‌گفت هرکس بزرگ فکر کند بزرگ هم اشتباه می‌کند. من زمانی عضو انجمن محیط زیست آلمان بودم و اجازه ندادیم در جنوب آلمان، رآکتور اتمی شکل بگیرد. اینکه دوست داشتم درباره این کتاب حرف بزنم این جمله برتولت برشت است که می‌گوید: «با ضعیف‌ترین اسلحه هم باید ناحق را کوبید.» مکتب علم در ایران عمدتا آمریکایی است برخلاف مکتب آلمان که انتقادی است. آلمانی‌ها علم را دم می‌کنند. این کتاب هم پیام‌های خوبی دارد علیرغم همه نقدهایی که به آن وارد است مثلا بخشی از آن عوامانه است، بخشی شبه علمی است، بخشی سندیت لازم از نظر روش‌شناسی را ندارد. ابن خلدون جمله‌ای دارد که ترجمه نشده است. او می‌گوید اگر از مدنیت صحبت شد باید از بربریت هم حرف زد. من به عنوان یک عصب‌شناس می‌گویم مغز، حرکت مادی را به پتانسیل اقدام یا همان الکتریسیته تبدیل می‌کند. من مدتی روی بینایی در گربه و میمون و سپس در انسان کار کردم. اینشتین گفته بود زمانی خواهد رسید که مشخص شود برق چه بلایی سر انسان می‌آورد. این کتاب گرچه باید به صورت اساسی تغییر کند اما جایش در جامعه ما خالی است. در این کتاب اشاره‌های خوبی به اثر دکل‌های برق روی سلامتی شده است. نقدهایی به کتاب وارد است مثلا در مورد تاریخ الکتریسیته نمی‌توان یک روند همگانی جهانی دید. در مورد بیماری پورفیری هم گرچه الکتریسیته اثر دارد اما تنها عامل نیست. کتاب در سه بخش پژوهش، آموزش و خدمات جای بررسی دارد. باید در ایران نیز تحقیقاتی میان‌رشته‌ای در این زمینه صورت بگیرد مانند تحقیق در مورد دکل برلین که در کتاب به آن اشاره شده و من خودم دیده بودم. الان دکل را برداشته‌اند. در ایران الکتروشوک استفاده می‌شود در حالی که در بسیاری از موارد ضرورتی ندارد. از این تشخیص‌های غلط نه فقط در ایران بلکه در خود آلمان هم زیاد داریم با این تفاوت که آنجا لااقل نقد می‌شود. کتاب دیگری نیز هست به نام «می‌دانید اینترنت با مغز شما چه کار می‌کند؟» که ارزش پرداختن دارد. هاروارد فیلسوفی تربیت می‌کند که خردستیز است.

در ادامه، نوبت به دکتر نوروزی رسید. ایشان با تشکر از نگرش جمودستیزانه علمی دکتر عشایری از نبود چنین روحیه‌ای در فضای علمی کشور انتقاد کرد و گفت: کرونا به ما نشان داد که ما باید حتما دچار آسیب بشویم تا به این نتیجه برسیم که یک رویه، غلط بوده است. علم پر از خطاست و کتاب‌های پزشکی دایما به‌روز می‌شوند. استاندارد، حدود یک سال است. مزیت این کتاب آن است که چنین بحث‌هایی را در کشور باز می‌کند. دانشگاه تهران تعداد زیادی مرکز تحقیقاتی دارد اما مراکز بین رشته‌ای کمی دارد. ضروری است مراکزی تحت نظر حاکمیت به این مسایل بپردازند.

به عنوان متخصص قبول دارم که امواج می‌توانند روی رفتار ویروس‌ها اثر بگذارند. گاهی امواج می‌توانند ویروس را حتی نابود کنند. حتی در زمان کرونا عده ای از محققین به دنبال آن بودند که به جای واکسن به سراغ استفاده از امواج بروند. ویروس آن قدر هوشمند است که در بیرون از محیط زنده، خود را زنده نشان نمی‌دهد. من مدافع مردمی‌سازی علم هستم البته با رعایت دغدغه‌های جامعه علمی. ما از دوران فرعون، ویروس فلج اطفال داریم که در سنگ‌های برجامانده از آن دوران وجود دارد. ویروس بسیار مایل به تکثیر خود است. متاسفانه مطالعات کمی در زمینه امواج و بیماری‌زایی آن‌ها در جهان و ایران انجام شده است. یک نقد به کتاب این است که در همین چند سال پس از انتشار، مطالب بسیاری دوباره منتشر شده است. در حوزه ویروس‌ها کتاب مطالب خیلی دقیقی ندارد. فقط در حد نسبت‌سنجی حداقلی، روابطی را نشان داده است. سازمان جهانی بهداشت به مساله اینفودمی (شیوع اطلاعات غلط) در زمان پاندمی حساس شد. ممکن است این کتاب نیز به سمت اینفودمی برود ولی هنوز مطمئن نیستم. کتاب از نظر ما فقط یک مطالعه مروری است. نویسنده کاملا در چارچوب‌های علمی رفتار نکرده است. بحثی نیز در مورد اعتبار نهادهای مرجع مطرح است که چند سال قبل باعث شد مساله ISI اسلامی راه بیفتد. در مورد کرونا ما از سال‌ها قبل می‌دانستیم یک بیماری ناشی از حیوانات است.

در ادامه مظفرپور مترجم کتاب گفت کتاب در موضوعات مختلف به یک اندازه علمی نیست مثلا در مورد آنفلوانزا فقط توانسته نشان دهد که آنفلوانزا ربطی به برق پیدا می‌کند ولی نتوانسته سازوکاری برای این ارتباط به دست دهد.

دکتر عشایری نیز گفت فلسفه علم بدون تاریخ علم و تاریخ علم بدون فلسفه علم، مزخرف است. در مورد دیابت هم من در متون انجمن دیابت آمریکا مطلبی پیدا نکردم که الکتریسیته را عامل تعیین‌کننده در دیابت بداند. من جزو انجمن ام‌اس هم هستم. هنوز در مورد این بیماری هم حرف آخر زده نشده است. پارامترهایی را می‌توان بررسی کرد ولی قطعی نیست. بحث ویروس‌های کند در بروز ام‌اس نیز رد نشده ولی هنوز تایید هم نشده است. در برآیند باید بگویم نمی‌دانم الکتریسیته آیا قطعا در بروز این بیماری موثر است یا خیر.

دکتر نوروزی نیز گفت: ادعا شد کرونا از ووهان چین ناشی شده و بیوتروریسم بوده ولی حتی گروهی که خود ترامپ به آنجا گسیل کرد هم نتوانست اثبات کند. از من هم وقتی پرسیدند که آیا بیوتروریسم بوده یا نه گفتم نمی‌دانم. در مورد ام‌اس هم ویروسی که عامل این بیماری است کاری می‌کند که سیستم ایمنی به نورون‌ها حمله کند. در مورد سرطان خون هم امروزه دو نوع از این سرطان داریم: ویروسی و غیر ویروسی و این نشان می‌دهد که ویروس‌ها دارند همه جا می‌آیند. من یک کتاب نوشته‌ام به نام دیابت و ویروس‌ها. این‌ها را می‌گویم تا نشان دهم الکتریسیته و امواج فقط یکی از عوامل می‌تواند باشد. همه موجودات زنده و حتی بی‌جان فرکانس دارند و این باعث می‌شود امواج بتوانند روی همه چیز اثر بگذارند. البته جامعه پزشکی ما هنوز این حرف‌ها را به راحتی قبول نمی‌کند. ما حتی قبول داریم ویروس می‌تواند رزونانس داخلی را در بدن تغییر دهد. روش تشخیصی بیورزونانس می‌تواند یکی از بهترین تشخیص‌ها باشد البته اگر به درستی انجام بگیرد. روس‌ها به خود من گفتند که می‌دانند مثلا فرکانس مخصوص ویروس آنفلوانزا چیست؟

مظفرپور گفت: به صورت تاریخی اثر فضا روی بروز آنفلوانزا و سایر بیماری‌ها از دوران کهن مطرح بوده است. چنین بحث‌هایی اخیرا دارد درون پزشک مدرن نیز مطرح می‌شود. مثلا اروپا و آمریکا حوزه جدیدی را با عنوان اقلیم فضایی دارند با جدیت دنبال می‌کنند.

دکتر عشایری نیز گفت پس از جنگ جهانی، پارکینسون در آلمان زیاد شد. مشخص شد ضعفی در سیستم عصبی ایجاد شده که ناشی از ویروس بود. آیا امروزه نیز ممکن است از کشورهای دیگر چنین ویروسی بیاید؟ دکتر نوروزی در پاسخ گفت: جابجایی ویروس در طول تاریخ وجود داشته است. مثلا با ذوب شدن یخ‌های قطبی، ویروس‌های باستانی دارند پدیدار می‌شوند و ممکن است پاندمی‌های سخت‌تری به راه بیندازند. زندگی صنعتی نیز همین روند را در پیش گرفته و سبک زندگی، آسیب دیده است. امروزه ارتباط انسان و حیوان در بروز برخی بیماری‌ها خیلی نقش دارد. مثلا ویروس زیکا مال بدن خود حیوان بوده است. البته ممکن است امواج هم اثر داشته باشند. اهلی کردن حیوانات و ... بسیار خطرناک است. اینکه حیوانات را واکسینه می‌کنند کفایت نمی‌کند که هیچ نوع بیماری در بدن حیوان وجود نداشته باشد. در مورد چرخه ویروس دیده‌ام که تحقیقاتی انجام شده و اثر امواج را نشان داده‌اند. بسیاری از خواص ویروس‌ها را باکتری و قارچ دارا نیستند. مثلا آن‌ها پاندمی ندارند. مساله نژاد هم موثر است. گاه باعث می‌شود یک دارو اثر نگذارد. باز هم خواهش می‌کنم روی سبک زندگی کار کنیم. هرچقدر هم اطلاعات علمی ما درباره ویروس‌ها زیاد شود کار خاصی نمی‌توانیم بکنیم باید سبک زندگی را اصلاح کنیم. من وحشت می‌کنم وقتی می‌بینم عده‌ای در خانه مار نگه می‌دارند.

یکی از حضار که کارشناس ارشد زیست‌شناسی سلولی و مولکولی بود از دکتر عشایری پرسید که آیا جریانات الکتریکی طبیعی بدن دچار آلودگی الکتریکی می‌شوند؟ دکتر عشایری پاسخ داد: ما سیستمی در بدن داریم به نام سیستم لیمبیک که 250 میلیون سال است دارد تکامل پیدا می‌کند. دستگاهی هست به نام سایکوگالوانیک ریاکشن که در ایران هم داریم مقاومت الکتریکی پوست را می‌سنجد. سیستم لیمبیک بزرگترین سانسورچی مغز است. اگر تحریک شود روی عملکرد بدن اثر می‌گذارد از طریق الکتریسیته بدن. اتفاقی که در کرمانشاه افتاد این بود که سرب دستگاه رادیولوژی را دزدیده‌اند و کارمندان مدت‌ها در معرض این پرتوها بوده‌اند. من پیشنهاد کردم این کارمندان تحت آزمایش قرار بگیرند. کسی که قلبش را عمل کرده ممکن است در مترو دچار آریتمی شود. امروزه متاسفانه سرمایه حرف اول را در جهان می‌زند و به همین دلیل دستگاه‌های گران‌قیمت را در پزشکی به کار می‌برند بدون آنکه عوارضش را لحاظ کنند. متاسفانه ما همه چیز را دربست از خارج قبول می‌کنیم.

دکتر نوروزی در ادامه گفت: اگر این کتاب از طرف جامعه پزشکی حمایت شود ممکن است اتفاقات خوبی بیفتد. وقتی از خود من تقاضا شد اجازه دهم روی پشت بام خانه دکل نصب شود قبول نکردم.

دکتر عشایری نیز در پایان گفت متاسفانه ما در نوروساینس داریم به قرن 18 برمی‌گردیم و همه چیز را می‌خواهیم با شوک الکتریکی درمان کنیم. وزارت‌خانه باید این مسایل را نقد کند.

 


نظر شما :