سخنرانی دکتر طباطبایی، مدیر گروه فلسفه شورای متون در جلسه نوزدهم شورای دبیران:

نقادانه‌زیستن، اصلی‌ترین ویژگی دانش به معنای حقیقی آن است / این ایده در شورای بررسی متون می‌تواند توسعه پیدا کند

۰۵ آذر ۱۴۰۱ | ۱۵:۱۹ کد : ۲۳۱۳۹ مهم ترین اخبار نشست و همایش
تعداد بازدید:۲۵۳
دکتر محمدتقی طباطبایی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و مدیر گروه فلسفه شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی در ادامه سلسله جلسات بازشناسی وضعیت علوم انسانی در ایران، در نوزدهمین جلسه شورای دبیران در ۲۲ آبان ماه سال جاری به سخنرانی پرداخت.
نقادانه‌زیستن، اصلی‌ترین ویژگی دانش به معنای حقیقی آن است / این ایده در شورای بررسی متون می‌تواند توسعه پیدا کند

 

دکتر طباطبایی در ابتدای سخنرانی، به علاقه پژوهشی خود به تحولات فکری و سیر نوشته‌های فلسفی معاصر در ایران اشاره کرد و گفت: در میان اهل‌فلسفۀ ایران، فراخوانی پرشور به فلسفه و اندیشیدن به مسائل ایران وجود دارد که از جهت نوع استدلال و شیوه پرداختن، به شکلی غیرفلسفی با آن مواجهه شده است. در اینجا این سؤال پیش می‌آید که چرا بهترین چهره‌های فلسفی معاصر ما، هنگامی که می‌خواهد به فلسفه فرابخوانند و به مسائل ما بیندیشند، به شکلی غیرفلسفی این کار را می‌کنند؟

رئیس گروه فلسفه شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی، در ادامه با طرح این پرسش که چرا آن دانایی در موقع عمل کار نمی‌کند، منشأ آن را درک نادرست از «دانش» دانست. طباطبایی افزود: در اینجا ما نمی‌دانیم که نمی‌دانیم؛ چون اطلاعات زیادی از آن داریم!

دکتر طباطبایی بحث خود را به دوران رنسانس و سرآغاز علم جدید برد و گفت: بورکهارت می‌گوید در رنسانس یک نحو بودن شکل گرفت؛ نه کثرتی از دانش. دانش مردِ دانش بودن است که با کشف فردیت ممکن می‌شود. وی توضیح داد: ویژگی اصلی این نحوِ بودن، طلب استقلال در داوری و نفی پیروی از دیگران است. وی به توهم دانایی و جهل نسبت به نادانی اشاره کرد و گفت: فرهنگ رنسانس در اروپا از آنجا قدرت گرفت که دانش در برابر غیردانش، واقعیت‌مندی و توانمندی خود را نشان داد.

طباطبایی ادامه داد: بلافاصله بعد از این طلب فراگیر، شک فراگیر پدید می‌آید. ما این شک را نداریم و برعکس، هرچه جلوتر رفتیم، داناتر شدیم. این شک ما را به روش و به‌دنبال آن، به نقد می‌رساند. نقدکردن، نقادانه‌بودن و نقادانه‌زیستن، به معنای دانشمندبودن است.

این استاد فلسفه دانشگاه تهران، با اشاره به اینکه دانش امری صرفاً نظری نیست و به نحوۀ بودن ما مربوط است، گفت: دانایی و «بودنِ دانشی» در پیوند با زندگی‌کردن است. نقادانه‌زیستن، اصلی‌ترین ویژگی دانش است و در شورای بررسی متون، این ایده می‌تواند گسترش پیدا کند.

وی گفت: مسئله اساسی ما، کار فلسفی و اندیشیدن متافیزیکال است، بدون ارجاع به دیگر فلاسفه. قلب این مسئله، بودنِ نقادانه است. نقادانه‌زیستن، نحوی بودن است و اصل محوری فلسفیدن.

دکتر طباطبایی ادامه داد: روح فرهنگ برجسته‌ای که داشته‌ایم، این نحوۀ بودن را آزموده و تجربه کرده است.

پس از سخنرانی دکتر طباطبایی مباحثه‌ای بین اعضای حاضر در جلسه صورت گرفت. ابتدا دکتر تقی‌زاده دبیر گروه علوم سیاسی شورای متون، گفت: معمولاً گفته می‌شود ما در حوزه نظر دانایی داریم؛ اما در حوزه عمل ناتوانیم و ضعف داریم. ما مناقشه را به خود مسئله دانستن می‌بریم. وی ادامه داد: اینجا به یاد کانت می‌افتیم که در مقاله مشهورش، از شجاعت دانستن می‌گفت. اما مگر خطری در دانستن هست؟ مگر مدرسه و دانشگاه، آرام‌ترین نقاط شهر نیست؟

تقی‌زاده افزود: اگر شجاعت و دانایی به هم گره خورده است و دانایی شجاعت می‌خواهد، یعنی دانش در ذات خود، خطری را متوجه ما می‌کند. اما دانش چگونه دانستنی است که ما را گرفتار خطر می‌کند؟ این خطر از کجا ناشی می‌شود؟ چگونه خطر دانش می‌تواند دانایی را در نسبت با زندگی و متعلق به آن قرار دهد؟

کشفی دبیر گروه مدیریت و سیاستگذاری به مفهوم دانش و توانش در سخنرانی دکتر طباطبایی اشاره کرد: در صحبت‌های دکتر طباطبایی، به‌کاربردن دانش به جای دانایی و توانش به جای توانایی بسیار حائزاهمیت بود. دانش انگار نوعی دانایی است که هنوز ندانستن است.

وی ادامه داد: در مفهوم «مسئله» نوعی خواستن است و مسئولیتی در آن است. اما این خواستن از کجا می‌آید؟ این مربوط به ندانستنی است که در دانش است. کشفی افزود: این مسئولیت، ما را متوجه نوعی ضعف در درون خودمان می‌کند. گویی انسان همواره در معرض طلبی قرار دارد و این طلب، فشاری به انسان وارد می‌کند.

دکتر بلیغ دبیر گروه علوم اجتماعی شورای متون نیز با اشاره به وجود خطر در ذات دانش گفت: چگونه می‌شود که در نقطه آغاز فلسفه در سقراط، فراغت شرط فهمیدن؟

 دکتر نیلی دبیر شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی نیز با اشاره به اینکه تعهد دانش به حقیقت از یک سو و تعهد به زندگی از سوی دیگر، امروز به شکل چالش‌برانگیزی درآمده است، گفت: به نظر می‌رسد همیشه دو طرح از دانش وجود داشته است؛ طرحی که در آن، دانش زندگی را آزمون‌گاه خود می‌داند و گویی حقیقت را از دست می‌دهد و طرحی که حقیقت را در فراغتی از زندگی دنبال می‌کند.

دکتر شفاه در ادامه گفتگو با رئیس گروه فلسفه شورای بررسی متون علوم انسانی گفت: اینکه بتوانیم بایستیم و داوری مستقل داشته باشیم، با دشواری‌هایی روبه‌روست. گوینده همواره درباره چیزی در جهان سخن می‌گوید؛ اما هرچه من هرچه مستقل‌تر شوم، آن چیز بیشتر غایب می‌شود و این لحظه تنهایی است که من به خطر می‌افتم. وی توضیح داد: آنچه اینجا ما را تهدید می‌کند، این است که هر اندازه من تلاش می‌کنم موضوعیت داشته باشم، بیشتر در محاسبات جهان جایی نخواهم داشت!

دکتر شفاه افزود: انسان چون نطق دارد، از جهان غایب می‌شود و احساس تنهایی می‌کند؛ درست در لحظه‌ای که احساس شخصیت می‌کند. گویی جهان در برابر گفتار من نوعی سکوت اتخاذ می‌کند و لابشرط است. وی ادامه داد: ما که راهی جز نطق و حکم‌کردن، راهی برای مستقل‌بودن و شخصیت‌داشتن نداریم، با این سکوت چه کنیم؟ دشواری اینجاست که به رغم اینکه انسان نمی‌تواند نطق کند، باید نطق کند. 

در ادامه، دکتر طباطبایی استاد فلسفه دانشگاه تهران با بیان اینکه کشف فردیت، کشف همین ضعف است، پاسخ داد: کسی می‌تواند آن سکوت را بفهمد که تناهی خودش را فهمیده باشد. فردِ دانشی که استقلال در داوری پیدا کرده باشد، می‌تواند تناهی و معنای سکوت را بفمهمد.

رئیس گروه فلسفه شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی گفت: نسل ما تناهی را درک کرده و این، امکان گفتگو را برای ما فراهم می‌کند.

دکتر طباطبایی در ادامه در پاسخ به محورهای سوالات مطرح شده در این نشست گفت: استقلال در داوری که نقطه آغاز است، بودنِ خطرناکی است؛ اما تنها شکل بودنِ انسانی است و گریزناپذیر است. به همین جهت است که چاره‌ای نداریم جز اینکه از سکوت حرف بزنیم. وی در خصوص مسئله فراغت و نسبت دانایی و زندگی گفت: زندگی انسانی، زندگی دانشی است. زندگی و زیست دانشی، به خودی خود ارجمند است و این زندگی، فراغت از چیزهای دیگر به دنبال می‌آورد.

استاد فلسفه دانشگاه تهران افزود: به گفته بابا افضل، ما باید از دانستگی به دانندگی برسیم و متوجه این باشیم که همه کسانی که نقطه عطفی در دانش به وجود آورده‌اند، زندگی خودشان را وقف دانش کرده‌اند.

وی در پایان گفت: حقیقت و خطا شبیه‌ترین چیزها به هم هستند. رابطه این دو، شبیه رابطه نور و تاریکی نیست که به‌سادگی قابل‌تشخیص باشند. به همین جهت است که تنها رویکرد نقادانه می‌تواند نجات‌بخش باشد.

کلید واژه ها: دکتر محمدتقی طباطبایی


نظر شما :