معرفی پروژه ها

ارزیابی رابطه ایجابی قدرت و تحقق علوم انسانی در غرب و بکارگیری آن در تحلیل تکوین علوم انسانی پس از جنبش مشروطیت

در سال های اخیر مکررا از ناکارایی علوم انسانی در جامعه ما و کارایی آن در جوامع غربی سخن گفته شده است و هر گاه به دنبال پاسخ و یا راهکاری برای این مشکل بوده اند همواره از محتوی علوم انسانی ، امکانات فیزیکی دانشگاه ها و نهادهای پژوهشی صحبت شده است. در این میان پژوهش ها علی الاغلب به مقایسه میان برنامه های درسی علوم انسانی در ایران و غرب توجه داشته اند و سعی کرده اند تا با گرفتن عناصر موافق فرهنگ ایرانی-اسلامی و زدودن عناصر مزاحم آن گامی در راستای بومی یا دین کردن علوم انسانی غربی برداشته شود. اما راهکارهایی از این دست نتوانسته اند راه حلی بر ناکارایی علوم انسانی در ایران ارائه کنند.

ادامه مطلب

تحلیل تاریخی و بازخوانی انتقادی تاریخ و روند تحول برنامه های آموزشی رشته علوم تربیتی در مقاطع گوناگون تحصیلی از آغاز تا امروز (۱۳۹۵ شمسی)

دشواری در فهمِ چیستی و ماهیت علوم انسانی، به تعریف چیستی و ماهیت موضوع‌های علوم انسانی نیز تعمیم یافته است و به همین دلیل در تعریف علوم تربیتی به عنوان یکی از موضوع‌های علوم انسانی، اتفاق نظر وجود نداشته است و تعاریف از آن بر اساس پارادایم‌های مختلف علوم انسانی متفاوت بوده است. به نظر می‌رسد چگونگی نگاه به تعریف و ماهیت علوم تربیتی، تعیین کننده نحوه آموزش رسمی آن در کشور (برای مثال تحول برنامه آموزشی، روند مطالعات، گفتمان¬های مطرح، مبانی فکری و معرفتی، نسبت با تحولات جامعه و مانند آن) بوده است.

ادامه مطلب
نقش برنامه های آموزشی و پژوهشی علوم انسانی دانشگاه ها در پیشرفت و توسعه جامعه ایران

نقش برنامه های آموزشی و پژوهشی علوم انسانی دانشگاه ها در پیشرفت و توسعه جامعه ایران

نقش اجتماعیِ «علوم انسانی واجتماعی» مسأله ای جهانی (ونه فقط ایرانی) است و در مقیاس بین المللی بحث انگیز است. حتی در کشورهای توسعه یافته ، کارایی واثر بخشی اجتماعی این علوم محل بحث است . فروکاستن موضوع به سطح ملی؛ آن هم به برخی موانع سیاسی و ساختاریِ برون دانشگاهی و بیرون از اجتماع علمی(هرچند در ایران به سبب هجمه های مزمن قابل درک است) به پاک کردن صورت مسأله واحاله مسؤولیت اجتماعی این حوزه مهم از دانش آکادمیک بینجامد وشاید هم شکلی از گفتارهای پوپولیستی به خود بگیرد. هدف از این تحقیق ، ارائۀ چارچوبی برای توضیح این معضل است.

ادامه مطلب

عامل علوم انسانی و جامعه: بررسی رویکردها و تجارب ملی و جهانی

به اعتقاد محققان اتحادیه اروپا امروزه به‌دلیل تخریب‌های صورت گرفته در محیط زیست طبیعی و انسانی، پیشرفت در دانش و فناوری به بدبینی روبه‌رشد انجامیده و تلاش برای کسب دانش دیگر شورمندی چنددهه پیش را ندارد. گسترش علم جدید بر پایه توافق نامرئی بین علم و مؤسسات مسئول (دانشگاه‌ها-صنایع-دولت‌ها) از یک سو و بین مردم و جامعه از سویی دیگر می‌باشد. اکنون ضروری است که روابط جدید متناسب با قالب جدید علم، فناوری و جامعه پایه‌ریزی گردد.

ادامه مطلب

نقد رویکرد پوزیتویستی به علوم انسانی در مساله شکاف نظر و عمل و بررسی دیدگاه‌های بدیل

نفی ضرورت، تعاقب گرایی در علم، گرایش به تک ساحتی شناخت شناختی و مغالطه معرفت شناختی و گرایش به انواع و اقسام دو تایی ها و دوگانگی ها مثل نظریه و مشاهده، نظریه و ارزش، نظریه و عمل، باور به بی طرفی زبان مشاهده و غفلت از بار مفهومی و زمینه ای مشاهده تجربی، تاکید بر وحدت علوم( طبیعی و انسانی- اجتماعی)، دو تایی تحلیلی – ترکیبی، تقارن تبیین و پیش بینی و غفلت از عالم باز طبیعی و اجتماعی و استقراء گرایی و نگرش انسدادگونه و اتمیستیکی به عالم، از مشخصات این جریان رو به افول است. شاید مهم ترین مؤلفه آن که محافل علمی کشور را در گیر کرده است تقلیل واقعیت طبیعی و اجتماعی به وجه مشاهدتی آن و غفلت از غیرقابل تقلیل بودن جهان واقعی به جهان تجربی، تسری پدیده های طبیعی به جهان اجتماعی و غفلت از هرمنوتیک ساده در مطالعات طبیعی و هرمنوتیک مضاعف در مطالعات اجتماعی است. این غفلت موجبات بی توجهی به وجه زمینه ای و مفهوم محوری در علم علاوه بر بی توجهی به ارزش بار بودن و دلالت ارزشی و عمل بار بودن و دلالت عملی نظریه را فراهم نموده است. ثمره این غفلت همراه با پشتوانه بی توجهی به نگرش منظومه ای و دیالکتیک در بعد هستی شناختی و در نتیجه معرفت شناختی، غفلت از رابطه بین علم و جامعه و نگاه غیر کاربردی به علم است. این غفلت آن گاه بسیار جدی تر می شود که ادعای زبان حکایت گری محض به خود می گیرد و غافل از زبان چگونگی و ساختن و ایجاد کردن علم می شود. هر چند نگاه طبیعت گرایانه این جریان به رغم مغالطه معرفت شناختی آن از نقاط قوت آن محسوب می شود، اما بی توجهی به ارتباطات دیالکتیک مزبور از نقاط ضعف آن به شمار می رود، اینکه علم یک محصول و یک عمل اجتماعی و خواه ناخواه آمیخته با زمینه های زبانی و تعاملات ارتباطاتی است. به تعبیری زمینه های فرهنگی و اجتماعی و تاریخی بر محتوای علم حتی علم طبیعی اثرگذارند و این گزاره در کل تا حدودی زمینه را برای نوعی علم متناسب با شرایط محیطی و زیست جهانی مهیا می سازد. به هر حال، جریان مزبور به رغم کم رمق شدن آن در محافل علمی غرب متاسفانه کماکان در محافل علمی کشور جولان می دهد.

ادامه مطلب

بررسی، تحلیل و بازخوانی انتقادی تاریخ رشته روان شناسی در مقاطع گوناگون تحصیلی از تاسیس دانشگاه تهران تاکنون (۱۳۹۵)

دشواری در فهمِ چیستی و ماهیت علوم انسانی، به تعریف چیستی و ماهیت موضوع‌های علوم انسانی نیز تعمیم یافته است و به همین دلیل در تعریف علوم تربیتی به عنوان یکی از موضوع‌های علوم انسانی، اتفاق نظر وجود نداشته است و تعاریف از آن بر اساس پارادایم‌های مختلف علوم انسانی متفاوت بوده است. به نظر می‌رسد چگونگی نگاه به تعریف و ماهیت علوم تربیتی، تعیین‌کننده نحوه آموزش رسمی آن در کشور (برای مثال تحول برنامه آموزشی، روند مطالعات، گفتمان‌های مطرح، مبانی فکری و معرفتی، نسبت با تحولات جامعه و مانند آن) بوده است. وضعیت آموزش علوم تربیتی در کشور را می‌توان از سه منظر مورد توجه قرار داد ۱. تاریخ رشته و برنامه‌های آموزشی آن از آغاز تا به امروز، ۲. مبانی معرفتی در دوره‌های تاریخی مختلف، و ۳. نسبت با تحولات، توسعه و پیشرفت در دوره های تاریخی مختلف. پژوهش حاضر در فاز نخست به دنبال نیل به هدف اول یعنی بازخوانی انتقادی شکل‌گیری و تحول برنامه‌های آموزش رسمی رشته علوم تربیتی در کشور از آغاز تا امروز خواهد بود.

ادامه مطلب

تحول مفهوم پژوهش علمی از علوم طبیعی تا علوم انسانی (مرحله اول: علوم طبیعی)

شناسایی روند تحولات پژوهش علمی در عرصه علوم انسانی مدرن بدون آشنایی دقیق و گام‌به‌گام پژوهش علمی در حوزه علوم طبیعی میسر نیست. مواجهه نظری با طبیعت که با تبیین اسطوره‌ای از جهان آغاز می‌گردد و سپس، در دوره پیش‌سقراطی و دوره کلاسیک عهد باستان یونان به تبیینی عقلی- فلسفی منجر می‌شود، با تحولاتی چشمگیر در سه مفهوم «علم»، «تکنیک» و «طبیعت» همراه است. کوشش انسانی برای برقرای مناسباتی نظری با جهان و طبیعت در بستر اسطوره، دارای ویژگی‌های قابل توجهی است که بر تحولات بعدی اندیشه فلسفی و پژوهش علمی تأثیرات ژرفی گذارده‌اند. نگرش اسطوره، طبیعت را پویا (Dynamism)، جاندار (Animism)، انداموار (Organicism) و برخوردار از تقابل‌های درونی (Antagonism) می‌بیند که هریک از این خصوصیات، مؤلفه‌ای از تبیین اسطوره‌ای را برمی‌سازد. برآمدن اندیشه فلسفی- علمی در دل اسطوره در جریان شکل‌گیری نحوه جدیدی از نگرش به سه مفهوم پایه پیش‌گفته صورت می‌پذیرد و برهه‌ای از تاریخ علم است که نیاز به تحلیلی نظام‌مند دارد.

ادامه مطلب

علوم انسانی با رویکرد میان‌فرهنگی

اگر بناست علوم انسانی متناسب با جامعه ایران شکل گیرد، لزوماً باید تناسبی با تاریخ و فرهنگ ایرانی در زمان معاصر داشته باشد. کلیّتِ همین دریافت باعث طرح اندیشۀ "علوم انسانیِ بومی" شده است. بومی شدنِ علوم انسانیِ غربی درخواست بجایی می نماید، اما به نظر می رسد که در این درخواست تمام ماجرای علوم انسانی انعکاس نیافته است. قصد بومی‌سازی علوم انسانی، رفتاری واکنشی نسبت به این علوم است؛ قصدی نیمه تمام و حاصلِ تلقی و تصویری ناکافی از این علوم. در کوشش برای بومی‌سازی علوم انسانی، با تغییرات و دستکاری سطحی، این علوم را متناسب با فرهنگ خود نخواهیم ساخت و از آن فراتر به بحران این علوم در خود غرب توجه نشده است. علاوه بر اینها، پیش از اقدام برای بومی‌سازی این علوم باید به نحوۀ درک و پذیرشِ(reception) این علوم در فرهنگ خود توجه کنیم که معمولاً در اینگونه کوششها علامت چنین التفاتی نیست.

ادامه مطلب