نشست تخصصی نقد و بررسی کتاب «نگرشهایی به اسلام در مطالعات ادیان»
نشست تخصصی نقد و بررسی کتاب «نگرشهایی به اسلام در مطالعات ادیان»
نگرشهایی به اسلام در مطالعات ادیان
ریچارد مارتین (گردآورنده)
بهکوشش و ویرایش مهرداد عباسی
تهران: انتشارات حکمت، ۱۳۹۶
***
نشستِ نقد و بررسی کتاب «نگرشهایی به اسلام در مطالعات ادیان» به دعوت انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و به همت پژوهشکدۀ مطالعات قرآنیِ پژوهشگاه علوم انسانی در تاریخ ۲/۱۰/۹۶ در سالن ادب پژوهشگاه و با سخنرانی دکتر مهرداد عباسی مترجم و ویراستار کتاب، دکتر نصرت نیلساز (استادیار دانشگاه تربیت مدرس)، دکتر ابراهیم موسیپور (مدیر گروه تاریخ اجتماعی بنیاد دائرهالمعارف اسلامی) ارزیاب و ناقد این کتاب، همچنین با حضور دکتر فروغ پارسا، دکترجعفر نکونام و جمعی از علاقهمندان عرصۀ پژوهش برگزارگردید.
در ابتدا دکتر عباسی دربارۀ این کتاب و علت انتخاب آن برای ترجمه و همچنین نقش و تأثیر آن در محیط آکادمیک ایران سخنانی را در سه محور کلی مطرح نمود. محور اول سخن وی این بود که کتاب مذکور آخرین جلد از مجموعۀ هفتجلدیِ «مطالعات قرآن و حدیث» در انتشارات حکمت است که به تدریج برای ترجمه انتخاب شدند. واژۀ approach وجه مشترک سه جلد از این مجموعه است که دکتر عباسی خود مستقیماً روی آنها کار کرده است. سه کلمۀ کلیدی «رویکرد»، «رهیافت» و «نگرش» برای ترجمۀ این واژۀ مشترک گزین شده است. ترجمۀ نکرهشدۀ این سه واژه با این هدف بوده که اینها همۀ رویکردها، رهیافتها و نگرشها نیستند بلکه فقط برخی از رویکردها و رهیافتها و نگرشهای موجودند. وی میگوید در این کتابها تلاش شده تا به جامعۀ اسلامپژوه نشان داده شود که «مبناها» و «روشها»ی مختلف نکتۀ مهمی در هر پژوهش است. اما هدف پدیدآورندگان این کتاب موضوع جلسه بهطورخاص نشان دادن این نکته است که روشهای استفادهشده در غرب حول محور اسلام و قرآن تا یک دورهای، بیشتر پژوهشهای متنی و فیلولوژیک بود و حالا باید در انها تجدید نظر کرد. آنها به دنبال تطبیق، اجرا و پیادهسازی آموختههایشان از مطالعات ادیان با اسلام بودهاند. این کتاب انعکاسی است از تلاش محققانی در آریزونا در سال ۱۹۸۰ که سالی مهم است به جهت وقوع انقلاب ایران، تألیف شرقشناسی ادوارد سعید و انتشار کتابهای محققانی چون ونزبرو، برتن، کوک و کرون. در واقع توجه دادن به تغییر و تحولات روشها و رویکردها در مطالعۀ اسلام یکی از اهداف و انگیزههای تولد این کتاب در زبان اصلی، و نیز یکی از دغدغههای مترجمان این کتاب جهت معرفی آن به جامعۀ فارسیزبان بود.
دومین محور سخن دکتر عباسی، شناساندن اهمیتِ روش و رهیافت در هر مطالعهای از جمله مطالعات اسلام بود. وی با آوردن شاهدمثالی از کتاب، بیان میکند که ارل واو در مقالۀ سوم کتاب با عاریت گرفتن یک نظریه از زبانشناسی، آن را روی تصور مسلمانان از پیامبر اسلام پیاده کرده و در پایان بر مبنای روش خود، نتیجه گرفته که تلقی مسلمانان از پیامبر در دورههای مختلف، متفاوت است و شخصیت پیامبر در میان مسلمانان تبدیل به یک پارادایم شده است. تأکید دکتر عباسی روی این نکته است که نتیجۀ ارل واو محصول روش و مبنای او بود. این همان نکتهای است که در بسیاری از مقالهها و پایاننامههای به اصطلاح انتقادی ما به آن توجه نمیشود. وی با معرفی سه مقالۀ روششناسانۀ این کتاب ـ یعنی مقالۀ آدامز دربارۀ هانری کُربَن، مقالۀ ریپین دربارۀ جان ونزبرو و مقالۀ فضلالرحمن ـ سعی کرد تا این تفاوت مبانی و روشها را در زمینۀ نوع نگاه به مقولۀ تاریخ نشان دهد.
محور سوم گفتههای او پیرامون تفاوتهایی در مطالعات اسلامی بود که در این کتاب بازتاب پیدا کرده و برخی از آنها ریشه در مطالعات ادیان دارد. وی بحث تقابل نگاه علمی و دینی طه حسین در مقالۀ سوم کتاب را شاهد آورد و به مقالۀ والدمن و پیشنهاد او برای همزیستی مسالمتآمیز اشاره کرد. او همچنین از برخی دوگانهها که بحثی اساسی در این کتاب است، نام برد و در پایان گفت که ریچارد مارتین ویراستار کتاب در پی آن است تا از طریق مقالات کتاب راه میانهای برای رهایی از شکلهای افراطی دو رهیافتِ ذهنیگرایی ایمانی و عینیگرایی علمی بیابد، البته اگر راه میانهای وجود داشته باشد.
در ادامۀ جلسه دکتر نیلساز با توجه به اذعان نویسندگانِ کتاب، دو موضوع «قرارگرفتن اسلام در کانون توجه رسانههای غرب» و «روند رو به رشد جامعۀ مسلمانها» را مبنای برپایی چنین همایشهایی در غرب دانسته، و کتاب نگرشها را خروجی آن میداند. همین دو امر اهمیت نگرش به اسلام در میان مورّخان ادیان یا دینشناسان را ضروری میکند. اتان کلبرگ در جایی مسائلی چون انقلاب ایران و جنگ ۳۳ روزۀ لبنان را موجب جهش در شیعهشناسی دانسته است. بهرغم کمشدن توجه به قرآن در محیط آکادمیک، این امر در سطح رسانهها گسترده شده است. وی به نمونه نوشتههای مفصل خانم آنگلیکا نویورت ـ یکی از احیاگرانِ توجه به قرآن در میان خاورشناسان ـ اشاره کرد و گفت که از نگاه ایشان در آنها مسائلی چون سخنِ رودی پارِت و مطالعات قرآنی ونزبرو سبب کمشدن توجه به قرآن در غرب، و درعوض زیادشدن توجه به متون پیرامونی آن (تفسیر و سیره) معرفی شده است. برخی از نکات ایشان دربارۀ کتاب نگرشهایی به اسلام از این قرارند: نخست اینکه اتفاقات جامعۀ اسلامی و محیطهای آکادمیک تأثیر متقابل روی هم دارند. این مسئله که چه اتفاقی در ساحتهای آکادمیک رخ میدهد دغدغۀ مشترک جامعۀ ما و غرب است که قطعاً غرب در پاسخِ به آن پیشینۀ طولانیتری دارد. وی به اشارۀ مارتین در ناکامی مطالعات ادیان در تبدیل به یک رشتۀ دانشگاهی توجه کرده و آن را به مطالعات میانرشتهای پیوند میدهد و این پرسش را مطرح میکند که آیا مطالعات ادیان یک حوزۀ مطالعاتی است یا یک رشته؟ نیلساز معتقد است مطالب این کتاب مقدماتی است برای نگرش به اسلام در مطالعات ادیان که باعث شده گاهی مقدمۀ این مقالات خیلی بیشتر از اصل مقاله باشد. دوم اینکه جزئینگری موجب عدم تحلیل درست از پدیدهها میشود. شناخت اسلام در کلّ ادیان جهان معنادار است. بر همین اساس، شاهد رویآوری غرب به حرکت وارونه هستیم، اما این روند هنوز در ایران شروع نشده است. دستآخر اینکه برخی مقالات این کتاب برای رشتۀ مطالعات قرآن و حدیث دیریاب و کمی پیجیده است.
آخرین سخنران جلسه دکتر موسیپور بود که مطالب کتاب را مورد نقد و ارزیابی قرار داد. وی که معتقد است هر چه از آثار غرب ترجمه شود نیک است در ابتدا به چند حُسن کتاب اشاره کرده و در ادامه انتقادهای خود را بیان کرد. وجود مقالات خوب و متفاوتی در روش، کمک چنین کتابهایی به فهم بهترِآثاری که محصول این روشها هستند، ترجمۀ خوب و یکدست که نتیجۀ تلاش ویراستار است، و در نهایت گزینکردن سه مقالۀ والدمن، آدامز و مقالهای با نام رهیافتهای مطالعۀگروش به اسلام در هند بهعنوان مقالههایی متفاوت و خوب، از جمله محاسنی بود که او برای این کتاب برشمرد.
و اما بخشی از نقدهای او بر این کتاب از این قرار بودند: ۱) عدم ارتباط با ادیان بهرغم ادعای کتاب و عنوانش نخستین نقد جدی او به کتاب است. در سراسر متن، جز نقل قول کوتاهی از کنتول اسمیت وجود ندارد که هر دلیلی میتواند داشته باشد و نمیتوان گفت این افراد دقیقاً مشغول نقد دستاوردهای مطالعات ادیان در حوزۀ مطالعات اسلامی هستند. ۲) محققان امروزی بهویژه در حوزۀ زبانشناسی، تاریخ و فیلولوژی با محققان پیشین مقایسه و ستوده شدهاند که خارج از عرف آکادمیک و حتی خارج از واقعیت است و نمیتوان آن را صِرف تعارف دانست چون نتیجۀ پایانی بر اساس آن گرفته میشود. ۳) به منابع پرقدری چون دائرهالمعارف هِستینگز که در مطالعات ادیان دارای قدمتی ۲۰۰ ساله است، اشارهای نشده بنابراین ادعای ناکارآمدی روشهای مطالعات ادیان در بررسیهای اسلامی پذیرفتنی نیست. ۴) در سیر کتاب از کمیتهای مبهمی چون «بسیارکم»، «نسبتاً اندک»، «تا حدی» استفاده شده که در نگارشهای آکادمیک جایی نداشته و نمیشود به گزارههای آن اعتماد کرد. ۵) برخی نقدهای کتاب از جمله نقد روانکانۀ طه حسین اخلاقی نیست. ۶) استفادۀ ناگهانی از برخی چیزها مانند کنش متقابل نمادین، مکتب تکاملی، رهیافت معناگرا و ... در قالب جملاتی چیدهشده در کنار هم، که منطقی و علمی نیست. دکتر موسیپور در این زمینه «شعائر گذار» را مثال زده و بیان میکند که محقق میتواند بگوید من اینها را شعائر میدانم اما نمیتواند آن را بهراحتی به اسلام یا موضوعِ هر مطالعۀ دیگری نسبت دهد چرا که تابع ضوابطی است و اینطور نیست که بهنام هرمنوتیک بتوان به دلخواه عمل کرد چون هرمنوتیک نیز دارای اسلوبی است. ۷) وی معرفی مقالۀ حج را حسن ختام سخن خود قرار داده، ضمن خوب برشمردنش، آن را شاهد نقد بزرگی بر رهیافتِ کتاب دانسته که خیلی خوب از متد تاریخ ادیانی استفاده کرده اما بهرغم زحمت زیاد، مدعای اصلی این کتاب محقق نشده است. وی معتقد است گروه مترجمینی که مطالعاتِ بهروزی داشته و با دنیای غرب و محیط آکادمیک آن نیز آشنایند، در یک بازۀ زمانی دو ساله میتوانند تألیفاتی به مراتب بهتر از برخی مقالات این کتاب را داشته باشند.