«سخنرانی دکتر قنبرلو درباره انتقال قدرت در عربستان سعودی»

۲۴ دی ۱۳۹۳ | ۱۲:۲۱ کد : ۹۱۵۶ خبر
تعداد بازدید:۹۵۱

عربستان سعودی در آستانه انتقال قدرت

 

سخنران: دکتر عبداله قنبرلو

تاریخ سخنرانی: سه شنبه 23 دی 1393

 

در جلسه سخنرانی «بررسی مسایل منطقه‌ای عربستان سعودی در آستانه انتقال قدرت» که با حضور شخصیت‌های دانشگاهی در سالن حکمت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، ابعاد مختلف مسایل و سیاست‌های منطقه‌ای عربستان سعودی مورد بررسی قرار گرفت. دکتر عبداله قنبرلو، سخنران جلسه با اشاره به برخی تصورات رایج ولی اشتباه در مورد قدرت و جایگاه بین‌المللی عربستان، استدلال کرد که این کشور علیرغم ویژگی‌های منحصر به فردی که به لحاظ ساختار سیاسی دارد، قدرتی انکارناپذیر و اثرگذار در تحولات منطقه است. وی ضمن بررسی نقش مهم ملک عبدالله در خیزش عربستان و نیز گزینه‌های احتمالی جانشینی در میان نسل جدید شاهزادگان سعودی، از متعب بن عبدالله به عنوان مهمترین گزینه جانشینی یاد کرد. تلاش خالد التویجری، رییس دیوان سلطنتی برای انتخاب مقرن بن عبدالعزیز- که به خانواده عبدالله نزدیک است- به عنوان جانشین ولیعهد نشانه‌ای از زمینه‌سازی برای به قدرت رسیدن متعب است. متعب علاوه بر نزدیکی به آمریکا، افکار نسبتاً باز و مدرنی دارد و به همین خاطر در مقایسه با محمد بن نایف بیشتر مورد توجه نسل جوان جامعه عربستان است. وی گفته است جهاد در ابتکار و خلاقیت و سازندگی است، نه در تخریب و کشتار. محمد بن نایف، وزیر کشور عربستان از شخصیت‌های مهم و پرنفوذی است که با متعب رقابت دارد و با پروژه انتقال قدرت به متعب مخالفت کرده است.

دکتر قنبرلو اظهار داشت: در فرایند انتقال قدرت به نسل جدید شاهزادگان سعودی احتمال دو بحران وجود دارد: بحران مشروعیت به سبب عدم توافق نخبگان سعودی بر سر شخص پادشاه، و بحران هویت به علت تقابل دو رویکرد سنتی و مدرن به سیاست. فرزندان عبدالعزیز تاکنون در برقراری یک نظام سیاسی باثبات و نسبتاً کارآمد موفق بوده‌اند. مشروعیت حکومت پادشاه از توافق میان شاهزادگان، علمای دینی، قبایل مهم، و برخی گروه‌های پرنفوذ دیگر حاصل می‌شده است. به خصوص نقش علمای سلفی در مشروعیت حکومت بسیار مهم است. باورهای مذهبی حاکم بر علمای سلفی عربستان با وجود محافظه‌کاری شدید در امور  اجتماعی و سیاسی از جمله حق مشارکت سیاسی شهروندان و حقوق اجتماعی زنان، در حوزه فعالیت‌های اقتصادی نسبتاً باز است. در سایه چنین مشروعیتی، دولت سعودی تاکنون مدیریت موفقی بر امور اقتصادی و امنیتی کشور اعمال کرده است. خصوصاً در عرصه اقتصادی عربستان با درآمد سرانه ملی تقریباً 26 هزار دلار، نرخ تورم حدود 5 درصد، و نرخ بیکاری حدود 7 درصد یکی از موفق‌ترین اقتصادهای منطقه به حساب می‌آید. با این حال، معلوم نیست که نوادگان عبدالعزیز نیز بتوانند چنین توافق و مدیریتی را برقرار کنند. آنها در مورد مبنای قدرت و مشروعیت پادشاه همفکری ندارند.

نکته دیگر اینکه رشد اقتصادی و مدرنیزاسیون در عربستان باعث رشد طیفی شده، که زندگی سیاسی با تکیه بر سنت‌های دینی و فرهنگی را نمی‌پسندند. این تفکر حتی میان برخی شاهزادگان نسل جدید نیز جدی است. انقلاب‌های اخیر منطقه در رشد این تفکر نقش مهمی داشته است. سران عربستان اگرچه تا حدی هماهنگی با واقعیت‌های جهان مدرن را ضروری می‌دانند، اما در تلاشند این فرایند به نحوی جریان یابد که به مشروعیت و ثبات رژیم آسیب نزند. اینکه آیا مدرنیزاسیون ضرورتاً مشروعیت و ثبات دولت سعودی را به خطر خواهد انداخت یا نه، سؤالی است که پاسخ‌های مختلفی بدان داده شده است. به نظر می‌رسد احتمال بروز چنین بحرانی در کوتاه مدت ضعیف است.

دکتر قنبرلو اضافه کرد با وجود نقش عربستان در رشد جریان‌های جهادی تکفیری (با انگیزه مهار ایران و جریان سیاسی شیعه در منطقه)، امروزه سعودی‌ها خود در معرض تهدید آنها قرار گرفته‌اند. مشکلات سعودی‌ها با اخوان المسلمین در گرایش آنها به جهادی‌های تندرو نقش مهمی داشته است. در عین حال، تلاش جدید ایران برای حل مسأله هسته‌ای و بهبود روابط با غرب مسایل عربستان را پیچیده‌تر کرده است. سناریوی بهبود روابط ایران و آمریکا برای این کشور بسیار نگران کننده است. این سناریو حتی از هسته‌ای شدن ایران نیز نگران کننده‌تر شده است. آنها معتقدند اگر بخواهیم جمهوری اسلامی را مهار بکنیم، بایستی از پوئن ارتباط دوستانه با آمریکا استفاده بکنیم و در عین حال بر تیرگی بین ایران و آمریکا شدت ببخشیم. اخیراً برخی سیاستمداران عربستانی به این جمع‌بندی رسیده‌اند که با توجه به مشکلات عربستان با تکفیری‌ها و اخوان‌المسلمین، این کشور ناچار به تعامل با ایران شده است.

سیر قهقرایی در روابط ایران و عربستان از سال 2003 یعنی از زمان اشغال عراق شروع شد و از سال 2011 که انقلاب های منطقه در جهان عرب موسوم به بهار عربی شروع شد، تشدید گردید. در حال حاضر، علی‌رغم تمایل دولت آقای روحانی به بازسازی روابط با عربستان، هنوز مشکلات ادامه دارد. با اینکه اخیراً نشانه‌هایی از بهبود مناسبات ایران و عربستان مشاهده شده، اما مجدداً مشکلات دیگری پدیدار شده‌اند. به نظر می‌رسد مشکلات دو کشور عمق زیادی دارد. چند سال پیش، سایت ویکی‌لیکس نقل قولی از ملک عبدالله منتشر کرد که ظاهراً ایشان در سال 2008 به ریان کروکر سفیر آمریکا در عراق و ژنرال دیوید پترائوس فرمانده نظامیان آمریکا در عراق گفته بود: «سر افعی را قطع کنید.» ریاض بر این تصور است که ایران طی یک و نیم دهه اخیر خط مشی امپریالیستی در منطقه اتخاذ کرده و حل و فصل مسایل دو کشور مستلزم توقف توسعه‌طلبی ایران است. بسیاری از عرب‌ها سیاست ایران مبنی بر اداره امور منطقه توسط دولت‌های منطقه را توطئه این کشور جهت مسلط شدن بر منطقه بدون برخورد با مانع آمریکا می‌دانند. بنابراین، بهبود روابط تهران- ریاض در گرو توافق دو طرف در مورد مسایل استراتژیک مهمی مثل سوریه و عراق است. عربستان در عین حال نمی‌خواهد ایران برای پیشبرد اهداف منطقه‌ای خویش با آمریکا و غرب همکاری کند.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه در بخش آخر سخنرانی به مسأله سیاست نفتی عربستان پرداخت. دکتر قنبرلو در مورد سیاست بی‌تفاوتی رضایت‌آمیز ریاض در برابر کاهش قیمت نفت به دو انگیزه اقتصادی و سیاسی اشاره کرد. انگیزه اقتصادی عربستان به توسعه سرمایه‌گذاری و استخراج نفت شیل (غیرمتعارف) بازمی‌گردد که به کاهش تقاضای نفت متعارف در جهان انجامیده و با ادامه روند موجود صدمات بیشتری نیز به بازار نفت متعارف وارد خواهد کرد. بر این اساس، اقدام عربستان نوعی دامپینگ به منظور دورکردن رقبای تولید کننده نفت غیرمتعارف از بازار نفت است. عامل سیاسی، تشدید فشار بر دولت‌هایی شامل ایران و روسیه است. از این زاویه، سیاست نفتی عربستان نوعی تحریم اقتصادی به حساب می‌آید. اگرچه ظاهراً قانون تحریمی مشخصی به اجرا گذاشته نشده، اما انگیزه و اثر این سیاست همان انگیزه و اثر تحریم است: استفاده از پوئن اقتصادی به صورت سلاح سیاسی. عربستان مصمم است به منظور محدود کردن ایران از مسیر اقتصادی وارد شود، ولو اینکه خود نیز با خساراتی مواجه گردد.

در پایان، حاضران جلسه نیز دیدگاه‌ها و سؤالات خود را در مورد مباحث سخنرانی را مطرح کردند که متقابلاً سخنران جلسه در تکمیل یا پاسخ به آنها نقطه نظرات خود را ارائه کرد.



نظر شما :