گزارش دومین جلسه حلقه پژوهشی گروه دوم پژوهشکده دانشنامه‌نگاری

۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ | ۰۸:۵۲ کد : ۲۶۴۸۰ گزارش
تعداد بازدید:۲۶
گزارش دومین جلسه حلقه پژوهشی گروه دوم پژوهشکده دانشنامه‌نگاری

عنوان حلقه پژوهشی: نقد و بررسی دانشنامه‌ها

موضوع حلقه: دانشنامه بریتانیکا

اعضای اصلی حلقه: خانم‌ها دکتر گل‌اندام شریفی، دکتر مریم کامیار، دکتر ریما مرشد، دکتر آندیا نعمتی، دکتر مریم‌سادات فیاضی و آقایان دکتر محسن بهلولی فسخودی، دکتر مسعود رضایی، دکتر محمد مولایی قلیچی، دکتر حسن مجیدیان

در آغاز خانم دکتر گل‌اندام شریفی، صحبت‌های خود را چنین آغاز کرد:
دومین جلسة حلقة مطالعاتی گروه دوم را با موضوع نقد و بررسی دانشنامه‌ها شروع می‌کنیم. در پایان جلسة گذشته به‌اتفاق به این نتیجه رسیدیم که بررسی موردی دانشنامه‌ها فعلاً کنار گذاشته شود و یک دانشنامة جامع و معتبر را، که براساس تصمیم جمع دانشنامة بریتانیکا بود، انتخاب کنیم و حول‌و‌حوش شیوة‌ نگارش این دانشنامه و نحوة مدخل‌گزینی آن صحبت کنیم. قرار شد هرکدام از همکاران یک یا چند مدخل را برحسب تخصصی که دارند انتخاب کنند و پیرامون آن صحبتی داشته باشند. چنانچه مستحضر هستید نگارش دانشنامة بریتانیکا از سال ۱۷۶۸ آغاز شده و انتشار نسخة چاپی آن تا سال ۲۰۱۲ همچنان ادامه داشته است. این دانشنامه دارای ۲۹ جلد و یک جلد پروپدیا است. پروپدیا شامل معرفی الگوی کلی یا شیوة تقسیم‌بندی دانش‌هایی است که در بریتانیکا عرضه شده است. مدخل‌های کوچک با عنوان میکروپدیا و مدخل‌های بلند‌‌‌تر با نام ماکروپدیا در جلدهای گوناگون آن گرد آمده است. در اینجا، ابتدا دربارة الگوی نسخه‌های چاپی و بعد از آن در جلسات بعدی در مورد ویژگی‌های نسخة برخط (آنلاین) این دانشنامه صحبت خواهد شد.
سپس خانم دکتر مریم کامیار مطالبی را به شرح زیر مطرح ساختند:
درمورد تاریخچة دانشنامة بریتانیکا خانم دکتر شریفی فرمودند و نکتة جالب اینجا است که احتمالاً همکاران اطلاع دارند و من اینجا یادآوری می‌کنم که مالکیت دانشنامة بریتانیکا تقریباً از اوایل قرن بیستم به یک شرکت آمریکایی منتقل شده و درحال‌حاضر متعلق به شرکت هلدینگ دانشنامة بریتانیکا مستقر در واشینگتن است.
مالک فعلی آن یک سرمایه‌دار سوئیسی به نام ژاک سافرا است که درمقام رئیس هیئت‌مدیره، مجموعه را اداره می‌کند. همان‌طور که گفته شد، دانشنامه از سال ۱۷۶۸ فعالیتش را از اسکاتلند در بریتانیا آغاز کرد، اما با توجه به مشکلات مالی که در آغاز سدة بیستم رخ داد، تصمیم به فروش آن گرفته شد و دورة قابل‌توجهی از تاریخچة دانشنامه برمی‌گردد به همکاری آن با شرکت سیرز روباک و شرکا.
سرانجام، در سال ۱۹۹۶ ژاکس(جاکوب) سافرا دانشنامة بریتانیکا را خریداری کرد. آخرین نسخة چاپی آن مربوط به سال ۲۰۱۲ دارای ۶۵ هزار مدخل بوده است که اکنون تعداد آن به حدود  بیست هزار مدخل یا تقریباً دوبرابر رسیده است. به نظر می‌رسد که این دانشنامه رقیبی اصلی برای دانشنامة ویکی‌پدیا باشد. البته دانشنامة ویکی‌پدیا نزدیک به چهار میلیون مدخل انگلیسی دارد. ظاهراً ویکی‌پدیا ماهانه یک میلیون و پانصد‌ هزار مراجعه‌کننده دارد، اما درمورد بریتانیکا عدد دقیقی به دست نیامد.
شخصاً در پیوند با رشتة خود مقاله‌هایی را در دانشنامة بریتانیکا بررسی کردم و موفق به دسته‌بندی مجموعه‌ای از موضوع‌ها شدم. مدخل‌ها را با چند رویکرد انتخاب کردم. برای مثال، با انتخاب موضوع «مسجد» یا «معماری اسلامی» و «هنر دورة اسلامی» متوجه شدم که حوزة بسیار بزرگی را پوشش می‌دهد؛ عنوان‌ها، مشخصات و اینکه در چه کشورهای دیگری کدام متخصصان به هنر اسلامی مسجد و معماری اسلامی می‌پردازند. حتی وارد حوزة مذهب هم شده و تفاوت‌های مذهب سنی و مذهب شیعه. جالب‌توجه اینکه منابعی که استفاده شده بود منابع بسیار معتبری از دیدگاه ما، که مسلمان شیعه هستیم، بود. درمجموع، از متخصصان معتبر بین‌المللی برای تهیة آنها استفاده شده است .هفتة قبل نامه‌ای را به نشانی دانشنامة بریتانیکا ایمیل کردم و این پرسش را مطرح کردم که قوانین و رویه‌های به‌روزرسانی مداخلشان چیست و با چه معیاری مدخل‌های جدید را به دانشنامه اضافه می‌کنند؟ پاسخ دادند و معیارهای به‌روزرسانی را تقسیم‌بندی کردند. به گفتة آنها عنوان‌های جدید براساس تغییرات در دانش، کشف‌های جدید و اجماع علمی اولویت‌بندی می‌شوند. رویدادهای دارای اهمیت تاریخی، پیشرفت‌های علمی، روندهای فرهنگی بررسی‌ها و تجدیدنظرها را به دنبال دارد. حتی با توجه به خطاهای شناسایی‌شده، که از ناحیة ویراستاران خودشان یا بازخورد خارجی مشخص می‌شود، اصلاحاتی را اعمال می‌کنند. بریتانیکا به شبکه‌ای از مشارکت‌کنندگان متخصص، دانشگاهیان و پژوهشگران در زمینه‌هایی متنوع تکیه دارد. مثلاً در بخش معماری اسلامی، از یک متخصص و محقق معتبر مصری استفاده کرده‌اند. مرجع‌هایی معتبر را شامل مقاله‌های علمی داوری‌شده، نشریات معتبر، و مؤسسه‌های معتبر علمی معرفی کردند و نوشته‌اند که با رعایت دقت واقعی، تعادلی را در بیان دیدگاه‌ها حفظ می‌کنند .مرحلة بررسی به‌روزرسانی‌ها معمولاً به‌ کمک کارمندان بخش ویرایش، که بر تحول زمینه‌های مربوط به خود نظارت دارند، آغاز می‌شود و سپس طی فرایندی صورت می‌گیرد که ممکن است شامل چندین ویراستار و مشارکت‌کنندة متخصص باشد و بررسی‌ها مؤلفه‌ای حیاتی است و اطمینان حاصل می‌شود که همة داده‌ها قابل تأیید و پشتیبانی‌شده ازسوی منابع قابل اعتماد باشد. تأکید شده که این فرایندْ فرایند بازبینی مداوم است و در گزینش و افزودن مدخل‌های تازه، اهمیت و اعتبار خیلی مهم است و باید موضوعات مورد علاقة ماندگار را پوشش دهد و از روندهای زودگذر اجتناب شود. مثلاً در حوزة هنر و معماری، سبک‌هایی موجود است که به‌سرعت رایج و به همان سرعت از دور خارج می‌شوند. ظاهراً به چنین موارد زودگذری پرداخته نمی‌شود، ولی معیار زودگذر بودن یک پدیده را روشن نکردند. مثلاً برای سبک مینی‌مالیسم در معماری، که تاریخچة مباحث آن چندان فراتر از دو سال اخیر نیست، مدخل آورده‌اند و خیلی روشن نیست که چگونه آن را زودگذر ندانسته‌اند. من هم درمقابل محترمانه بابت توضیحات آنها تشکر کردم و همچنین بابت تلاش مشخصی که در جلوگیری از انواع سوگیری‌ها دارند.
در ارتباط با آن چند موضوعی که ذکر شد و چند مدخلی که شخصاً بررسی کردم (مسجد، معماری اسلامی، معماری به‌صورت عام و هنر اسلامی)، و بحث دیجیتال (اگرچه به‌ویژه در بخش هنر با توجه به عرضة فیلم‌های کوتاه، جای مانور بیشتری داشت) را فعلاً کنار می‌گذارم. در اینجا، ده تا یازده موردی را که تشخیص دادم و درنظر گرفته‌ام ذکر می‌کنم.
- کیفیت مطلوب و دقیق بودن محتوا و استفاده از زبان بی‌طرفانه و عینی که به‌خصوص در رشتة هنر خیلی شاخص است. مثلاً درمورد معماری اسلامی می‌توانست یک نگارنده سوگیری‌اش کامل به‌سمت معماری ایران باشد، می‌توانست کاملاً این سوگیری به‌سمت سوریه و یا شمال آفریقا باشد و اصل را بر این بگذارد که مثلاً معماری شمال آفریقا بوده که معماری اسلامی را شکل داده است. بنابراین، سوگیری در رشتة هنر کاملاً مطرح است، ولی مدخل‌ها کاملاً بی‌طرفانه و عینی بود و حتی به سویه‌های گوناگون نیز اشاره شده بود. از دادن نظریات شخصی پرهیز و بین پوشش و گستردگی جامع موضوعات و توضیحات دقیقْ تعادل برقرار کرده بود. نکتة بسیار مهم اینکه از ساده‌سازی بیش از حد موضوعات پیچیده خودداری شده بود. مثلاً اگر می‌شد موضوعی را در حد یک پاراگراف خلاصه کرد، به این اندازه بسنده نشده بود و واقعاً برای موضوعی که درظاهر به نظر می‌آمد نیازی نباشد که تا آن حد در موردش نوشته بشود، تا حق مطلب ادا نشده بود، آن را رها نکرده بودند.
- ساختار و سازماندهی مدخل‌های اصلی و زیرمدخل‌ها ترتیبی الفبایی انتخاب شده بود که به‌نظر با توجه به آن خوانندگان بهتر می‌‌توانند مطالب و موضوع‌های موردنظر را پیدا کنند. ارجاع‌های متناوب بسیار خوبی داده شده بود. سلسله‌مراتب اطلاعات از مدخل و زیرمدخل و نوعی signهایی (نشانه‌هایی) که از زیرمدخل‌ هم کوچک‌تر بود اما شاخصه‌هایی را نشان می‌داد. مثلاً اگر شما از هنر اسلامی شروع کرده باشید، به اسلیمی هم می‌توانید مراجعه کنید یعنی تا این حد ریز به بخش‌های کوچک توجه شده بود.
- وضوح و درک‌پذیری، اینکه زبان واضح و صریحی داشت و بدون استفاده از کلمات پیچیده، صریح، مختصر و قابل درک برای مخاطب بود. با اینکه می‌شد از اطلاعات و اصطلاحات تخصصی پیچیده استفاده کرد، اما جز در موارد ضروری از این کار پرهیز شده بود. مثلاً اصطلاح تخصصی «مقرنس» در معماری اسلامی که می‌شود گفت ترجمه‌ای هم ندارد، به ‌کار رفته بود، اما توضیحش را هم آورده بودند. به نظر می‌رسید به‌نحوی اصطلاح تخصصی توضیح داده می‌شود که گویی هدف فقط معرفی کردن آن نیست بلکه به‌نوعی برای درک بهتر مخاطب عادی و غیرمتخصص، مراجعه به مدخل‌ها و مرجع‌های دیگر، با هدف آموزش نیز مدنظر بوده است.
- ویژگی‌های بصری این دانشنامه فوق‌العاده چشمگیر بود. به‌خوبی از تصاویر، جدول‌ها و نمودارها برای درک بهتر و ایجاد جذابیت استفاده شده بود. در رشتة هنر و معماری شاید لازم باشد برای توضیح مثلاً همین کلمة مقرنس چهار پاراگراف توضیح آورده شود. اما ممکن است یک تصویر جای آن چهار پاراگراف عمل کند. درمجموع، از تصاویر بسیار عالی استفاده شده بود که البته این تصاویر در بخش دیجیتال، بسیار قوی‌تر و شفاف‌تر بودند. 
- اعتبار و قابلیت اطمینان ناشی از مشارکت متخصصانْ دیگر خصیصة این دانشنامه است. مثلاً از یک متخصص هنر اسلامی (متخصص مصری) که سال‌ها دارد در این زمینه کار می‌کند و واقعاً در این حوزه فردی پیشرو است درخواست همکاری شده است. یعنی از بهترین‌ها تا افراد کمترشناخته‌شده بهره ‌گرفته است که درخصوص رشتة مورد نظر من کافی و کامل بود. 
- استناد‌ها و مرجع‌ها معتبر بود. 
- فرایند نظارتی و ویرایشی با قدرت صورت گرفته است. در چند نمونه در چند دوره بررسی شد، نتیجه اینکه در مقاله‌های برخط کنونی، مطالب افزوده‌ای وجود داشت که در نسخة ۲۰۱۲ نبود.
- درزمینة فرهنگی و تاریخی واقعاً منعکس‌کنندة چشم‌انداز جهانی بود. فرهنگ‌ها تاریخ‌ها و جایگاه‌های گوناگونی را پوشش می‌داد، مثلاً درمورد معماری اسلامی از مناطق گوناگون کاملاً متوازن مطلب نقل شده و از همة آنها با عدالت نام برده شده بود. در مقایسه، کتاب «تاریخ هنر جهان» وجود دارد که متنی درسی و پراستناد است نه تنها در ایران بلکه در اکثر دانشگاه‌های جهان که دارای رشتة هنر هستند. نگارندة آن هلن گاردنر، تاریخ هنر را از غارنگاره‌های فرانسه شروع کرده است. درحالی‌که چند هزار سال قبل از آن غارنگاره‌هایی داریم در چین در هند و در ایران. منظور اینکه سوگیری در این رشته به‌راحتی در گذشته اتفاق افتاده است.
- به زمینه‌های تاریخی به‌خوبی توجه شده و این تلاش صورت گرفته است تا به موضوع‌هایی که پیش از این کمتر دیده شده‌اند توجه شود. به‌نظر من، در این زمینه منبع فراگیر و جامع‌تری را نسبت به دانشنامه‌های دیگر فراهم کرده است. 
- درمورد ادغام دیجیتالی آن بعداً مفصل صحبت خواهیم کرد، اما به‌اختصار می‌توان گفت که با در نظر گرفتن قالبی دیجیتالی، به‌روزرسانی را خیلی سریع‌تر کرده و دارای ادغام چندرسانه‌ای است. این ادغام، ویژگی‌های تعاملی را امکان‌پذیرتر کرده است؛ دارای سازوکار بازخورد است، یعنی مسیری را برای دریافت بازخورد از مخاطبان ایجاد کرده تا محتوا در طول زمان به‌روز شود؛ دارای ملاحظات اخلاقی است، از تعصبات فرهنگی، سیاسی و ایدئولوژیک اجتناب شده است. این در حالی است که در مقام مقایسه در بسیاری از کتاب‌های معماری اسلامی به بررسی مساجد اهل تسنن پرداخته شده درحالی‌که مساجد شیعه مغفول مانده است. پس، برخوردهای ایدئولوژیک سابقه دارد اگرچه که خود رشتة هنر رشتة ایدئولوژیکی نیست. اما این دانشنامه کاملاً بی‌طرف و بدون تعصب برخورد کرده است. 
- ذکر منابع آن خوب و مناسب است. موضوعات بحث‌برانگیز یا حساس را هم با دقت مدیریت کرده است. مثلاً درمورد همین مکان‌های مذهبی و معماری مکان‌های مذهبی، با در نظر گرفتن مکاتب مختلف در اسلام، بسیار عالی برخورد شده و با ملایمت از کنار آن عبور کرده و حساسیت خاصی را به وجود نیاورده است. 
- با توجه به مدخل‌هایی که بررسی شده می‌توان گفت که مخاطب هدف آن کاملاً مشخص است و شامل دانش‌آموزان و دانشجویان و همین‌طور مردم عادی می‌شود. محتوای مدخل‌ها صرفاً اطلاعاتی نیست بلکه جنبة آموزشی هم دارد. به عموم کمک می‌کند تا درک خود را از موضوعات هنر و معماری عمیق‌تر کنند. 
- طراحی و عرضه کارایی دارد، چیدمان آن خوانا و مناسب، اندازة فونت‌ها، فاصله‌گذاری، قالب‌بندی‌ها مطلوب و طراحی بصری با کیفیت ممتاز صورت گرفته است. اینها در کنار تصاویر مناسب، باعث شده است که دانشنامه به‌لحاظ بصری جذاب و کاربرپسند باشد. قابلیت گفتاری آن اگرچه بعداً در بخش معرفی نسخة دیجیتال درموردش صحبت خواهد شد، لحنی بسیار رسمی اما کاملاً قابل فهم دارد‌. 
بیشتر از این وقت همکاران را نمی‌گیرم و در اینجا اگر پرسشی وجود دارد یا نیاز به توضیح بیشتری باشد، درخدمت هستم.
خانم دکتر ریما مرشد، این پرسش را مطرح کردند: پرهیز از ساده‌سازی، به مقالات میکرو هم مربوط می‌شود و یا درمورد مقالات ماکرو به این صورت بوده است؟
خانم دکتر کامیار در پاسخ گفتند: در هر دو مورد این پرهیز صورت گرفته است. مثلاً در موضوعی مثل اسلیمی، شاید در ظاهر به نظر برسد که نیازی نیست که به خاستگاه آن پرداخته شود، اما چنین نبوده و در هر دو مورد ماکرو و میکرو، در بین دوکمان به خاستگاه آن، که بیابانگردهای آسیای میانه هستند، اشاره شده است. 
خانم دکتر شریفی پرسیدند: درمورد معماری اسلامی و معرفی مساجد ظاهراً همة مساجد معرفی نشده‌اند. آیا متوجه شدید چه معیار یا ملاکی برای انتخاب اماکن مذهبی و مساجد وجود داشته است؟ خانم دکتر کامیار در پاسخ گفتند: معیار اصلی در انتخاب اماکنْ شهرت، ماندگاری و یا فاخر بودن بناها بوده است. مثلاً مسجد امام اصفهان معرفی شده است، ولی به مسجد حضرت علی علیه‌السلام در همان شهر اصفهان- مربوط به دورة سلجوقیان که شهرت کمتری دارد- اشاره نشده است.
خانم دکتر شریفی پرسیدند: آیا می‌توان مدخل‌ها و مقاله‌های این دانشنامه را مبنای کار تدوین دانشنامة فارسی قرار داد؟ خانم دکتر کامیار پاسخ داد: درحال‌حاضر، فرهنگستان شروع به ترجمة مقاله‌های دانشنامة بریتانیکا و انتشار آن به‌صورت جزوه‌های کوچک کرده است. 
آقای دکتر مجیدیان پرسیدند چند مدخل را به‌صورت کتاب منتشر کرده است؟ خانم دکتر کامیار در جواب گفت: شاید یکصد مدخل ترجمه شده باشد، اما در مقدمه آمده که قصد دارند همة مدخل‌ها را ترجمه کنند. 
در اینجا، خانم دکتر مرشد یادآور شد که ظاهراً این طرح در‌حال‌حاضر متوقف شده است. 
خانم دکتر مریم السادات فیاضی پرسیدند: همین اصل را براساس شهرتِ سازه گذاشتن به‌نظر شما خودش نوعی سوگیری نیست؟ فرض کنید منطقه‌ای در ایران که در زمان تدوین نسخة چاپی بریتانیکا قابل دسترس نبوده یا بازدیدکنندة چندانی نداشته و مثل اصفهان و قزوین پایتخت نبوده است، بااین‌حال در آنجا سازه‌ای موجود بوده که ازنظر معماران دارای شاخصة ویژه معماری است. باوجوداین، به‌علت اینکه جهانگردان اروپایی از کنار آنها رد نشده‌اند یا سازه در مسیر راه ابریشم نبوده است، دارای شهرت چندانی نیست. نپرداختن به چنین سازه‌هایی خود نوعی ‌سوگیری نیست؟ خانم دکتر کامیار در جواب گفتند: بحثی که مطرح می‌کنید بحث بسیار جذاب و مفصلی است. واقعیت این است که هیچ کاری عملاً بدون سوگیری نیست. بااین‌حال، در این دانشنامه سوگیری به حداقل ممکن رسیده است. 
خانم دکتر فیاضی پرسیدند: ازنظر شما موردی بود که با خود گفته باشید که ای کاش مطرح می‌شد، اما در دانشنامه ذکری از آن به میان نیامده باشد؟ خانم دکتر کامیار در جواب گفتند: البته من در جایگاه معتبر و کاملی نیستم، اما نظر شخصی‌ام این است که سوگیری‌ها در حداقل ممکن بوده. بااین‌حال، می‌خواهم با توضیحی ذهنیت شما را درمورد این موضوع دگرگون کنم. واقعیت این است که به‌خصوص در معماری، ساختمان‌های شاخص در پایتخت‌ها ساخته می‌شدند و اصولاً پدیده‌ای به نام هنرهای وابسته به دربار داریم. اصولاً این‌گونه نیست که چیزی دورافتاده یا شناخته‌شده نباشد و مثل گنج در جایی پنهان مانده باشد. واقعیت این است که هنر معماری به مراکز اقتصادی وابسته بوده و مراکز به حکومت و حکومت به شهر، و شهر به راه وابسته بوده‌اند و بناهای معماری شاخص در شهرهای بزرگ و پایتخت‌ها در جوار حکومت‌ها و راه‌های بزرگ ساخته شده است. 
خانم دکتر ریما مرشد گفتند: شما مطالب را خیلی جزئی‌تر مطرح کردید، اما به‌طورکلی مطابق بررسی‌هایی که شخصاً کرده‌ام درمورد توزیع پراکندگی و فراوانی مداخل در حوزه‌های متفاوت، آن تعادل مورد انتظار در بریتانیکا وجود ندارد. یعنی ۲۵ درصد مدخل‌ها، طبق آن چیزی که عنوان شده است، بر تاریخ و جغرافیا متمرکز است؛ ۲۵ درصد مدخل‌ها به علوم پایه مربوط می‌شود؛ درحالی‌که سهم مهندسی یک درصد و پزشکی پنج درصد است. یعنی حتی در کلیت هم این تعادل وجود ندارد. علت آن هم نامشخص است و قاعدتاً هیئت تحریریه باید جوابگو باشد که چرا چنین تعادلی برقرار نیست.
آقای دکتر مسعود رضایی یادآور شدند: ظاهراً بحث دارد به‌سمتی می‌رود که به دانشنامة بریتانیکا به‌منزلة دانشنامة تخصصی نگاه می‌شود، درصورتی‌که این دانشنامه یک دانشنامة عمومی است و وقتی ما این پیش‌فرض یا این ویژگی دانشنامة بریتانیکا را مدنظر داشته باشیم، شاید این ایرادها و ضعف‌هایی که در تقسیم‌بندی‌ها به‌نظر می‌رسد اصولاً وارد نباشد، زیرا به‌هرحال دانشنامة عمومی است و بناست که مخاطب عام داشته باشد. من حتی در انتخاب این دانشنامه برای بررسی، ازآنجاکه نظر اکثریت بود، مخالفتی نکردم. ولی ترجیح شخصی من این بود که در وهلة اول به سراغ یک دانشنامة انگلیسی زبان عمومی نرویم. می‌شد از دانشنامه‌های متعدد تدوین‌شده در پژوهشکدة خودمان شروع کنیم، چون هم در فرایند تولید آنها قرار داشتیم و هم مانند آینه‌ای در مقابل چشمانمان خواهند بود؛ می‌شد مسائل و مشکلاتی را که داشته‌اند بهتر مشخص کرد و در ادامة راه می‌توانست برای ما کمک‌کننده باشد. به‌نظر من، ازآنجاکه دانشنامة بریتانیکا از سال ۲۰۱۲ نسخة چاپی نداشته، نقد آن چندان مبنای مفیدی برای بررسی ما نخواهد بود. شاید بهتر بود به دنبال دانشنامه‌ای می‌رفتیم که انتشار نسخة چاپی آن همچنان ادامه داشته باشد. 
خانم دکتر مرشد در جواب ایشان گفتند: من با نهایت احترام با نظر شما موافق نیستم و ای کاش همان پانزده یا شانزده سال پیش که به دانشنامه آمدیم، چنین بررسی‌ای را از ما خواسته بودند، مقاله‌هایی دراین‌خصوص نوشته می‌شد و یا کارگاه‌هایی برای معرفی و بررسی چنین دانشنامه‌های استانداردی برگزار می‌شد. دقیقاً مثل یادگیری موسیقی در ایران که منبع مدونی وجود ندارد و می‌گویند شما باید از آموختن ردیف‌ها شروع کنید و کم‌کم موسیقی را یاد بگیرید. ما که هیچ منبع مدونی برای دانشنامه‌نویسی نداریم. معتقدم بررسی چنین دانشنامه‌ای، که اصول و قواعد آن واقعاً استاندارد است، می‌تواند خیلی برای ما راهگشا باشد و چشم‌انداز بدهد. دانشنامه‌های خود ما هم برای بررسی مناسب هستند، شاید در آینده، ولی واقعیت این است که در بسیاری از آنها اصول استاندارد به‌طور کامل رعایت نشده است. 
آقای دکتر رضایی در جواب گفتند: منظور من این نیست که بررسی دانشنامة بریتانیکا نمی‌تواند به ما کمک کند بلکه به‌نظر من ابتدا باید شاخص‌های ما برای استاندارد بودن یک دانشنامه مشخص شود و درمورد آن به توافق برسیم. دانشنامة بریتانیکا گرچه دانشنامة استانداردی است، اما خود من هم نقدهایی به آن وارد می‌دانم و آنها را یادداشت کرده‌ام. ولی عرض من این است که اگر ما با دانشنامه‌های خودمان شروع می‌کردیم، راحت‌تر می‌توانستیم مثلاً به ده تا بیست معیار برسیم و بگوییم اینها ویژگی‌های یک اثر دانشنامگی است. بعد از آن، در دانشنامه‌ای مثل بریتانیکا دنبال مصادیق آن معیارها بگردیم. ولی اگر هرکدام از ما از موضع تخصصی به دانشنامة بریتانیکا توجه کنیم، ممکن است فضاها متفاوت ‌شود. امکان دارد در حوزة تخصصی من، بودن یا نبودن عکس یا تصویر مهم نباشد، اما در حوزة دیگری مطرح باشد و اتفاقاً نقطة قوت هم باشد. عکس داشتن یا نداشتن لزوماً شاخصة یک دانشنامه نیست. داشتن عکس و فیلم کمک‌کننده است، اما مشخصه نیست. درحال‌حاضر، چون همگی درخصوص شاخص‌ها به توافق نرسیده‌ایم، هرکسی ممکن است از دید خود آن را مطلوب یا نامطلوب داوری کند. حالا لازم نیست به پنجاه مورد شاخصة استاندارد برسیم، مثلاً شاید به ده شاخص بارز مورد توافق همگان می‌رسیدیم و اگر چنین می‌شد و بعد از آن به بررسی دانشنامه‌های خارجی می‌پرداختیم، به‌نظر من کمک‌کننده‌تر بود. 
خانم دکتر شریفی پرسیدند: چطور با بررسی موردی محصولات دانشنامگی خودمان، که تخصصی هم هستند، می‌توانیم به این شاخصه‌ها برسیم؟ آقای دکتر رضایی پاسخ دادند: ما در آن دانشنامه‌ها خودمان شخصاً دخیل بوده‌ایم و در پس ذهن خود مجموعه‌ای از شاخصه‌ها را داشته‌ایم، پس می‌شد هنگام بررسی آن دانشنامه‌ها شاخصه‌هایی را دسته‌بندی کرد و به موافقت جمع رسانید. مثلاً ممکن است شخصاً معتبر بودن نویسنده را به‌عنوان یک شاخص در نظر بگیریم، اما جمع روی آن توافق نکند. ازآنجاکه آن دانشنامه‌ها پیش روی همة ما بود و همگی به‌نوعی با آنها مواجهه داشته‌ایم، می‌توانستیم راحت‌تر به شاخصه‌ها برسیم تا اینکه در عوض از تحریریة دانشنامه خارجی موارد را سؤال کنیم. ایشان افزود: در مقطعی در دورة سوم فعالیت، دانشنامة بریتانیکا به تاجری آمریکایی واگذار می‌شود. گروه جدید برای اینکه بازار انبوهی داشته باشند و بتوانند اثر را بیشتر عرضه کنند، عملاً از کیفیت مقاله‌ها می‌کاهند و جنبة علمی آنها را کم می‌کنند تا فروش عمومی بیشتری داشته باشند. به‌هرحال، علاقة شخصی من این بود که بررسی‌ها را ابتدا از دانشنامه‌های داخلی شروع کنیم. 
خانم دکتر شریفی یادآور شدند که دانشنامه‌های داخلی پژوهشکده، برخی ازجملة دانشنامه فیزیکْ تخصصی هستند و برخی دیگر این‌چنین نیستند، درنتیجه مبنای بررسی‌ها چندان روشن نخواهد بود. آقای دکتر رضایی در جواب گفتند: خیلی از دانشنامه‌های ما اتفاقاً میان‌رشته‌‌ای‌اند، حالا منظور این نیست که مشخصاً دانشنامة فیزیک را بررسی کنیم. نظر من این بود که از همین دانشنامه‌های اخیر مثل علمی‌کاربردی یا محیط زیست، که چاپ شده است، شروع می‌کردیم. قرار هم نیست که در بحث‌های خیلی تخصصی آنها ورود کنیم بلکه درخصوص شاخصه‌های دانشنامگی آنها با هم صحبت می‌کردیم. فکر می‌کنم در صحبت‌های خود شما در جلسة قبلی حلقه هم این پرسش بود که ما با چه معیارهایی یک اثر را اثری دانشنامگی بدانیم؟ وقتی معیاری برای این کار نداشته باشیم، چطور می‌توانیم چنین دانشنامه‌ای را بررسی کنیم. پیش از این برای تدوین دانشنامه‌ها دستورالعمل یا شیوه‌نامه داشتیم؛ دانشنامة جهان اسلامِ دکتر حداد عادل هم شیوه‌نامه دارد و در دسترس است. کتاب شناخت‌نامة دانشنامه‌ها نوشتة خانم دکتر فرشته آهنگری هم موجود است. از مجموع اینها می‌توانستیم ابتدا به مجموعه‌ای از معیارهای کلی برسیم. اگر ما هنوز نمی‌دانیم معیارهای یک دانشنامه چیست، چطور می‌توانیم آن را نقد کنیم؟ تا زمانی که به این نتیجه نرسیده‌ایم که یک اثر با چه ویژگی‌هایی دانشنامه محسوب می‌شود، فقط می‌توانیم اطلاعات کلی بدهیم. ایشان سپس یادآور شدند: با انتشار ویراست پانزدهم دانشنامة بریتانیکا، که ویراست آخر آن هم بود، از بابت موازی‌کاری بخش ماکرو و میکرو، انتقادهایی جدی به دانشنامه وارد شده است و آن را موجب سردرگمی مخاطبان دانسته‌اند. درپی آن، خود دانشنامه برای برطرف ساختن نقایص به کارهایی دست می‌زند که اگر فرصت شود خدمتتان عرض خواهم کرد. درهرصورت، من تابع جمع هستم و نظر و تمایل شخصی خودم را گفتم. 
خانم دکتر شریفی گفت: برای شخص من هم فرق بین بخش میکرو با یک فرهنگ توصیفی چندان روشن نیست. 
آقای دکتر رضایی گفتند: این دانشنامه در ابتدا با عنوان یک فرهنگ علوم و فنون آغاز به کار کرده بود و بعد گسترش پیدا کرد. شاید بد نباشد به دو هدف اولیة این دانشنامه اشاره کنیم: نخست اینکه مرجعی عالی باشد و دوم اینکه محتوایی آموزشی فراهم بیاورد. تا ویراست پانزدهم، این دو هدف پیش گرفته می‌شد. در ویراست پانزدهم که آن ساختار سه‌بخشی شکل گرفت، هدف سومی با عنوان سامان‌مند کردن دانش بشری به آن اضافه شد. یعنی تا ویراست آخر همان وضعیت عمومی بودن پیش می‌رود. روشن است که معیارهای بررسی دانشنامة تخصصی با دانشنامة عمومی کاملاً متفاوت است.
خانم دکتر آندیا نعمتی گفتند: با توجه به بحث‌هایی که مطرح شد، هم با نظر خانم دکتر مرشد و هم با نظر آقای دکتر رضایی موافق هستم. به این خاطر که اگر بخواهیم از ابتدا بررسی را با دانشنامه‌های خودمان آغاز کنیم، شاید دامنة دیدمان تا اندازة زیادی محدود شود. ولی اگر از دانشنامه‌ای مثل بریتانیکا شروع کنیم، دید گسترده‌تری خواهیم داشت و از نظرات آنها آگاه می‌شویم و می‌توانیم از آنها در دانشنامه‌های جدید خودمان هم استفاده کنیم. ولی به‌نظر من، اینکه دانشنامه‌های خودمان را هم مورد بررسی قرار دهیم اهمیت زیادی دارد. مطالبی را که من در بریتانیکا مطالعه کرده‌ام، بیشتر به‌منظور یادگیری شخصی بود و در اینجا با توجه به برداشت‌های خود، توضیح مختصری خواهم داد.‌‌ درست است که دانشنامة بریتانیکا آن‌چنان جنبة تخصصی ندارد، ولی خیلی هم عمومی نیست، یا چیزی بین تخصصی و عمومی است. فکر می‌کنم مثلاً می‌تواند برای دانشجوی کارشناسی یا کارشناسی ارشد کاربرد داشته باشد. با توجه به بررسی‌هایی که در مباحث شیمی کرده‌ام، به‌نظر می‌رسد که دانشجوی کارشناسی بتواند خیلی خوب از آن استفاده کند، ولی شاید برای دانش‌آموز دبیرستانی خیلی هم قابل لمس نباشد و یا حتی سنگین باشد. درمورد این موضوع که آیا دارای تصاویر باشد یا نه، فکر می‌کنم این بسته به رشته‌های گوناگون ممکن است متفاوت باشد. رشته‌هایی وجود دارد که نیازشان به تصویر و نمودار زیاد است، ولی رشته‌هایی هم هستند که آن‌قدرها نیاز به تصویر ندارند. بخش مربوط به رشتة خود من (شیمی) پر از تصویر است، یعنی در عمل نمی‌تواند بدون تصویر باشد. 
بررسی خود را ابتدا با موضوع جذاب ساختار سه‌قسمتی میکرو، ماکرو و پروپدی شروع کردم. بخش پروپدیا درواقع کمک می‌کند تا خواننده به موضوعات گوناگونی دسترسی پیدا کند و تا حدی هم بتواند خود را با پراکنش الفبایی موضوعات وفق دهد. مثلاً اگر بخواهد از مسیر نمایه‌ (ایندکس) پیش برود، هرکدام از مطالب مربوط، در جایگاه الفبایی خود از A تا Z ضبط شده است، ولی پروپدیا کمک می‌کند تا شخص بتواند ارتباط بین مطالب را پیدا کند و دایرة اطلاعات و دامنة یادگیری خود را گسترش دهد. از این راه، جنبة دایر\‌المعارفی دانشنامه قوت می‌گیرد. میکروپدیا هم، که مقاله‌ای مختصر یا درواقع چکیده‌ای از مقالة اصلی ماکروپدیا است، به ما کمک می‌کند تا بتوانیم به مقاله‌های مهم‌تری دست پیدا کنیم. مقاله‌های ماکروپدیا درواقع مقاله‌های بسیار گسترده‌ای هستند و مطابق توضیحاتی که در خود بریتانیکا آمده است، باید ابتدا از میکروپدیا اطلاعات اولیه و ساده‌تر را پیدا کنیم و سپس به مقاله‌های عمده و موارد گسترده‌تر در بخش ماکروپدیا برسیم. در پروپدیا دسته‌بندی موضوعی ده‌گانه‌ای صورت گرفته است. البته برای خود من سؤال است که چرا ده بخش؟ و اینکه چرا بیش از ده مورد نباشد؟ و آیا این ده بخش می‌تواند همة موضوعات را پوشش دهد یا خیر؟ درهرصورت، اولین بخش آن «ماده و انرژی» است که بسیاری از شاخه‌های رشتة شیمی را در خود جا می‌دهد. بخش بعدی «زمین» است که اکثر شاخص‌های دانش زمین‌شناسی را دربرمی‌گیرد. بخش‌های بعدی عبارت‌اند از: «زندگی روی زمین»،«زندگی بشر»، «فعالیت بشری»، «هنر»، «فنّاوری»، «دین و مذهب»، «تاریخ بشر» و «فرهنگ». با کمک این دسته‌بندی‌ها و علائم و تقسیمات جزئی‌تر می‌توان به مطالب موردنظر دست پیدا کرد. با مقایسه‌ بین میکروپدیا و ماکروپدیا به نقص‌هایی هم برخوردم؛ مثلاً مواردی را به شماره صفحه‌هایی ارجاع داده بود، درصورتی‌که در آن صفحه‌ها مطالب موردنظر وجود نداشت.
خانم دکتر شریفی گفت: سطح مخاطب دانشنامة بریتانیکا هنوز برای من مشخص نیست. مخاطبان واقعاً چه اشخاصی هستند؟ طبق گفته‌‌های دوستان، می‌فهمیم که دانشنامه‌ای عمومی است. ولی برای مثال درمورد مناطق گیاهی که خود من جست‌وجوگر آن بودم، در مواردی به نام عمومی گیاهان اشاره شده بود؛ مثلاً بنفشة آفریقایی با همان نام متداولش آمده بود، ولی در موارد زیادی هم نام‌ها به‌صورت تخصصی با توجه به نام خانواده‌ها و تیره‌ها برپایة دسته‌بندی‌های علمی به‌صورت نام‌‌های لاتینی ضبط شده بود؛ مثل آمارانتاسه‌ای‌ها (Amaranthaceae) یا همان تیرة تاج‌خروسیان. البته این نقص در نسخة برخط ممکن است تا حد زیادی برطرف شده باشد، اما در نسخة کاغذی اثر موارد این‌چنینی به چشم می‌خورد. سؤال این است که اگر دانشنامة عمومی است، پس چرا در بسیاری موارد از اسامی دقیق علمی استفاده شده است. اینکه بتوان از این مرجع در مقطع کارشناسی یا کارشناسی ارشد استفاده کرد بیشتر جنبة بالقوة آن است. در این مورد از یکی از اساتید گیاه‌شناسی پرسیدم که صرف‌نظر از ایران، مثلاً در آلمان، آیا از این مرجع در دوره‌های دانشگاهی استفاده می‌شود؟ ایشان گفتند که نشنیده‌ام که به دانشجویان بگویند برای اسامی گیاهان از بریتانیکا استفاده کنند. خود من هم در دورة تحصیل چنین تجربه‌ای نداشتم، چون اطلس‌های گیاه‌شناسی کاملاً مفصلی وجود دارد که دانشجویان به همان‌ها مراجعه می‌کنند. قطعاً رشته‌های دیگر هم اطلس‌ها و فرهنگ‌های اختصاصی و موارد مشابه خودشان را دارند. اینکه مخاطبان این اثر در عمل چه کسانی هستند برای خود من همچنان نقطة ابهام است. 
آقای دکتر رضایی یادآور شدند: زمانی روزنامة همشهری ستون ثابتی داشت که اسامی علمی گیاهان را معرفی می‌کرد و در حد یک کادر کوچک درمورد ویژگی‌های هر گیاه توضیح می‌داد. یکی از همکلاسی‌های دورة کارشناسی، همة این ستون‌ها را بریده و در آلبومی گردآوری کرده بود. حالا پرسش من این است که چون اسم علمی در آنجا آمده است، باید مثلاً روزنامة همشهری را مرجعی تخصصی در نظر بگیریم؟ البته من وکیل دانشنامة بریتانیکا نیستم، اما می‌گویم که خود بریتانیکا اذعان دارد که دانشنامه‌ای عمومی است. حالا اینکه سطح‌بندی عمومیت آن در چه حدی است، جای بحث دارد و برای ما روشن نیست. خانم دکتر شریفی در پاسخ گفتند: به نظر من، آن بریده‌های روزنامه کاربرد اطلاع‌رسانی موردی داشته است و کاربرد آن با دانشنامة بریتانیکا متفاوت است.
خانم دکتر مریم‌السادات فیاضی اظهار داشتند: اساساً علت انتخاب دانشنامة بریتانیکا برای بررسی این بود که آن چیزی که جامع‌ترین، کامل‌ترین، بهترین یا مثلاً معروف‌ترین تلقی می‌شود، دریافتی که از بررسی آن حاصل می‌شود این است که اساساً اگر بخواهیم دانشنامه‌‌ای بنویسیم، به چه مباحثی باید توجه کنیم. فعلاً جلسة دوم بررسی است و حتماً در ادامه دانشنامه‌هایی نیز که در اینجا تدوین شده‌اند مورد بررسی قرار خواهد گرفت. بعد، به یک چارچوب یا الگو خواهیم رسید که در نگارش دانشنامه‌ یا دانشنامه‌هایی که خواهیم نوشت به کار خواهد آمد. اگرچه که ما در ایران سنت دانشنامه‌نویسی بسیار قدیمی داریم، اما عمدتاً مربوط به دانشنامه‌هایی تخصصی بوده‌اند، مانند دانشنامة علایی یا دانشنامه‌هایی که ابن سینا و خوارزمی نوشته‌اند و مانند آن. انتخاب این دانشنامه با این فرض بوده است که عمومی است. من شخصاً مواجهه‌ام با دانشنامه‌ها زیاد بوده است. اگر در ایران در میان ناشران بخش خصوصی دنبال ناشری باشیم که به‌شکل تخصصی به فرهنگ‌نگاری پرداخته باشد، طبیعتاً اولین جایی که به ذهنمان می‌رسد، انتشارات فرهنگ معاصر است. خود من در فرهنگ معاصر کار کرده‌ام. در آنجا انواع دانشنامه‌ها و فرهنگ‌های لغت نوشته می‌شد. در بررسی دانشنامه‌ها بهتر است که تعاریف و نگاه‌ها و روش‌شناسی کم‌کم در حین راه به‌دست بیاید. انگلستان شاید به‌خاطر سنتی که در نگارش دانشنامه و اصلاً دایر\المعارف و فرهنگ‌های لغت دارد مورد توجه قرار گرفته است. در بحث مخاطبان دانشنامه، کیفیت مطرح است. بر فرض بخواهیم مخاطب دانشنامة ما دانشجوی کارشناسی باشد. ولی سطح کیفی دانشجویان کارشناسی با یکدیگر متفاوت است. دانشنامه‌ای در ایران منتشر شده است که شاید آن را دیده باشید و یکی از بهترین دانشنامه‌هایی است که تا کنون چاپ شده است، دانشنامة دانش‌آموز از انتشارات نشر نی که ترجمة دانشنامة دانش‌آموزی آکسفورد است. زمانی که پسرم دانش‌آموز دبستان بود، آن را برایش خریده بودم؛ تصورم این بود که دانش‌آموزی است و برای او کاربرد دارد. ولی الان هم که پسرم در پایة نهم تیزهوشان است و سطح کتاب‌های درسی‌اش دبیرستانی است، این دانشنامه برایش زیاد است. یعنی مدخل‌ها به‌قدری پیشرفته‌اند که این سؤال پیش می‌آید که اگر دانشنامه‌ای دانش‌آموزی است، پس چرا مطالب آن تا این حد پیچیده است؟ نتیجه اینکه سطح‌بندی مخاطب به‌خاطر جنبه‌های کیفی نمی‌تواند خیلی دقیق باشد که مثلاً بگوییم تا اینجای کار عمومی است و از آن به بعد تخصصی است. البته این موضوع در دانشنامه‌های برخط ممکن است متفاوت باشد. به‌نظر من یکی از نقدهای جدی که می‌توانیم به بریتانیکا وارد بدانیم این است که بعضی از مدخل‌ها به‌قدری تخصصی ‌هستند که وقتی می‌خواهی مطلبی را بفهمی، مجبوری چند‌بار مدخل و قسمت‌های دیگر را مرور کنی تا موضوع را متوجه شوی. خود من ابتدا از مدخل‌های زبان‌شناسی و زبان بررسی را شروع کرده بودم، ولی بعد فرض کردم که مخاطبی عام هستم و به موضوعی علاقه‌مندم و محیط زیست و تغییرات اقلیمی را انتخاب کردم. چون قرار بود نسخة برخط فعلاً بررسی نشود، به نسخة چاپی مراجعه و ضمن بررسی، آن را با نسخة برخط هم مقایسه کردم. متوجه شدم که در بعضی جاها به‌قدری پیچیده است که من که مخاطب خیلی عام هم محسوب نمی‌شوم- چون رشته‌ام زبان‌شناسی است و در حوزة زبان‌شناسی شناختی بخشی است به نام زبان‌شناسی زیست‌محیطی (ecolinguistics)- و با دانش نسبی‌ام باید تا حد زیادی جواب مرا می‌داد. بااین‌حال، مطالب در بعضی جاها بسیار پیچیده می‌شد و مباحث شیمی، فیزیک، جغرافیای اقلیم‌شناسی، گیاه‌شناسی و موارد خیلی زیاد دیگری در آن دخالت داشت. به نام نگارنده توجه کردم دیدم نویسنده‌ای تراز اول و درجة یک است، ولی بعضی از مسائلی را که انتظار داشتم پوشش نمی‌داد، چه در نسخة چاپی و چه در نسخة برخط. برای مثال، به «توافق‌نامة پاریس»، که مهم‌ترین توافق‌نامة اقلیم‌شناسی بین‌المللی است، در هر دو نسخة چاپی و برخط اشاره‌ای نشده بود. یا در نسخة چاپی، تغییرات اقلیم (climate change) به‌صورت مدخل ‌اصلی یا فرعی نیامده بود و در داخل متن به آن پرداخته شده بود. ولی جالب اینجا است که گویا در نسخة برخط متوجه شده بودند که چنین ایرادی وجود داشته است و در روند روزآمدسازی، برای رفع این نقص، مدخلی با ۲۴ صفحه مطلب مفصل همراه با فیلم، عکس و نمودار به آن اختصاص داده بودند. در بخش زبان‌شناسی، که آن را به‌طور مشخص بررسی کردم، بعضی از مدخل‌ها خیلی گذرا نوشته شده‌اند، اما درکل تلاش شده است که برای هر مدخل، نویسندة درجه یک و سطح بالایی انتخاب شود. مثلاً در نگارش مدخل زبان‌شناسی، جان لاینز (John Lyons) دخیل بوده که یکی از برجسته‌ترین زبان‌شناسان انگلستان است. به‌نظر من، این بخش بسیار دقیق بود. اما اینکه آیا واقعاً می‌شود رساله‌ها و فعالیت‌های دانشگاهی را به یک دانشنامة عمومی ارجاع داد، چندان مطمئن نیستم و فکر می‌کنم که نشود این کار را کرد. خود من هم در دورة دانشجویی هیچ‌وقت به بریتانیکا ارجاع نداده‌ام. هنگام نگارش مطالب همیشه به فرهنگ تخصصی زبان‌شناسی ارجاع می‌دهم. 
درمجموع، تنها ایراد مشخصی که می‌توان به بریتانیکا وارد دانست همان مشخص نبودن مرز بین مطالب تخصصی و عمومی است. به‌عبارتی، بسته به سطح‌بندی مخاطب، گاه بیشتر از حد موردانتظار تخصصی و درعین‌حال کمتر از حد انتظار تخصصی است. ولی درکل نگارش و ساختاردهی مدخل‌ها و داشتن قالب مشخص و مثال‌ها بسیار منطقی و مطلوب است، به‌نحوی‌ که خواننده کاملاً علاقه‌مند به دانش و حرفه‌ایْ امکان ندارد شروع به خواندن مدخلی کند و آن را تا انتها دنبال نکند. طبیعی است که مدخل‌ها همه روزآمد و ویرایش شده‌اند. حجم مطالب بیشتر شده است که بیشتر ناشی از افزایش حجم متن مقاله‌ها است تا افزایش عنوان‌ها. تعداد مدخل‌ها هم قطعاً افزایش داشته است، البته نه در آن حد که مثلاً بگوییم از هفت هزار عنوان به هشت هزار مدخل رسیده باشد. طبیعتاً دانشنامة بریتانیکا حوزه‌های گوناگونی همچون فیزیک، شیمی، زیست‌شناسی، تاریخ و فرهنگ، جغرافی، فلسفه، دین، مهندسی و فنّاوری را پوشش می‌دهد، ولی مدخل دین ازجملة بهترین مدخل‌های آن است که به‌رغم اینکه بریتانیا همواره سردمدار سیاست‌های استعماری بوده است، کمترین سوگیری در آن مشاهده می‌شود.
سپس، خانم دکتر مرشد سخنان خود را این‌چنین آغاز کردند: برخلاف اغلب دوستان، فرصت نکردم مطالب را از جنبة محتوایی بررسی کنم. شاید هم فعلاً برایم بررسی به‌لحاظ ساختاری همچنان جذابیت بیشتری دارد. دراین‌خصوص تا حدی مقالات ماکرو و میکرو را ازنظر ساختاری بررسی کردم و برای خود به یک مشخصه‌هایی رسیدم که البته همگی آنها برداشت شخصی است. اینجا می‌خواهم جدولی را به شما نشان بدهم؛ شاید با کمک جدول راحت‌تر بتوانم مطلب را توضیح دهم. مجموعة ویژگی‌هایی را در مقالات ماکرو و میکرو دسته‌بندی کردم. تعداد و اندازة مقالات را دوستان مورد اشاره قرار دادند، ولی درمورد عناوین فرعی و زیرمدخل‌ها، در مدخل‌های میکرو چیزی به‌ این نام وجود ندارد، ولی در مدخل‌های ماکرو، از درجة یک تا چهار مدخل فرعی یا زیرعنوان وجود دارد. به مجموعه‌ای از عنوان‌های حاشیه‌ای هم برمی‌خوریم که به‌نظر من از ویژگی‌های منحصربه‌فرد نسخة چاپی بریتانیکا است و شاید برای جلوگیری از شلوغ شدن کار و تسهیل کردن دسترسی خواننده عرضه شده‌ باشد. در آنجا سعی شده است با آوردن این عنوان‌های حاشیه‌ای در کنار عنوان‌های فرعی، مفاهیم کلیدی به مخاطب داده شود و گویی امکان دسترسی سریع را فراهم می‌آورد. این در حالی است که آن چهار زیرعنوان فرعی را هم پیش رو داریم. ماکروپدیا و میکروپدیا هیچ‌کدام دارای ارجاعات درون‌متنی نیستند. این مصداق یکی از آن ویژگی‌هایی است که بنابه گفتة آقای دکتر رضایی باید به آن برسیم. ارجاعات انتهای متن مقاله در ماکرو دیده می‌شود، ولی در میکرو موجود نیست. ارجاعات انتهایی در ماکرو اتفاقاً جالب و متفاوت از آن چیزی است که تاکنون با آن برخورد داشته‌ایم. یعنی شخصاً به چنین چیزی تاکنون برنخورده بودم و اگر لازم باشد، بعداً مفصل‌تر به آن خواهم پرداخت. هم میکرو و هم ماکرو دارای بخش مرجع‌ها هستند. ولی این ارجاعات در بخش میکرو بیشتر به چشم می‌آید، چون اغلب به مقالات ماکرو ارجاع می‌دهد. در بخش ماکرو بیشتر به ردة ارجاعات از ردة پروپدیا برمی‌خوریم. ارجاعات ردة پروپدیا گویای آن است که اگر مخاطبْ اطلاعات بیشتری می‌خواهد، چگونه به مداخل دیگر دسترسی پیدا کند. نام نگارندة مقاله در مقاله‌های میکرو دیده نمی‌شود، اما در انتهای مقاله‌های ماکرو به‌صورت اختصاری ضبط شده و کامل آنها در نام‌نامه یا نمایة مستقل و کلی دانشنامه آمده است. چیزی که به‌نظر من رسید، وقتی به ویژگی‌های مقالات میکرو نگاه می‌کنیم، بسیار شبیه به همان چیزی است که دوستان گفتند، یعنی فرهنگ توصیفی یا دانشنامه‌ای. در فرهنگ توصیفی ارجاع درون متن و انتهای مقاله نداریم. اندازة مقاله‌ها کوتاه است. نام مؤلف مقاله در انتهای مقاله‌ها نمی‌آید. از اینجا من به این نتیجه رسیدم که چه‌بسا همین فرهنگ‌هایی که خود ما درحال‌حاضر مشغول تدوین آنها هستیم، ازجمله فرهنگ دام‌پزشکی که خود من شخصاً در آن نقش دارم، درواقع می‌توانند هموارکنندة مسیر نگارش دانشنامه، مثلاً دانشنامة دام‌پزشکی باشند. یعنی گویی به‌راحتی گنجینه‌ای از مدخل‌های دام‌پزشکی را در این فرهنگ‌ها آماده داریم و وقتی بخواهیم نگارش دانشنامه‌ای آن را شروع کنیم، می‌توانیم از بین این پانزده تا بیست هزار مدخل یا حتی بیشتر، مدخل‌های عمده‌ای را که قرار است به‌صورت مقالة دانشنامه (مثلاً در شکل ماکرو) دربیاید، با مشورت استادان برجسته انتخاب کنیم و به نویسندگان متخصص سفارش دهیم. این نظر شخصی من بود و مایل بودم که با همکاران در میان بگذارم.
آقای دکتر رضایی گفتند: مقایسة تعداد جلد‌ها را هم می‌شد اضافه کرد. واقعاً عجیب است که چطور بخش میکرو دوازده جلد است و بخش ماکرو با هفده جلد، فقط پنج جلد از آن بیشتر است. خانم دکتر مرشد ضمن تأیید این تفاوت تأکید کردند: ماکرو با هفتصد مدخل، هفده جلد و میکرو با ۶۵ هزار مدخل، دوازده جلد دارد. 
آقای دکتر رضایی افزودند: میکرو را- با خلاصه‌ای هم که دارد- باید در دستة فرهنگ‌های دانشنامه‌ای قرار بدهیم. ولی ماکرو را دانشنامة تک‌نگاشتی بدانیم. معمولاً دانشنامه‌های تک‌نگاشتی مقاله‌های بلندی دارند، ولی فرهنگ‌های دانشنامه‌‌ای مدخل‌هایشان کوتاه است. مثلاً در بخش میکرو که واژه‌نامه‌ای یا فرهنگ‌نگاشتی است، مدخل ایران را جدا آورده و شرح کوتاهی هم داده است، ولی فرضاً زاگرس را به‌صورت مدخلی مجزا، کوتاه معرفی کرده است. اما در بخش ماکرو، خود مقالة ایران تقریباً ۶۰۰ صفحه است و همه‌چیز زیرمدخل ایران آمده است، ازجمله زاگرس. به‌همین‌خاطر، تعداد مداخل‌های بخش میکرو بیشتر و مدخل‌های بخش ماکرو کمتر است. 
خانم دکتر مرشد گفتند: مقالة تخصصی رشتة خود من، یعنی پرندگان- که تازه به بیماری آنها هم نپرداخته است- بسیار مفصل و قوی است با حجمی حدود ۱۰۰ تا ۱۱۰ صفحه، بیست راستة پرندگان گوناگون را به‌طور کامل و از همه جهت مورد بررسی قرار داده است. اما درمورد بیماری پرندگان، در کل مدخل‌های بریتانیکا مقاله‌های زیادی پیدا نمی‌شود. درمجموع، به ‌نظر می‌رسد در بریتانیکا به پزشکی و علوم زیستی به‌نسبت بسیار کم پرداخته شده است؛ شاید به این خاطر که بیش از حد تخصصی هستند.
خانم دکتر فیاضی گفتند: در زبان‌شناسی مبحثی به نام واژه‌های پایه است که به محیط ‌زیست وابسته است. مثلاً در حوزة رنگ‌ها، اسکیموها سه رنگ اصلی دارند: سفید، خاکستری و سیاه، چون در محیط زیستشان عملاً رنگ دیگری وجود ندارد. ولی در ایران، مثلاً ممکن است برای رنگ سبز بیست نوع نام متفاوت داشته باشید. شاید گستردگی بخش پرنده‌شناسی به‌خاطر تنوع بسیار زیاد اقلیمی باشد. اصولاً غربی‌ها در سفرنامه‌هایشان هم به دو چیز بیشتر از هر چیز دیگر اهمیت می‌دادند: مواد غذایی یا محصولات کشاورزی و پرندگان.
خانم دکتر شریفی از خانم دکتر مرشد پرسیدند: درواقع، آن عنوان‌های فرعی که به آنها اشاره کردید، نوعی کلیدواژه است؟ خانم دکتر مرشد در پاسخ گفتند: بله، دقیقاً و بسیار هم جالب است. مثلاً در مقالة ماکروی «خون»، به بیماری‌های خونی به‌صورت زیرعنوان اشاره شده است. زیر آن آمده است بیماری‌های خونی مربوط به گلبول‌های قرمز که می‌شود فرعی سوم و بیماری‌های دیگری مثلاً بیماری هموفیلی را به‌صورت فرعی چهارم نیاورده است در همان‌جا که بیماری‌های مربوط به گلبول سرخ را توضیح می‌دهد، هموفیلی یا موارد مشابه را در حاشیه آورده است. به نظر می‌آید تعمداً نخواسته‌اند تعداد فرعی‌ها را به بیشتر از چهار مورد برسانند.
خانم دکتر شریفی پرسیدند: مقالة «پرندگان» که به آن اشاره کردید، آیا محدود به بریتانیا بود یا منطقه‌های جغرافیایی بیشتری را پوشش می‌داد؟ خانم دکتر مرشد در پاسخ گفتند: خیر مربوط به کل دنیا بود و به چشم‌انداز بریتانیا محدود نمی‌شد. بسیار هم مفصل بود و به قول خانم دکتر فیاضی، بیشتر از آن بود که به کار دانش‌آموز یا دانشجو بیاید و شاید کمتر از آنکه مثلاً به‌کار من بیاید. 
در ادامه، آقای دکتر محمد مولائی قلیچی صحبت‌های خود را با پاسخ به پرسش قبلی خانم دکتر شریفی که آیا مقاله‌های دانشنامة بریتانیکا قابلیت کاربرد آموزشی دارند یا خیر، چنین آغاز کردند: برخی مقاله‌های بخش ماکروپدیا که از حجم یک تا سیصد صفحه متغیر است جنبة آموزشی دارند. مثلاً کتاب «انسان و فرهنگ درآمدی بر انسان‌شناسی» ترجمة خانم دودانگه برگرفته از مقالة بریتانیکا است. همچنین، انتشارات بریتانیکا و نه خود دانشنامه، کتاب‌هایی مصور را منتشر کرده است، مثل اطلس‌های جغرافیایی یا دایر\‌المعارف مصور آتشفشان‌ها و زمین‌لرزه‌ها، نجوم و فضا و یا فرگشت و ژنتیک. پیش از این بیشتر مطالب را همکاران مطرح کردند، من هم مطالب خلاصة خود را با کمک قالب پاورپوینت تقدیم می‌کنم. دانشنامة بریتانیکا همان‌طور که می‌دانید مهم‌ترین و کهن‌ترین دانشنامه به زبان انگلیسی است که از ۲۵۷ سال پیش در ادینبرو اسکاتلند چاپ شده است. ویراست نخست آن دارای سه جلد بوده است. در ۱۹۸۱ اولین نسخة دیجیتال آن منتشر شد. همان‌طور که اشاره شد این دانشنامه طیف وسیعی از موضوعات را دربرمی‌گیرد و نخستین دانشنامه‌ای است که شیوة تجدید‌نظر و اصلاحات دوره‌ای را به کار برده است. در این زمینه با دانشنامه‌های برخطی همچون ویکی‌پدیا و اِنکارتا رقابت می‌کند. در صفحة عنوان چاپ نخست دانشنامة بریتانیکا در ۱۷۶۸، این عنوان آمده است «فرهنگ علوم و هنرها به روشی نوین». در پیش‌گفتار آن نسخه آمده است: «روشی که به کار برده‌ایم براساس ترتیب الفبایی است». بریتانیکا صد ویراستار تمام‌وقت و چهار هزار مشارکت‌کننده یا همکار دارد که ۱۱۰ نفر آنان از برندگان جایزة نوبل هستند. پنج رئیس‌جمهور و رهبر ازجمله رونالد ریگان و دوایت آیزنهاور و حتی ملکه الیزابت در شمار مشارکت‌کنندگان آن هستند. این دانشنامه دارای سه نسخه است. نسخة چاپی آن شامل ۳۲ جلد است و ۶۵ هزار مقاله را دربرمی‌گیرد. نسخة برخط یا تحت وب آن ۱۲0 هزار مقاله دارد و نسخة دیجیتالش، که از حدود ۴۴ سال پیش منتشر شده است، صد هزار مقاله دارد. دسترسی به خلاصة مقاله‌ها در نسخة دیجیتال رایگان اما استفادة تمام‌وقت و کامل از آن نیازمند تهیة اشتراک سالانة هفتاد دلاری است. اولین نسخة آن مربوط به ۱۷۶۸ تا ۱۷۷۱ به‌صورت هفته‌نامه در صد شماره در بریتانیا چاپ شد. بعد همان‌طور که پیش از این ذکر شد، به آمریکا انتقال یافت و تاکنون حتی در سنگاپور، توکیو و پکن هم به چاپ رسیده است. در مقایسه با سایر دانشنامه‌ها دارای ویژگی‌هایی است ازجمله اینکه نویسندگان آن متخصص و کارشناس هستند و مثل دانشنامة ویکی‌پدیا، بعضاً کاربران عادی در آن مقاله ننوشته‌اند. اعتبار علمی آن بسیار بالا است و سابقه‌ای دیرین دارد. ویرایش آن دوره‌ای است و مثل ویکی‌پدیا دائم و متغیر نیست که هر کاربری بتواند به‌صورت برخط آن را ویرایش کند. البته این ویرایش‌های دوره‌ای باعث زمان‌بر و هزینه‌بر شدن فرایند آن شده است. فاصلة بین ویراست اول و ویراست دوم آن ۳۵ سال بوده است.
همان‌طور که گفته شد، دسترسی کامل به آن هم رایگان نیست. پوشش موضوعی بریتانیکا همان‌طور که خانم دکتر مرشد هم اشاره کردند به‌ این ترتیب است: ۲۶ درصد جغرافیا، ۱۴ درصد زندگینامة بزرگان و اندیشمندان، ۱۱ درصد زیست‌شناسی و پزشکی، ۱۱ درصد فیزیک و نجوم، ۷ درصد ادبیات، ۵ درصد ادیان، ۴ درصد هنر، ۴ درصد فلسفه، ۳ درصد حقوق و سایر موضوعات ۱۵ درصد. ساختار دانشنامه بدین‌شکل است: میکروپدیا از جلد ۱ تا ۱۲ شامل ۶۵ هزار مقاله یا مدخل که هر مدخل آن کمتر از ۷۵۰ واژه است. ماکروپدیا از جلد ۱۳ تا ۲۹ و دربردارندة ۶۹۹ مقالة بلندِ ۲ تا ۳۱۰ صفحه‌ای است. پروپدی هم جلد سی‌ام بریتانیکا است. در این تک جلد ساختار کل دانش بشری به‌صورت راهنما آمده است. دو جلد آخر هم به نمایة اعلام اختصاص دارد. در این بخش، مقاله‌هایی که نام مشابه دارند اول نام اشخاص، بعد نام‌ مکان‌ها و پس از آن موضوع‌های هم‌نام با آنها درج شده است. پادشاهانی هم که نام مشترک دارند، مانند چارلز اول، چارلز دوم و چارلز سوم، ملاک اولْ ترتیب الفبایی، بعد نام کشورشان به‌ترتیب الفبایی، و بعد از آن ترتیب الویت زمانی که داشته‌اند. درمورد مکان‌ها، اول نام کشور و بعد به‌ترتیب عنوان تقسیم‌بندی‌های استان یا ایالت، شهر و در مواردی دهستان و ده آمده است. مقاله‌های میکروپدیا همان‌طور که اشاره شد جنبة چکیده و راهنما دارند و معمولاً به مقالات کامل‌تر ماکروپدیا ارجاع می‌شوند. بلندترین مقاله در ماکروپدیا مربوط به ایالات متحد آمریکا با سیصد صفحه است. برای جلوگیری از پراکندگی ناشی از ارجاعات متقابل، توصیه شده است که خواننده اول به میکروپدیا و نمایه مراجعه کند و سپس به بخش ماکروپدیا وارد شود.
انتقادهایی هم به بریتانیکا وارد شده است ازجمله اینکه در ابتدای کارْ نویسندگان آن تخصص چندانی در رشته‌های مرتبط نداشته‌اند و مطالب بیشتر به‌صورت واژه‌نامه‌ای بوده است. عوامل نژادی و جنسیتی را در کار دخیل کرده‌ بودند. مدخل‌هایی هست که چنین چیزهایی را آشکار می‌کند. مثلاً در جایی نژاد سفید را به‌شکل غیرمستقیم نژاد برتر معرفی کرده‌اند. درمورد ویرایش هم گفته‌اند که بیشتر به زیبایی و ظاهر کار توجه شده است، درحالی‌که خود مطلب ممکن است دارای ایراد باشد. به زمان‌بر و هزینه‌بر بودن فرایند ویرایش هم قبلاً اشاره شد. البته با رفتن به‌سمت نسخة برخط، جنبة کاربرپسند بودن آن بهتر شده است. کاستی‌هایی هم دارد که بیشتر بازمی‌گردد به مسائل زیست‌محیطی، هوش مصنوعی، آینده‌پژوهی و موارد مشابه که باید در آینده در آن گنجانده شود.
خانم دکتر کامیار یادآور شدند که پراکندگی درصدی موضوعات ممکن است سال به سال متغیر باشد. درمورد ریشة نام خود «بریتانیکا» یک بررسی سردستی کرده‌ام و مطمئن نیستم تا چه حد درست باشد و آن اینکه گویا بریتانی در زبان لاتینی، بریتانیکا تلفظ می‌شود.
آقای دکتر رضایی از آقای دکتر مولائی پرسیدند که در مقایسة دانشنامة بریتانیکا و ویکی‌پدیا، نسخة برخط بریتانیکا را در نظر گرفته‌اند یا خیر؟ و منظور از متغیر بودن ویرایش در ویکی‌پدیا و دانشنامه‌های برخط دیگر چیست؟ دکتر مولائی در پاسخ گفتند: نسخة برخط بریتانیکا مبنای مقایسه بوده است. منظور از متغیر بودن ویرایش این است که به‌روزرسانی ویکی‌پدیا و مثلاً انکارتا یا آمریکانا، برخلاف بریتانیکا، دوره‌ای و منسجم نیست و کاربران عادی در آن دخیل‌اند.
بعد از آن، آقای دکتر حسن مجیدیان صحبت‌های خود را چنین آغاز کردند: دوستان و همکاران مطالب مربوط به محتویات دانشنامه را با ذکر جزئیات مطرح کردند. من در اینجا قصد دارم از زاویة دیگری به این دانشنامه نگاه کنم و وارد محتوا نمی‌شوم. این دانشنامه دارای اسلوبی است و به‌خصوص انگلیسی‌ها نسبت به جوامع دیگر دارای نظم و دیسیپلین بیشتری هستند. شاید بیشتر وقتشان را صرف سازماندهی می‌کنند که این شامل سازماندهی و نظم دادن به مطالب هم می‌شود. یعنی این نظم‌ها و قاعده‌ها از پیش با جزئیات طراحی شده و بعد شروع به نوشتن کرده‌اند.
این دانشنامه از ابتدا دانشنامه‌ای خصوصی بوده است. کار تدوین آن را دانشگاه، دانشکده و یا مرکزی فرهنگی برعهده نگرفته است. در مقام مقایسه، بنیاد دانشنامه‌نگاری ایران یا پژوهشکدة دانشنامه‌نگاری نهادی فرهنگی زیرنظر دولت است. ولی بریتانیکا از همان ابتدا خصوصی بود و همچنان هم خصوصی است اگرچه که افراد صاحب‌نام علمی و فرهنگی و حتی رؤسای جمهور در آن مشارکت داشته‌اند. می‌شود راجع‌به این موضوع فکر کرد. چون وقتی کار خصوصی می‌شود، بحث منافع و بازدهی آن مطرح می‌شود. یک ایده هم مطرح است و آن اینکه چنین کارهایی را بسپاریم به بخش خصوصی، چون در بخش دولتی به‌خصوص در ایران، بازدهی چندان وجهی ندارد. مثلاً در ردیف خود ما اگر دایر\‌المعارف بزرگ اسلامی به سرپرستی استاد بجنوردی را که خصوصی است درنظر بگیریم، مدخل‌های برخط پیشرفته، مدون و منظمی دارد. باید فکر کرد که مرحوم استاد بیرشک چطور این کار دانشنامه‌نگاری را به بخش دولتی سپرده‌اند. البته قصد زیر سؤال بردن کار ایشان را ندارم. اینکه یک نهاد فرهنگی و علمی یا آکادمیک مختص دانشنامه‌نگاری باشد در سطح دنیا بی‌نظیر است. باید بررسی کنیم که آیا این ایده یک ایدة بی‌نظیر و نبوغ‌آسا است و یا اینکه ایده‌ای است عجیب و غریب.
خانم دکتر فیاضی گفتند: اتفاقاً این فرصت بسیار خوبی‌ است که ما می‌توانیم نهایت بهره را از این موقعیت بسیار استثنایی ببریم. ازآنجاکه خود من با بخش خصوصیْ کار فرهنگ‌نگاری کرده‌ام، می‌دانم که در مقاطعی کار دچار تنش‌های بسیار زیادی می‌شود، چون برای آن مستقیماً پول هزینه می‌شود، بحث‌های رسیدن به نمایشگاه و سوددهی و رقابت و احتمال موازی‌کاری دخیل می‌شود که بر کیفیت کار تأثیر منفی می‌گذارد. دکتر مجیدیان در جواب گفتند: اتفاقاً رقابت می‌تواند مثبت باشد. علت اینکه بریتانیکا از سال ۲۰۱۲ چاپ کاغذی دانشنامه را متوقف کرد همین بحث هزینه‌ها و رقابت با ویکی‌پدیا و دانشنامه‌های برخط نظیر آن بود. 
آقای دکتر رضایی یادآوری کردند: دایره‌المعارف بزرگ اسلامی نهادی بینابین دولتی و خصوصی است و بودجة دولتی هم دارد. آقای دکتر مجیدیان هم تصدیق کردند و گفتند: آن دایره‌المعارف ازطرف دولت با اهرم‌ها و تزریق بودجه حمایت می‌شود.
آقای دکتر رضایی گفتند: خواهش من این است حالا که بررسی بریتانیکا را شروع کرده‌ایم، بحث روی آن را تمام‌شده اعلام نکنیم. دانشنامه‌ای که پانزده ویراست دارد، قطعاً جای بررسی بیشتری در جلسات بعد هم دارد. یکی از مواردی که آقای دکتر مولائی هم به آن اشاره کردند، موضوع اصلاح دائم یا بازبینی دائم دانشنامه بود که از ۱۹۳۳ آغاز شد و قرار بود سالی ده درصد مقاله‌ها را بازبینی کنند. البته درعمل مشخص نیست چه میزان از آن برآورد اولیه محقق شده است. لیکن شاید این ویراست‌های متعدد درعمل نشان می‌دهد که تا حدودی پیش‌ رفته است. دوره‌بندی‌های تاریخی هم برای دانشنامة بریتانیکا مشخص شده است که دورة اول آن از ۱۷۶۸ تا ۱۸۳۶ بوده که زیرنظر بنیان‌گذاران اصلی آن اداره می‌شده و به چاپ می‌رسیده است. در دورة دوم از ۱۸۳۷ تا ۱۹۰۱ زیرنظر انتشارات ادینبرو هدایت شده است. انتقادهایی هم نسبت به ویراست پانزدهم دانشنامه، که ساختار سه‌گانه را اول‌بار عرضه کرد، وارد شده بود. این انتقادها عمدتاً ازطرف کاربران و به‌سبب سردرگمی آنها بین عناوین مقاله‌های دو بخش موازی ماکرو و میکرو مطرح شده بود. در ویراست بعدی، تلاش شد تا این نقدها مورد توجه قرار گیرد و مشکلات برطرف شود و عنوان آن هم به «دانشنامة جدید بریتانیکا» تغییر یافت. به دانشنامة مختصر تک‌جلدی هم اشاره می‌کنم که آن هم ۲۸ هزار مقالة کوتاه دارد و درواقع به‌نوعی آن ۳۲ جلد را خلاصه کرده است. در جلسات بعد می‌توانیم به ویراست‌های گوناگون دانشنامة بریتانیکا بپردازیم. مثلاً به این مورد که در ویراست اول، به سراغ زندگی‌نامه‌ها نرفته بودند و مواردی از این دست.
در پایان جلسه، خانم دکتر فیاضی بر نقش و اهمیت تصاویر، نگاره‌ها، نقشه‌ها و نمودارهای چشم‌نواز در جلب مخاطبان آثار مکتوب و همچنین دانشنامه‌ها تأکید کردند.

تدوین گزارش: مهرداد سرمدی


نظر شما :