مداخله رسانه ای در بحران کم آبی؛ الزامات و چالش ها

۱۰ بهمن ۱۴۰۰ | ۰۸:۳۱ کد : ۲۲۱۱۸ یادداشت
تعداد بازدید:۵۴۹

مداخله رسانه ای در بحران کم آبی؛ الزامات و چالش ها

منصور ساعی

 
  چندین سالی است که موضوع «تغییرات اقلیمی» و «کم آبی»
به عنوان یکی از ابرچالش ها و مساله های زیست محیطی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی کشور ایران، نقل محافل و مراکز  سیاستی، علمی و رسانه ای است. در حوزه مداخلات رسانه ای در مقوله بحران کم آبی در ایران طی چندسال گذشته کمپین ها و برنامه های خبری و محتوایی مختلفی انجام شده است. اما به زعم من مداخلات رسانه ای در ایران زمانی از اثربخشی برخوردار خواهد بود که ما به سه موضوع «کم آبی به مثابه یک امر تاریخی در ایران»، «رسانه به مثابه یکی از بازیگران مدرن در مدیریت بحران کم آبی» و «چالش های مداخله رسانه ای در کم آبی» توجه کنیم.

کم آبی به مثابه یک امر تاریخی در ایران

بحران آب در ایران یک امر تاریخی و خشکی ویژگی  اقلیمی فلات ایران است. ساکنان فلات ایران از چند هزار سال پیش نوعی سازگاری و انطباق با کمآبی در پیش گرفتند و با ابداع روش‌ها و سازه‌هایی همچون «قنات» و «آبانبار»، «بادگیرها»، «یخچال‌ها»، و...  رویکرد و سبک «صرفه‌جویانه آبی»، «ذخیره آب» و «پرستاری از آب» را در پیش گرفتند. کم آبی حتی نظام مالکیت و مدیریت آب را هم شکل داده بود و مقام هایی  نظیر میرآب و نظام حقوقی قنات و آب انبار و... ایجاد شده بود.

مهم‌ترین تدبیر تاریخی ایرانیان، حفر و مدیریت چهل هزار حلقه قناتی بوده است که پیشینیانِ ما از هزاران سال قبل تا به امروز حفر کرده‌اند و برخی هنوز فعالند. شکل گیری و ظهور سنت ها، آیین ها و مناسک ایرانی یا اسلامی «باران خواهی» و «نماز/دعای باران» در جایجای ایران بیانگر تاریخی بودن امر کم آبی است.

 حتی خانه ایرانی قدیم که شامل چهار دیواری محصور بود که در داخل آن  اتاق ها و نشمین ها و ایوان ها و... دور باغچه و حوضچه و چاه ساخته می شدند، ناشی از کم آبی است. حتی ریشه توجه به باغ، آب است. هر جا کم آب‌تر بوده، توجه ایرانی به باغ بیشتر شده است.

در تاریخ ایران با خوانش داستان ها و گزارش‌های سفر سفرنامه‌نویسان داخلی و خارجی و حتی ادبیات داستانی ایران، داستان‌ها، در میابیم که کم آبی به جابه‌جایی‌های بزرگ و مهاجرت‌های آب‌وهوایی در طول تاریخ انجامیده است.

مساله آب و کم آبی از چه زمانی در ایران به بحران تبدیل شد؟ ظهور کم آبی به مثابه یک بحران در ایران مقارن است با  آغاز قرن 1300 و شروع برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی دولت های وقت.  مدرنیزاسیون و نوسازی وتوسعه برون زای نامتوازن و غیربومی و ناسازگار با اقلیم وفرهنگ طی صدسال گذشته  با تمرکز بر توسعه کشاورزی مدرن(افزایش سطح زیر کشت/ سیاست خودکفایی و..)، فروپاشی نظام فئودالیسم و به تبع آن فروپاشی نظام سنتی مدیریت آب انبار وقنات و کهریز،  مهارآب و سدسازی،  توسعه چاه و برداشت آب های زیرزمینی، توسعه شهرنشینی و صنعتی شدن و... در طول سده موجب تغییر الگوی مصرف و مدیریت آب و ظهور بحران شده است.

 با رشد مدرنیته پرزرق و برق و پرهیاهوی ایرانی اما ناسازگار با اقیلم و فرهنگ ایرانی در طول یک قرن گذشته، فهم تاریخی از «کم آبی» ایران در میان سیاستگذاران و نخبگان و مراکز علمی و رسانه ای  به فراموشی سپرده می شود. در واقع به نظر می رسد که  «امر تاریخی کم آبی ایران» نتوانسته به امر سیاستی(دستورکار نظام سیاستگذاری)، اجتماعی(مردم و شهروندان) و رسانه ای(دستور کار سانه ها) تبدیل شود و  «فهم تاریحی کم آبی» قربانی شعارها و برنامه های رشد مقطعی و کوتاه مدت اقتصادی شده است.

در نزد نخبگان سیاسی قبل و بعد از انقلاب، رسانه ابزاری برای پشتیبانی از برنامه های توسعه ملی در ابعاد مختلف شهرنشینی، کشاورزی، سلامت، اقتصاد، کاهش جمعیت، صنعتی شدن، خانواده بوده است نه یک کنشگر مستقل. زیرا در طول یکصدسال گذشته رسانه به دلیل وابستگی ساختاری و اقتصادی به دولت هرگز در جایگاه یک ناظر و بازیگر مستقل در حوزه های مختلف حکمرانی به ویژه حکمرانی آب ظاهر نشده است. این در حالی است که از حداقل نیم قرن پیش ادبیات نظری وتجربی روزنامه نگاری توسعه در ایران شکل گرفته اما هرگز به عنوان گفتمان و خط مشی روزنامه ها و رسانه ها تبدیل نشده است.

 نخستین طرح ملی آمایش سرزمین ایران در مورد کم آبی و کنشگری رسانه چه می گوید؟

نخستین طرح آمایش سرزمین ایران در سال 1353 از سوی شرکت ایرانی- فرانسوی ستیران زیر نظر سازمان برنامه و بودجه وقت انجام شده است. در طرح آمایش سرزمین ستیران، یک افق آن ۲۵ ساله برای اجرای سیاست های و برنامه های پیشنهادی منتیج از آن طرح از سال 1354 تا سال ۱۳۷۸هجری شمسی تعریف شده است.  در این طرح گفته شده که ایران کشوری خشک است. در آن به طور شفاف هشدارهای در مورد پیامدهای جمعیتی، زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی و سیاسی برنامه های بلندپروازانه توسعه ای نظام سیاسی شاه داده شده است.

جمعیت ایران در این طرح در افق ۷۸، ۵۰ میلیون پیش‌بینی شده بود و قرار بود از این ۵۰ میلیون جمعیت، ۲۵ میلیون آن در سواحل جنوبی خلیج فارس مستقر شوند. دلایل این استقرار این موارد ذکر شده است.

اولاً موقعیت ترانزیتی مرزهای آبی ایران در خلیج فارس است.

ثانیاً دسترسی به آب فراوان به خصوص برای سیستم سرمایشی صنایع که این چنین آبی در داخل سرزمین ایران برای صنایع آب‌بَر وجود ندارد.

ثالثاً وجود انرژی فراوان و ارزان در پهنه سواحل ایران در خلیج فارس است.

در این طرح گفته شده است که طی ۲۵ سال آینده یعنی تا سال ۷۸ و در صورت تحقق اهداف، می‌توان ۵۰ درصد جمعیت را در این سواحل استقرار داده شود. براساس طرح ستیران بیشتر فعالیت‌های صنعتی آب بر فولاد و خودروسازی ها و... باید در این سواحل مستقر می شدند. حدوداً ۱۰۰ میلیون تن ظرفیت تولید در این منطقه پیش‌بینی کرده بودند که ۱۵ میلیون تن آن در شعاع ۲۵ کیلومتری بندر عباس مستقر می‌شد. ۲ میلیون تن از آن ۱۵ میلیون تن همان فولاد بندرعباس بود که بعد از انقلاب به مبارکه اصفهان منتقل شد. این طرح هم به دنبال استقرار فعالیت در آن منطقه بود و هم استقرار جمعیت. طرح آمایش، پیشبرد هدف‌های میانی و نه حتی بلندپروازانه را وابسته به ثبات سیاسی دانسته‌است.

جالب است که در سند آمایش ستیران به نقش «رسانه ها برای آگاه سازی و اقناع سیاستگذاران و جامعه» از ابعاد این سند 25 ساله  و هیچ اشاره ای نشده است. این امر نشان می دهد که رسانه، بازیگر بزرگ غایب این طرح مهم بوده است.

سه ضلع حکمرانی و مداخله در بحران؛ جایگاه رسانه کجاست؟

در هر بحرانی حداقل سه بخش «حاکمیت و دولت»، «جامعه مدنی(سازمان های مردم نهاد و رسانه ها و...)» و «شهروندان/جامعه» به حکمرانی و مدیریت و مداخله در مساله ها یا بحران های طبیعی یا غیرطبیعی می پردازند.  بازیگری و کنشگری هر کدام از این سه ضلع، منوط به فهم درست و آشنایی با بحران، پذیرش بحران، در اولویت و دستورکار قراردادن موضوع و تلاش و مشارکت در مدیریت بحران است:

1- اولویت دولت و نهادهای سیاستگذار: میزان پذیرش موضوع/ مساله و بحران/ مداخله و تنظیم سیاست مطلوب وآینده نگرانه  نهادی و برنامه عملیاتی و گستردگی و همگرایی اقدام ها.

2-اولویت نظام ارتباطی: نقشه و برنامه ریزی ارتباطی و رسانه ای برای نحوه مواجهه با کم آبی تاریخی/ تغییرات اقلیمی، تناسب برنامه های ارتباطی و رسانه ای با نیازهای واقعی مخاطب میزان پوشش موضوع و آشنا کردن مردم با پدیده.

2-اولویت عموم: میزان آشنایی و آگاهی مردم از پدیده، باور و قضاوت  مثبت و منفی مردم نسبت به پدیده کم آبی.

به نظر می رسد که هنوز نه دولت، و نه رسانه و نه مردم به طور کامل نپذیرفته اند که کم آبی یک «امرتاریخی» و «میراثی» است و باید سیاست، رویکرد و سبک «پرستاری آب» به عنوان یک الگوی تجربه شده در ایران دوباره در اولویت راهبردها و برنامه های آنی و آتی  دولت و رسانه ها و رفتارهای فردی و اجتماعی شهروندان قرار گیرد

چالش های مداخله رسانه ای در بحران کم آبی

نظام ارتباطی و رسانه ای ایران برای مداخله در موضوع کم آبی هم از چالش های برون رسانه ای رنج می برد و هم  چالش های درون رسانه ای. مهمترین چالش های مداخله را می توان شامل موارد ذیل دانست:

  1. فقدان برنامه ملی ارتباطات ریسک/ بحران:

با توجه به  اینکه نظام رسانه ای هنوز به عنوان یک بازیگر مهم در حوزه حکمرانی و مدیریت بحران پذیرفته نشده است، لذا برنامه ملی ارتباطات ریسک که شامل دستورالعمل مشخص ارتباطی و رسانه ای در مواجهه حرفه ای/ اخلاقی/ تاثیرگذار و راهبردی در بحران، استراتژی ارتباطی و رسانه ای و محتوایی، سیستم مونیتورینگ و مستندسازی مستمر و لحظه به لحظه رسانه های رسمی و اجتماعی(رصد و پایش محتوا و داده ها، اخبار،  شایعات و جعلی و.. ) با هدف تعدیل اضافه بار اطلاعاتی، اینفودمی ها، اخبار جعلی، اطلاعات غلط و راستی آزمایی اطلاعات و کمک به جامعه برای تصمیم گیری، تجزیه و تحلیل و ارزیابی پس از بحران وجود ندارد.

  1. عدم توجه نظام رسانه ای به مقوله آشناسازی جامعه با بحران:

آشناسازی جامعه با یک مساله یا بحران از سوی رسانه ها به عوامل و شرایط مختلفی  بستگی دارد. میزان مرئی و سابقه قبلی داشتن یا نامرئی و ناگهانی بودن پدیده بحرانی اهمیت زیادی دارد. با وجود تاریخی بودن و مرئی بودن کم آبی اما هنوز جامعه ایرانی با پیامدها و عوارض کم آبی آشنا نشده است.

 میزان برجستگی موضوع برای دولت نیز تاثیر مستقیمی بر اولویت بندی رسانه ای می گذارد. به نظر می رسد که هنوز دولت بحران را درک نکرده است و راهکارهای کوتاه مدت و رویدادمحور را در پیش گرفته است که این امر بر رویدادمحوری کم آبی رسانه هم تاثیرگذار بوده است.

توانایی اقناع و باورپذیری جامعه از سوی نظام ارتباطی و رسانه ای که بیانگر اعتبار اجتماعی و نفوذ اجتماعی در افکار عمومی است. در چند دهه گذشته از سرمایه اجتماعی و مرجعیت رسانه های جریان اصلی داخلی کاشته شده است و این بر کنشگری اجتماعی آنها در موضوعات کلان و دغدغه محوری نظیر کم آبی تاثیر منفی گذاشته است.

 میزان سرمایه اجتماعی و نهادی دولت و زیرمجموعه ها در جامعه به عنوان یک عامل مداخله گر در کنش های رسانه دارای اهمیت فراوان است. میزان سرمایه اجتماعی هم به توانمندی و اقتدار دولت در سیاستگذاری، تصمیم گیری، برنامه ریزی و عملیات و اجرا در زمان بحران بر می گردد که در چنددهه گذشته مواجهه کوتاه مدت و غیرراهبردی با بحران ها موجب به تاخیر افتادن راه چاره برای ابر بحران های از جمله کم آبی شده است.

  1. فقدان راهبرد ارتباطی و رسانه ای مطلوب و فراگیر:

 در جامعه ایرانی با پدیده هم آیندی بحران ها در ایران مواجهه هستیم یعنی همه بحران های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در یک تقاطع به هم رسیده اند و این امر موجب ناتوانی رسانه در اولویت بندی بحران و مساله ها شده است.

از طرف دیگر نظام رسانه ای ما در سیاست های ارتباطی و محتوایی خود در بیشتر بحران های دیرینه(کم آبی)، مکرر(زلزله و سیل) و نوپدید(اپیدمی کرونا) رویکرد رویدادمحوری(پوشش خبری سیل و زلزله و خشکی دریاچه ها و  تالاب ها و کمپین های مقطعی) را در پیش گرفته است اما به پیگیری ریشه ها و علل و چرایی ظهور، تداوم و آینده  کم آبی و تشدید آن کمتر پرداخته اند.

به طور کلی می توان گفت که علیرغم فعالیت های محتوایی و خبری رسانه های طی چندسال گذشته هنوز نظام رسانه ای از نداشتن اولویت و دستورکار مشخص در حوزه کم آبی رنج می برد.


نظر شما :