یادداشت بمناسبت روز معلولین

تعداد بازدید:۷۸
هو الحافظ و الحفیظ در سال ۱۹۹۲ درپی جلب توجه عمومی به مسئله‌های متعدد معلولین در حوزه‌های مختلف زندگی فردی و اجتماعی، روز سوم دسامبر مطابق با ۱۲ آذر ماه به عنوان «روز جهانی معلولین» نامگذاری شد....

هو الحافظ و الحفیظ

در سال 1992 درپی جلب توجه عمومی به مسئله‌های متعدد معلولین در حوزه‌های مختلف زندگی

فردی و اجتماعی، روز سوم دسامبر مطابق با 12 آذر ماه به عنوان «روز جهانی معلولین» نامگذاری

شد.

امسال شعار این روز چنین انتخاب شده است: « متحد در اقدام برای نجات و دستیابی به اهداف توسعه

پایدار برای، همراه با و توسط افراد دارای معلولیت.»

هدف از تعیین این روز در تقویم بین‌المللی و توجه ویژه به آن در نقویم ملی ارتقاء و رشد افکار عمومی

درباره مسائل مربوط به معلولیتهای مختلف و افزایش آگاهی درباره مسئله اساسی پیوستن افراد معلول در

تمامی جنبه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به بدنه عمومی جامعه است.

سازمان بهداشت جهانی در قالب یک تعریف کلی فرد معلول را کسی می داند که بر اثر اختلال بدنی یا

روانی نتواند به تناسب سن و محیط خود، مستقل و بدون استفاده از وسایل و مراقبت های خاص، زندگی

روزمره فردی، اقتصادی و اجتماعی خود را ادامه دهد. طبق ماده 1 کنوانسیون حقوق افراد دارای

معلولیت سازمان ملل متحد که ایران نیز بدان پیوسته است، معلولیت شامل کسانی می‌شود که دارای

نواقص طویل‌المدت فیزیکی، ذهنی، فکری و یا حسی باشند و در تعامل با موانع گوناگون مشارکت کامل

و موثر آنان در شرایط برابر با دیگران در جامعه متوقف شود.

با توجه به جزییات و ظرایف مختلف تعاریف متفاوتی برای معلولیت مطرح شده است. اما توجه به این

نکته ضروری است که مفهوم معلولیت در واقع «مفهومی اجتماعی» است و به همین دلیل تعریف و

دست‌کم برداشت عمومی ازمعلولیت در جوامع مختلف متفاوت است و طبیعتاً ارزشهای اجتماعی، آداب

و رسوم هر جامعه و فرهنگ و باورهای آن، تأثیرات انکارناپذیری هم بر تعریف معلولیت در یک

جامعه و هم نحوه برخورد با معلولین در آن جامعه دارد.

شاید در کنار انبوه مسائلی که معلولین با آن دست به گریبان‌اند به طور کلی بتوان گفت معلولیت در

جوامع مختلف به درجات و مراتب مختلف ممکن است با احتمال بالا و تأسف‌برانگیزی موجب

محرومیت فرد معلول از فرصتهای متعارف در جامعه شود و فرد را علاوه بر معلولیت جسمی، دچار

«معلولیت اجتماعی» کند. این معلولیت اجتماعی آسیب‌های روانی جبران‌ناپذیری به خود فرد، نزدیکان

او و در یک زنجیره به بخش‌های مختلفی از جامعه وارد می‌کند.

در حقیقت خطا در نحوۀ ادارۀ جامعه سبب به حاشیه رانده شدن افراد دارای معلولیت می‌شود و این

نمونۀ روشنی از جداسازی و اعمال تبعیض علیه افراد دچار معلولیت به شمار می‌رود درحالی‌که

معلولان برای زندگی همچون سایر افراد جامعه حقوق مشابه دارند و هیچ‌گونه استثنایی نباید دامنگیر

تحقق حقوق انسانی و شهروندی آنان شود. فهم، پذیرش و اقدام برای برقراری عدالت و احقاق حقوق

افراد دارای معلولیت وظیفه همه افراد جامعه در نقش‌های مختلف خود به صورت خرد و توسط

قانونگذاران و مجریان به صورت کلان است.

کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت اصولی را برای تحقق حقوق معلولین نام برده است که عبارت‌اند

از احترام به منزلت ذاتی، خودمختاری فردی شامل آزادی انتخاب و استقلال افراد؛ عدم تبعیض؛

مشارکت کامل و مؤثر و ورود به جامعه؛ احترام به تفاوتها و پذیرش افراد دارای معلولیت به عنوان

بخشی از تنوع انسانی و بشری؛ برابری فرصتها و دسترسی‌ها؛ برابری بین زن و مرد؛ احترام به

ظرفیتهای قابل تحول کودکان دارای معلولیت و احترام به حقوق کودکان دارای معلولیت در جهت حفظ

هویتشان.

شاید اولین و ساده‌ترین، اما نه رنج‌آورترین موردی که به ذهن ما خطور کند ناممکن بودن بهره‌مندی

معلولان از تسهیلات و فضاهای شهری و عدم تناسب امکانات شهری، فضاسازی و معماری شهری با

شرایط معلولین است که خود نقض آشکار بخشی از شهروندان است. سخن گزافی نیست اگر بگوییم این

تضییع حقوق شهروندی ناشی از معلولیت در ادراک اجتماع و ناتوانی آن در سازگاری امکانات با

نیازهای این طیف از شهروندان جامعه است. اما روشن است که مسائل افراد دارای معلولیت که طبق

برآورد سازمان بهداشت جهانی 10 درصد جمعیت جهان را تشکیل می‌دهتد، بسیار پیچیده‌تر از این

است. مشکلات متعددی که معلولین با آن دست به گریبان‌اند و ناتوانی جوامع در پذیرش معلولین به

عنوان «شهروند»، عدم توانمندسازی و حمایت از جامعه معلولین و حتی بی‌توجهی به توانمندیها و

مهارتهای آنان و جداافتادگی آنان از مسیر و روال زندگی چنانکه عموماً در یک جامعه پذیرفته شده

است، موجب پیامدهایی چون احساس حقارت، تلقی از خویش به عنوان یک قربانی، از خود بیگانگی

اجتماعی و فرهنگی، عدم همکاری، پرخاشگری، اختلال بدبینی در رابطه فرد معلول با سایر افراد،

اختلال روانی در نزدیکان فرد معلول و ... می‌شود.

ما به عنوان شهروندان مسئول و گاه متخصص در این روز به خود یادآوری کنیم که هدف اصلی ما در

گام اول باید حفظ احترام ذاتی این شهروندان باشد و همه آنچه باید انجام داد در پی این احترام و حفظ

کرامت انسانی افراد دارای معلولیت است. به دنبال زنده کردن، حفظ و افزودن امید در این افراد باشیم.

از توانمندسازی آنان حمایت کنیم تا بدانند توان آن را دارندکه اهداف خود را تعیین کنند و از قدرت و

استقلال برای دستیابی به این اهداف برخوردارند. به آنها یاری برسانیم که بر روی مهارت‌ها و

داشته‌هایشان تمرکز کنند و از مهارت‌افزایی آنان در زمینه‌های مختلف حمایت کنیم. همواره توانبخشی

روانی-اجتماعی را جدی بگیریم و در افزایش دسترسی معلولین به این فرصت بکوشیم. این‌ها گرچه از

یک جنبه، کاری تخصصی است و نیاز به سیاستگذاری و قانونگذاری و اجرا از سوی نهادهای مختلف

دارد، اما بدیهی است که هیچ‌یک از ما از برداشتن گامی در پیشبرد این اهداف ناتوان نیستیم.


نظر شما :