یادداشت بمناسبت بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی

۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ | ۱۲:۲۹ کد : ۲۳۸۰۶ اخبار مدیریت فرهنگی آرشیو اخبار مهمترین اخبار فرهنگی
تعداد بازدید:۱۱۹
به نام خداوند جان و خرد به مناسبت بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی ز دانا بپرسید پس دادگر که فرهنگ بهتر بود گر گهر چنین داد پاسخ بدو رهنمون که فرهنگ باشد ز گوهر فزون گهر بی هنر زار وخوارست وسست به فرهنگ باشد روان تندرست بدو گفت جان را زدودن بچیست هنرهای تن را ستودن بچیست بگویم کنون گفتها سر به سر اگر یادگیری همه دربدر خرد مرد را خلعت ایزدیست ز اندیشه دورست ودور از بدیست تمدن چندین هزار ساله ایران که در هر دورانی با مظاهر متفاوت پویایی و شکفتن‌های نو به نوی خود را به نمایش گذارده است، چندین و چند قله باشکوه و سرفراز دارد که پایندان جاودانگی این تمدن باشکوه‌اند. ...

به نام خداوند جان و خرد

به مناسبت بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی

ز دانا بپرسید پس دادگر                       که فرهنگ بهتر بود گر گهر

چنین داد پاسخ بدو رهنمون                  که فرهنگ باشد ز گوهر فزون

گهر بی هنر زار وخوارست وسست         به فرهنگ باشد روان تندرست

بدو گفت جان را زدودن بچیست            هنرهای تن را ستودن بچیست

بگویم کنون گفتها سر به سر                    اگر یادگیری همه دربدر

خرد مرد را خلعت ایزدیست                 ز اندیشه دورست ودور از بدیست

تمدن چندین هزار ساله ایران که در هر دورانی با مظاهر متفاوت پویایی و شکفتن‌های نو به نوی خود را به نمایش گذارده است، چندین و چند قله باشکوه و سرفراز دارد که پایندان جاودانگی این تمدن باشکوه‌اند. بدون تردید در هزار سال گذشته می‌توان گرانبهاترین ثمره درخت تنومند فرهنگ و تمدن ایران را در شاهکارهای بی‌بدیل هنر سخنوری یافت که مایه مباهات و امتیاز بی‌نظیر زبان درخشان پارسی است. سخنوران بزرگ از نظم‌سرایان شهیر تا نثرنویسان صاحب سبک، چهره‌های ماندگار فرهنگ هزاره اخیرند و آیا جز این است که چند نام نقش و نگاری گران‌سنگ‌تر و زیباتر خلق کرده‌اند؟ فردوسی با اثر سترگ و به قدرنامدنی‌اش نامی است که با نام ایران و فرهنگ ایرانی چنان درآمیخته است که کمتر فرهنگ‌پژوه و ادب‌دوستی در جهان هست که از ایران شنیده باشد و از فردوسی نشنیده باشد. نقش شاهنامه فردوسی در پاس‌داشت و افزونی بقا و غنای زبان پارسی و استقلال فرهنگی و هویت ملی ایران چنان آشکار و خیره‌کننده است که هر وصفی افزودن بر روشنی‌هاست. شاهنامه عرصه زاینده آموزش سخنوری و سخندانی زبان پارسی است. بسیاری از استادان ادب‌شناس، شاهانامه فردوسی را ساده‌ترین و دلپذیرترین اثر هنری زبان پارسی دانسته‌اند. شاهنامه دریایی است که هزاره‌های ایران در آن نهفته است.

استاد فضل الله رضا در مقدمه اثر خود با عنوان پژوهشی در اندیشه‌های فردوسی درباره هنر فردوسی می‌نویسد: «هنر توصیف فردوسی در شعر فارسی همتا ندارد. وصف درگیری‌ها و گفت‌وشنودها، داد و دهش، دانش و رامش و بزمها و رزمها، روشن و آشکار و دل‌انگیز است. قاطبۀ شاعران ما در هزار سال گذشته، به وجه مستقیم یا غیر مستقیم سخن گفتن پارسی و فصاحت سخنوری را در مکتب استاد توس آموخته‌اند. بدیهی است که سیر ما در ژرفای ما دانش و حکمت به مرور زمان نیرومندتر شده است. آرمانهای اجتماعی مردم امروز ما با هزار سال پیش یکسان نیست، ولی استخوان‌بندی سخن فارسی همان است که فردوسی پرداخته است...شگفت‌انگیز است که یک کتاب هنری در زبان و ادب بالطبع در سرنوشت قومی در درازای هزار سال این چنین موثر بوده باشد.» او می‌افزاید:«فردوسی پیوندهای عاطفی و اجتماعی ما را، چون مهر و کین، غم و شادی، عشق و خرد، مردمی و آزادگی، دلیری و نیک‌نامی داد و بیداد، مرگ و جاودانگی، سیاست و تدبیر و جهان‌بینی، به زیبایی و سادگی بی‌مانندی نقشبندی می‌کند. شاهنامه سرشار از توانمندی و سرفرازی و شادکامی است..... برترین هنر سخنوری فردوسی در قله‌های سر به گردون برافراشته سخنان خردمندانه و توصیف‌های زیبای شاعرانه و گفت و شنودهای روانکاوانه اوست که داستانهای افسانه‌بنیاد را جلا می‌دهد و در قهرمانهای گمنام جان می‌دمد. در آن صحنه‌ها دهقان توس آفریننده‌ای تواناست....»

شاهنامه فردوسی از چندین و چند وجه قابل تأمل و پژوهش است و شاهنامه‌شناسان بزرگی در تمام این سالها عمر خود را وقف تحقیق در این شاهکار ادبی ایران و جهان کرده‌اند اما ذکر دو نکته از ویژگی‌های ممتاز فراوان شاهنامه در سالروز بزرگداشت شاعر بلندآوازه ایران خالی از لطف نیست. یکی از این ویژگیها که استادان بسیاری به آن اشاره کرده‌اند تکرار نام «خداوند» است. در شاهنامه بیش از هر کتاب دیگر پارسی نام «خداوند» آمده است. به نقل از استاد رضا می‌توان گفت «صفات خداوند در ذهن فردوسی به صفات خداوندی که اهل علم در ذهن می‌پرورند نزدیک است- آن پروردگار جهان هستی که از ناچیز، چیز می‌آفریند، خداوند جان و خرد نیروی آفریننده و نظام گردانندۀ اختران، طرح قانونهای تباهی‌ناپذیر جهان هستی.»

اما ویژگی درخور توجهی که بدون تردید از جمله علتهای ماندگاری و جاودانگی شاهنامه است جایگاه خرد در این اثر است. شاهنامه در عین آنکه کتاب پهلوانی است، کتاب داد است، به تعبیری کتاب گفت‌و‌گو است، اما مهمتر از همه کتاب خردورزی ایرانیان است.  استاد کزازی به نیکی این اثر را چنین وصف می‌کند در تمام اشعار فردوسی در شاهنامه خرد و اندیشه ستوده شده از این رو می‌‌توان شاهنامه را خردنامه نامید. آنچه در شاهنامه وجود دارد خرد آدمی است زیرا خرد بستر و خاستگاه همه اندیشه‌هاست. شاهنامه با سخن از خرد آغاز می‌‌شد و بیت نخستین آن درباره خرد با انسان سخن می‌‌گوید: به نام خداوند جان و خرد / کزین برتر اندیشه برنگذرد. در واقع فردوسی شیفته و سودایی خرد است. به طوری که در شاهنامه آغاز و پایانش را به ستایش از خرد آدمی اختصاص داده است. فردوسی در اشعارش می‌گوید برترین ستایشی که می‌‌توان از آفریدگار کرد و جایگاه برتر این ستایش می‌‌تواند اندیشه و خرد آدمی باشد که ستودن آفریدگار را در آن می‌‌بیند. جایگاه خرد و اندیشه‌ورزی در شاهنامه جایگاهی عالی است: خرد دلگشای و خرد رهنمای/ خرد دستگیر به هر دو سرای/ خرد زیور شهر باران بود/ ستایش خرد را به از راه‌داد/ خرد بهتر از هر چه ایزد بداد. در شاهنامه  خرد و نیکی همزاد یکدیگرند و خردمند در شاهنامه نیک هم هست.

فردوسی شاعری است جهانی، آفرینندۀ قهرمانان جاوید و چهره‌هایی با احوال متفاوت چون رستم و اسفندیار و سهراب و رودابه و و گردآفرید و جریره و کاوس و گشتاسب و کیخسرو و افراسیاب و شغاد و ماردوش و کاوه و بسیاری دیگر. قهرمانان شاهنامه هزار سال در میان ما زیسته و تصویرگر چهره‌های متقاوت بشری بوده‌اند. ایرانیان نسل اندر نسل از قهرمانان شاهنامه، آزادگی و دلیری و خرد و عشق‌ورزی و دوستداری سرزمین و سرفرازی آموخته‌اند. آفریده‌های فردوسی معشوق‌ها و قهرمانها و بازتاب آرزوهای و خواستههای ملی ما بوده‌اند. کمتر کتابی در جهان می‌شناسیم که تارهای پیچیده پیوند بشری را از عشق و حسد و مهر و کین و آز و نیاز و پیروزی و شکست و غرور و فروتنی و بیداد و داد و خردمندی و دیوانگی در میان افراد جامعه و بین گروه فرمانبران و فرمانروایان چنین دقیق و شاعرانه و زیبا باز نموده باشد. اما علی‌رغم این شخصیت‌پردازیهای و تصویرگری قهرمانان بزرگ در شاهنامه، این اثر در نهایت حماسه‌ای در مورد  فرد یا افراد نیست، بلکه درباب مرز و بوم است؛ در مورد مملکت است. رستم می میرد، اما شاهنامه ادامه دارد. این مشی فردوسی است که با همه ارج و قرب قهرمانانش، اما درنهایت مساله قهرمانان نیستند، بلکه  ایران مرکز توجه است و قهرمانان با همه فراز و نشیب در نهایت همه در خدمت سرزمین‌اند است و شاید این ویژگی را به سختی بتوان در شاهکار ادبی دیگری یافت. به دیگر سخن، در شاهنامه افزون ‌بر داستان پادشاهان، مضامین بلند پهلوانی و مشی پهلوانان و کردار و خوی ایشان، جان‌‌‌‌فشانی در راه پاسداری از سرزمین، گذرایی و بی‌‌‌‌اعتباری گیتی، غنیمت‌شمردن زمان، پیمان نگاه‌‌‌‌داشتن و بسیاری مضامین دیگر در خور توجه است. غلامحسین یوسفی دربار‌‌ة ارج و جایگاه شاهنامه چنین ‌‌می‌گوید: «شاهنامة فردوسی ـ برخلاف آنچه ناآشنایان می‌پندارند ـ فقط داستان جنگ‌‌‌‌ها و پیروزی‌‌‌‌های رستم نیست؛ بلکه سرگذشت ملتی است در طول قرون و نمودار فرهنگ و اندیشه و آرمان‌‌‌‌های آنان است. برتر از همه، کتابی است درخور حیثیت انسان؛ یعنی مردمی را نشان می‌‌‌‌دهد که در راه آزادگی و شرافت و فضیلت، تلاش و مبارزه کرده، مردانگی‌ها نموده‌‌‌‌اند و اگر کامیاب شده یا شکست خورده‌‌‌‌اند، حتی با مرگشان آرزوی دادگری و مروت و آزادمنشی را نیرو بخشیده‌‌‌‌اند. شاهنامة فردوسی... همه در حمایت دادگری و خرد و مردمی و آزادگی است و نیکوکاری و وطن‌‌‌‌دوستی را تعلیم می‌‌‌‌دهد. شاهنامه در خلال داستان‌‌‌‌های دل‌‌‌‌انگیز خود مبشر پیامی است چنین پرمغز و عمیق. گویی حاصل همة تجربه‌‌‌‌ها و تفکرات میلیون‌‌‌‌ها نفوس در فراز و نشیب حیات از پس دیوار قرون به گوش ما می‌رسد که آنچه را در جایگاه ثمر‌‌ة حیات دریافته و آزموده‌‌‌‌اند، صمیمانه با ما در میان می‌‌‌‌‌نهند و همگان را به نیک‌‌‌‌اندیشی، آزادمردی، دادپیشگی و دانایی رهنمون می‌شوند»


نظر شما :