معمای توسعه ایران در تحریم و رسالت نظریه مدیریت ایرانی

در دومین جلسه گروه مدیریت و سیاستگذاری شورای بررسی متون

۱۲ آبان ۱۴۰۴ | ۰۹:۵۵ کد : ۲۷۰۴۰ اخبار گروه جلسات
تعداد بازدید:۵
در دومین جلسه شورای علمی گروه مدیریت و سیاستگذاری شورای بررسی متون (۱۰ آبان ۱۴۰۴، گوگل میت، ساعت ۲۰)، با حضور دکتر فرتوک‌زاده (رئیس گروه، دانشگاه مالک اشتر)، براتلو (پژوهشگاه علوم انسانی)، هنرور (دانشگاه شریف) و امامی (دانشگاه امام صادق ع) و دبیری سیدعلی کشفی، «معمای توسعه ایران» در شرایط تحریم پایدار بررسی شد. دکتر فرتوک‌زاده بر نقد توهم توسعه آسان، شکاف تئوریک مدل‌های خارجی و ضرورت واقع‌نگری به پیچیدگی‌ها تأکید کرد. کشفی پیشنهاد دوره‌های آموزشی کوتاه‌مدت، سیلابس دوساله و نهادسازی علمی داد. دکتر هنرور سیر مطالعاتی ساختاریافته با مسائل پژوهشی را مطرح نمود. دکتر براتلو بر بعد انسانی، بیان مسئله کوتاه و تیم ۳-۴ نفره برای نشست‌های فشرده تمرکز کرد. دکتر امامی تجربه ژئوپلیتیک را برای دوره‌های فراگیر پیشنهاد داد. جلسه با عزم جمعی برای تبدیل گروه به کانون تفکر پیشرو در بازتعریف توسعه ملی پایان یافت.

معمای توسعه در ایران و رسالت نظریه مدیریت ایرانی

 وبینار شورای علمی گروه مدیریت و سیاستگذاری شورای بررسی متون و برنامه‌های علوم انسانی

زمان برگزاری: ساعت ۲۰، شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰4

پلتفرم برگزاری: گوگل میت

حاضرین: جناب آقای دکتر حمیدرضافرتوک‌زاده (ریاست گروه) عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی مالک اشتر، سرکار خانم دکتر براتلو عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، جناب آقای دکتر روح الله هنرور مدرس دانشگاه صنعتی شریف و جناب آقای دکتر سیدمجتبی امامی عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام).

دبیر جلسه: سید علی کشفی

این جلسه مجازی، به عنوان دومین نشست شورای علمی گروه مدیریت و سیاستگذاری شورای بررسی متون و برنامه‌های درسی، با هدف بازتعریف گفتمان توسعه ایران و تعیین نقشه راه گروه پژوهشی برگزار شد. گفتگوها فضایی پربار برای تبادل عمیق دیدگاه‌ها و ارائه مواضع متنوع اعضای شورای علمی فراهم کردند. مباحث اصلی حول محورهای «بازخوانی مسئله توسعه در ایران»، «تحریم به مثابه یک واقعیت پایدار»، «نقش دانشگاه و اجتماعات علمی» و «ضرورت تبدیل نظریه به عمل» متمرکز بود. گزارش حاضر، به تفکیک، دیدگاه‌های هر یک از اعضا را به ترتیب سخنرانی در جلسه، تحلیل و ارائه می‌کند.

۱. سیدعلی کشفی:

کشفی در نقش دبیر جلسه، چارچوب بحث را تعریف و بر لزوم خروج از گفتمان انتزاعی به سمت اقدامات ملموس تأکید کرد. دیدگاه او را می‌توان بر دو ستون اصلی «عملگرایی برنامه‌محور» و «نهادسازی علمی» استوار دانست.

او با اشاره به پیشینه فعالیت گروه، از طراحی اولیه یک «سیلابس و دوره آموزشی دو ساله» برای کارشناسان و مدیران اجرایی کشور خبر داد. با این حال، با رویکردی واقع‌بینانه، این طرح را نقطه شروعی برای حرکت‌های بزرگتر دانست. پیشنهاد عینی و عملیاتی او، تمرکز بر «طراحی و اجرای دوره‌های آموزشی کوتاه‌مدت و کاربردی» بود. این دوره‌ها می‌تواند همان محتوای تدوین‌شده را در قالب‌های فشرده و جمع‌وجور به مخاطبان هدف (مانند تحلیلگران و کارشناسان دستگاه‌های اجرایی) انتقال دهد. کشفی این حرکت را نه تنها یک فعالیت آموزشی، بلکه «تمرینی برای طراحی یک رشته دانشگاهی آینده» و ابزاری برای «تغییر برنامه درسی مدیریت» در بلندمدت قلمداد می‌کند.

ستون دوم دیدگاه او، بر «تشکیل اجتماعات علمی و جذب نظام‌مند پژوهشگران مستعد» استوار بود؛ موضوعی که پیش از این و در جلسات قبلی گروه مورد تاکید قرار گرفته بود. او بر لزوم تعامل مستمر و فراتر از «فراخوان صرف» با نویسندگان و اندیشمندان تأکید می‌کند. به باور وی، گروه باید دست به «کار تشکیلاتی» بزند و با شناسایی و ارتباط پیوسته با استعدادهای جوان، آنان را در فرآیند تولید محتوای علمی (اعم از مقاله پژوهشی، یادداشت و کتاب) شریک کند. نقطه اوج دیدگاه او، پیشنهاد مطرح کردن «معمای توسعه ایران» به عنوان موضع رسمی و سیاسی گروه در جلسات فرادستی (مانند جلسه با ریاست پژوهشگاه) بود. این اقدام می‌تواند نقش گروه را به عنوان یک «کانون تفکر» فعال در سطح ملی تثبیت کند.

۲. دکتر روح‌الله هنرور:

دکتر هنرور با بیانی آرام و عمیق، بر لزوم بنیان نهادن هرگونه اقدام ترویجی و آموزشی بر شالوده‌ای مستحکم از «مطالعه و پژوهش بنیادین» تأکید کردند. از منظر ایشان، پر کردن «خلأ فکری» موجود بدون ارایه یک مسیر مشخص مطالعاتی، ممکن نیست. در نتیجه، هسته مرکزی پیشنهاد ایشان، طراحی و تدوین یک «سیر مطالعاتی ساختاریافته و هدفمند» بود.

این سیر مطالعاتی از دیدگاه دکتر هنرور، صرفاً یک فهرست کتاب نیست، بلکه باید همراه با «راهنمایی روشن برای چگونگی مطالعه» و به‌ویژه، متصل به «مسائل پژوهشی دقیق و کاربردی» باشد. ایده این است که پژوهشگران و دانشجویان مستعد، این متون را در چارچوب از پیش تعیین‌شده‌ای مطالعه کنند و سپس در جلسات بحث و گفت‌وگو حاضر شوند تا درباره این پرسش محوری به تبادل نظر بپردازند که «پس از این مطالعه، چه می‌توان کرد؟». این فرآیند، یادگیری منفعل را به یک «کنش جمعی فکری» تبدیل می‌کند.

ایشان معتقد بودند این روش اگرچه ممکن است در کوتاه‌مدت نتیجه سریعی نشان ندهد، اما اثری «بلندمدت، ماندگار و ریشه‌دار» دارد و می‌تواند به تدریج بدنه فکری عمیق‌تری در کشور ایجاد کند. دکتر هنرور همچنین به ظرفیت بالای «نشریات و مجلات تخصصی گروه» برای ترویج این گفتمان از طریق انتشار نقدها و مقالات مرتبط با این سیر مطالعاتی اشاره کردند. نگاه ایشان، نگاهی استراتژیک و صبورانه بود که راه حل نهایی را نه در شعار و اقدام ضربتی، بلکه در سرمایه‌گذاری بر روی «فرآیند بلندمدت تربیت فکری» می‌دید. این دیدگاه، مکمل ضروری برای برنامه‌های عمل‌گرایانه مطرح شده توسط دیگر اعضا بود.

۳. دکتر فاطمه براتلو:

دکتر براتلو با بیانی دغدغه مند و انسان‌محور، بر ابعاد کمتر مورد توجه ولی حیاتی توسعه، یعنی «بُعد انسانی، اجتماعی و روانشناختی» تأکید کردند. دیدگاه ایشان، توجه به «فرد» و «استعداد» در دل دستگاه بزرگ توسعه بود. ایشان با بیان تلنگردارنده این جمله که «دانشجو در فقر است»، به وضعیت دشوار فکری و روانی نسل جوان دانشگاهی اشاره کردند و استدلال نمودند که بدون در نظر گرفتن این واقعیت‌های عینی و بدون مشارکت دادن این استعدادهای عمدتا نادیده گرفته شده، هیچ برنامه توسعه‌ای به ثمر نخواهد نشست.

پیشنهاد عینی و قابل اجرای ایشان، بسیار عمل‌گرایانه و متمرکز بر گام‌های کوچک و سریع بود: «نگارش یک بیان مسئله کوتاه و روشن» بر اساس مباحث مطرح شده در جلسه، و سپس «تشکیل یک تیم کوچک ۳ تا ۴ نفره» از میان اعضای علاقه‌مند. وظیفه این تیم، برگزاری نشست‌های مباحثه‌ای فشرده (یک تا دو ساعته) برای بسط و عمق‌بخشی به همین نگاه‌ها، در مشارکت گروه با سایر گروه‌های پژوهشی در داخل و خارج از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود. از منظر ایشان، همین که گروه بتواند مسئله را به درستی و در قالبی گویا «بیان» کند، «بخش زیادی از راه رفته شده است». این نگاه، بر قدرت «گفتمان‌سازی» و «مسئله‌یابی دقیق» به عنوان پیش‌نیاز هرگونه «حل مسئله» تأکید دارد.

ایشان همچنین به وضوح توضیح دادند که هدف از رساندن صدای این گفتمان به جامعه و مخاطبان خاص، هرگونه «پروپاگاندا» یا شعارزدگی نیست، بلکه برانگیختن یک «دغدغه اصیل فکری» و حرکت برآمده از درون جامعه علمی پژوهشگران و دانشجویان مدیریت و سیاستگذاری است. نگاه دکتر براتلو را می‌توان چراغ‌راهی برای اطمینان از این دانست که حرکت گروه به سمت مسایل توسعه در ایران، حرکتی از «پایین به بالا»، «عمومی» و همراه با «جذب حداکثری نیروهای مستعد و دغدغه‌مند» خواهد بود.

۴. دکتر حمیدرضا فرتوک‌زاده

سخنان دکتر فرتوک‌زاده، که در میانه جلسه ارائه شد، را می‌توان سنگ بنای نظری و تحلیلی کل مباحث دانست. ایشان با ترکیبی کم‌نظیر از «تحلیل تاریخی اندیشه اقتصادی» و «مشاهدات عینی از بدنه حکمرانی ایران»، به واکاوی ریشه‌های شکست الگوهای توسعه در ایران پرداختند. دیدگاه ایشان یک نقد رادیکال از «ساده‌انگاری حاکم» و دعوتی فوری به «واقع‌نگری به پیچیدگی‌ها» بود.

الف) نقد توهم توسعه آسان:

ایشان بحث خود را با نقد یک«توهم خطرناک و رایج» در سپهر فکری ایران آغاز کردند: این تصور که توسعه یا پس از رفع تحریم‌ها به صورت خودکار محقق می‌شود، یا با کپی‌برداری از مدل‌های خارجی قابل دست‌یابی است. دکتر فرتوک‌زاده با قاطعیتی برآمده از مطالعه تاریخ اقتصادی جهان، اعلام کردند که «تحریم برطرف نمی‌شود». این گزاره، اساس استدلال ایشان را تشکیل می‌داد. به باور وی، ما در شرایطی شبیه به یک «جنگ اقتصادی تمام‌عیار» قرار داریم و باید «در دل همین تحریم، طرحی برای توسعه ایران بریزیم». هرگونه چشم‌داشت به برون‌افکندن مسئله، تنها باعث تداوم شکست‌ها خواهد شد.

ب) شکاف نظریه و مسئله ایران:

ایشان سپس به ریشه‌یابی این ناکامی در عرصه نظریه پرداختند.از نگاه دکتر فرتوک‌زاده، زمانی که جریان‌های اصلی اندیشه توسعه (از مکتب کلاسیک آدام اسمیت و ریکاردو با تأکید بر تجارت آزاد، تا مکتب تاریخی فردریک لیست و همیلتون با تأکید بر صنعت‌گرایی و حمایت از تولید ملی) به ایران می‌رسند، اساساً از توضیح «مسئله خاص ایران» عاجز می‌مانند. این نظریه‌ها در مواجهه با این پرسش بنیادین که «چگونه می‌توان در شرایط یک جنگ اقتصادی پایدار (تحریم)، راه‌های توسعه را گشود؟» پاسخگو نیستند. این «شکاف تئوریک» منجر به تقلیدهای ناقص، نسخه‌پیچی‌های ناموفق و نهایتاً دور باطل شکست شده است.

ج) لزوم صورت‌بندی واقع‌بینانه و نشان دادن پیچیدگی‌ها:

دکتر فرتوک‌زاده با اتکا به مشاهدات دست اول از عملکرد دولت‌های مختلف (از دولت‌های موسوم به اصلاحات و اصولگرا)، به نقد «کلیشه‌های ذهنی ایستا و دور از واقعیت» حاکم بر ذهن تصمیم‌گیران پرداختند. به باور ایشان، این ذهنیت، فاقد درک لازم از «دشواری ذاتی»، «پیچیدگی شگرف» و «نیاز به عرق ریختن و ایستادگی برای هر میلی‌متر پیشرفت» است. ایشان توسعه را یک «نبرد سخت، فرسایشی و پرهزینه» دانستند که در دنیایی رخ می‌دهد که «نظم‌های موجود ریشه دوانده‌اند و راه نمی‌دهند». در این فضا، توهمی دیگر وجود دارد که گویا «غرب منتظر است ما بچه خوبی بشویم تا ما را راه بدهند و ما بشویم یک کره یا ژاپن اسلامی».

د) مأموریت گروه: هشدار و آگاهی‌بخشی:

بنابراین،از نگاه ایشان، مأموریت اصلی گروه، نه ارائه «راه‌حل‌های آماده و شعارزده»، که «نشان دادن عینی دشواری و پیچیدگی امر توسعه ایران» و «صورت‌بندی واقع‌بینانه این مسئله» برای جامعه علمی و حاکمیتی است. هدف، زدودن توهم «توسعه آسان» و جایگزینی آن با «واقع‌نگری به توسعه دشوار» است. گروه باید همچون یک «کارگاه فکری» و یک «هشداردهنده آگاه» عمل کند تا پیش از هر اقدام عملی، «فهم درستی از ابعاد مسئله» ایجاد شود. این دیدگاه، ضرورت تلاش گروه برای پر کردن آن «شکاف تئوریک» پیش گفته را به خوبی تبیین می‌کند.

۵. دکتر سید مجتبی امامی:

دکتر امامی که با تأخیر به جلسه پیوستند، با رویکردی کاملاً عمل‌گرا و مرتبط با فضای رسانه و افکار عمومی، به ارائه «تجربه زیسته» خود در ترویج گفتمان توسعه پرداختند. دیدگاه ایشان، پل ارتباطی بین مباحث نظری مطرح شده و دنیای بیرون دانشگاه بود. ایشان به برنامه موفقیت‌آمیز خود با محوریت «ژئوپلیتیک و ژئوکالچر» اشاره کردند که با استقبال چشمگیر دانشجویان و نخبگان جوان روبرو شده بود.

نکته کلیدی در بیانات ایشان، ضرورت خلق «فضاها و قالب‌های جدید» برای بیان مفاهیم پیچیده توسعه بود. از منظر دکتر امامی، مباحث توسعه نباید در دایره بسته نشریات تخصصی و جلسات درون‌گروهی محدود بماند. بلکه باید با زبان و در قالبی جذاب، به بدنه پویا و پرانرژی «جوانان و نخبگان خارج از این دایره» عرضه شود. ایشان مشاهده کرده بودند که چگونه این مفاهیم می‌تواند در میان این قشر «علاقه و دغدغه» ایجاد کند و به شکل‌گیری یک «جریان فکری نوپا» در کشور بینجامد.

پیشنهاد عینی ایشان، بهره‌گیری از این تجربه و «ابلاغ آن در قالب دوره‌های آموزشی فراگیر» تحت نظر گروه بود. دکتر امامی «اعلام آمادگی» کردند که دانش و شبکه ارتباطی خود را در اختیار گروه قرار دهند تا بتوان این گفتمان را در مقیاسی وسیع‌تر تکرار و توسعه داد. این نگاه، مکملی رای تمامی دیدگاه‌های دیگر بود؛ چرا که بدون توانایی «ارتباط موثر با جامعه» و «جذب نیروهای جدید»، حتی عمیق‌ترین تحلیل‌ها و دقیق‌ترین برنامه‌ها ممکن است در حد یک «پروژه درون‌گروهی» متوقف شود. نقش ایشان، نقش یک «پل ارتباطی» و «مروج کارآزموده» برای تحقق اهداف کلان گروه بود.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری نهایی

وبینار شورای علمی گروه، رویدادی فراتر از یک جلسه معمولی بود. این نشست، تبلور یک عزم جمعی برای مواجهه هوشمندانه و عالمانه با یکی از پیچیده‌ترین مسائل ایران معاصر، یعنی «توسعه در شرایط تحریم و گذار از ساده‌انگاری» بود.

· دیدگاه کشفی نقشه راه عملیاتی و چارچوب نهادی را ترسیم کرد.

· تحلیل دکتر فرتوک‌زاده عمق و ابعاد نظری و پیچیدگی‌های مسئله را آشکار ساخت.

· پیشنهاد دکتر هنرور ابزار لازم برای ژرف‌بخشی فکری (سیر مطالعاتی) را پیشنهاد داد.

· تأکید دکتر براتلو بر بعد انسانی و گام‌های کوچک، از غفلت از نیروی انسانی جلوگیری کرد.

· و تجربه دکتر امامی پل ارتباطی با بدنه جامعه برای نهادینه کردن این گفتمان را معرفی نمود.

ترکیب این پنج دیدگاه، یک «بسته اقدام کامل» را پیش روی گروه قرار می‌دهد: از تولید دانش پایه تا تربیت نیروی انسانی، از طراحی دوره‌های آموزشی تا ترویج در سطح عمومی. به نظر می‌رسد با هماهنگی و پیگیری این محورها، این گروه پژوهشی استعداد آن را دارد که به یک «کانون تفکر پیشرو» و اثرگذار در بازتعریف گفتمان توسعه ملی تبدیل شود. موفقیت در گام بعدی، منوط به تدوین صورت جلسه‌ای مصوب و تعیین برنامه عملیاتی با زمان‌بندی و مسئولیت‌های مشخص برای هر یک از این رویداد است.

 


نظر شما :