چرا اسلامگرایان با تردید به نظام بین‌الملل نگاه می‌کنند
کد خبر: 4155735
تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱۴۰۲ - ۱۴:۵۵
یحیی فوزی پاسخ می‌دهد:

چرا اسلامگرایان با تردید به نظام بین‌الملل نگاه می‌کنند

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: هنجارهای نظام بین‌الملل تحت تاثیر مدرنیته است که آن هم مبتنی بر لیبرالیسم است که با آموزه‌های دینی کاملا انطباق ندارد بلکه دارای وجوه افتراقی است چراکه مثلا اسلام از دموکراسی مطلق دفاع نمی‌کند لذا اسلامگراها همواره با تردید به نظام بین المل نگاه کرده‌اند.

یحیی فوزی

به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «جنبش‌های اسلام‌گرا و نظم بین‌الملل جدید» امروز دوشنبه 26 تیرماه از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

یحیی فوزی تویسرکانی، عضو هیئت علمی این پژوهشگاه در این نشست سخنرانی کرد که گزیده سخنان وی را در ادامه می‌خوانید: 

جریانات اسلامی چند دسته اصلی شامل؛ اسلام سنتی، سلفی‌ها، اسلام اصلاح‌طلب و تجددگرایان اسلامی هستند. خود سلفی‌ها هم چند دسته هستند و محور تفسیر تجددگرایان اسلامی از اسلام نیز همین تجدد است. آنها بیشتر عقل‌گرا هستند و سعی دارند بگویند نصوص مربوط به زمان و مکان خاصی است و امروزه باید آنها را با عقل بسنجیم. حسن ترابی در سودان، الغنوشی در تونس و حتی آقای سروش در ایران از این دسته افراد هستند.

تعارضات اصلی گروه‌های اسلامی و نظام بین‌الملل

از سوی دیگر ساختارها و شاخصه‌های نظام بین‌الملل توسط کشورهای قدرتمند تاسیس شده است چون بمب اتم و قدرت بالا دارند لذا این سلطه‌طلبی و بی‌عدالتی و ظالمانه بودن ساختار، یکی از مباحثی است که با آموزه‌های دین و قرآن سازگاری ندارد. موضوع هنجارها از دیگر محل‌های تعارض بین گروه‌های اسلامگرا و نظام بین الملل است چون این قوانین و هنجارها هستند که این نظام را نگه داشته‌اند. بسیاری معتقدند این هنجارها تحت تاثیر مدرنیته است که آن هم مبتنی بر لیبرالیسم است که با آموزه‌های دینی کاملا انطباق ندارد بلکه دارای وجوه افتراقی است چراکه مثلا اسلام از دموکراسی مطلق دفاع نمی‌کند لذا اسلامگراها همواره با تردید به نظام بین المل نگاه کرده‌اند.

جدای از اینها، بحث عملکرد نظام بین‌الملل هم مطرح است چون اسلامگرایان معتقدند بسیاری از کشورهایی که در رأس نظام بین‌الملل قرار دارند همان استعمارگران سابق هستند که به شیوه‌ای جدید، جهان را تحت سلطه گرفته‌اند. اسلامگرایان معتقدند که این نظام با بسیاری از مسائل برخورد گزینشی دارد و مثلا با حقوق بشر به شکل گزینشی برخورد می‌شود. اسلامگرایان بر روی حمایت قدرت‌های مسلط بر نظام نظام بین‌الملل از اسرائیل همواره تأکید داشته و این حمایت برای آنها جای سؤال بوده است. از سوی دیگر اسلامگرایان، بسیاری از مشکلات و بی‌عدالتی در جهان را ناشی از ساختار بین‌الملل می‌دانند که دنبال استثمار کشورهای دیگر است.

سیاست یکسان‌سازی در نظام بین‌الملل

بحث دیگر سیاست یکسان‌سازی در نظام بین‌الملل است. اسلامگرایان معقتدند نظام بین‌الملل موجود، به دنبال نوعی غربی‌سازی جهان است و اینکه تلاش دارد الگوهای اروپایی و آمریکایی را تسری دهد و پروژه جهانی‌سازی را پیش ببرد و یک دهکده یکسان و یکپارچه با تسلط ارزش‌های غربی بر آن ایجاد کند. اسلامگرایان سبک زندگی دینی و هویت خود را با خطر مواجه می‌‌دانند لذا یکی از نقدهایی که در جهان اسلام به نظام بین‌الملل وجود دارد همین بحث یکسان‌سازی است.

از سوی دیگر اساسا آرمان مسلمانان با دیگران متفاوت است لذا اسلامگرایان بحث‌هایی همانند نظام جهانی عادلانه را پیگیری می‌کنند. اساسا اسلام یک دین جهانی است و داعیه جهانی هم دارد چون معتقد است در آخر الزمان، جهان از آن صالحان خواهد بود بنابراین گروه‌های اسلام‌گرا معتقدند وضعیت موجود وضعیت مطلوبی نیست و نسبت به آن نگاه انتقادی دارند. اما برای اینکه چه باید کرد راهبردهای مختلفی وجود دارد. یکی از راهبردها نفی نظام بین‌الملل است. برخی از جریانات اسلامگرا معتقدند نظام بین‌الملل موجود، کفر محض و جاهلیت مدرن است بنابراین از نظر بنیادین با اندیشه اسلامی متفاوت است لذا باید در پی ویران کردن و نابودی آن باشیم تا بتوانیم بر خاکستر آن، یک نظام جدید مبتنی بر ارزش‌های اسلامی شکل دهیم. سید قطب، جریانات اخوانی و القاعده از این دسته هستند. 

دیدگاه انقلاب اسلامی نسبت به نظام بین‌الملل

راهبرد جریان دوم متفاوت است و معتقد به تعامل مشروط و نقادانه با این نظام هستند. مثلاً متفکران انقلاب اسلامی از این دسته هستند و معتقدند باید با این نظام تعامل کنیم و سخنان آنها هم بر اساس ظرفیت‌هایی است که در فقه شیعه و بخشی از اهل سنت وجود دارد و بر این اساس معتقدند باید برای رسیدن به اهداف، تدریجی جلو برویم چون امکان تغییر یکباره نداریم و شرط از بین بردن نظام بین‌الملل، داشتن قدرت است که ما در شرایط کنونی چنین توانی نداریم بنابراین باید با نظام جهانی تعامل داشته باشیم به همین دلیل است که جمهوری اسلامی ایران دولت ملت را به رسمیت شناخته با نظام بین‌الملل تعامل نقادانه دارد.

به نظر می‌رسد نیروهای تندرو و رادیکال که دنبال بر هم زدن نظم بین‌المللی هستند تضعیف خواهند شد. از سوی دیگر با توجه به اینکه قدرت‌های بزرگ به دنبال حل بحران‌های منطقه‌ای هستند احتمالاً بسیاری از این مسائل همانند مسئله اسرائیل و فلسطین به تدریج حل شوند و همین باعث می‌شود جنبش‌هایی که درگیر این مسائل هستند به تدریج از حالت چالشی با نظام موجود خارج و جنبش‌های سنتی، میانه‌رو و فرهنگ‌محور تقویت شوند.

دلایل نشر انگارهای چپ در نظام دانشگاهی

طیبه محمدی‌کیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه می‌خوانید:

بنده در ارتباط با آسیب‌شناسی مطالعات جنبش‌های اسلامی در نظام دانشگاهی ایران نکاتی بیان می‌کنم. در این زمینه باید گفت رهیافت غالب در بررسی این جنبش‌ها به شکل ناخواسته، بیشتر تحت تأثیر برنامه پژوهشی چپ و گرایشات لنینیستی قرار داشته است که از قبل از انقلاب وجود داشته و روش‌شناسی این نوع پژوهش‌ها را تحت تأثیر قرار داده است. اگر بخواهم دلایل نشر انگاره‌های این روش شناسی چپ را تبارشناسی کنم لازم است به دو مطلب اشاره کنم؛ اول اینکه در فضای آکادمیک قبل از انقلاب اسلامی، رویکرد چپ در حوزه علوم اجتماعی غالب است و دلیل دوم این است که اساس ادبیات مطالعات چپ توجه زیادی به مطالعه جنبش‌ها دارد چون رویکرد جنبش‌های با آرمانگرایی چپ‌ها آمیختگی دارد و به یک معنا بخشی از آرمان چپ را در خودش نهفته دارد.

سؤال این است که اگر بخواهیم از این روش‌شناسی بهره بگیریم چه تبعاتی در نظام بین‌الملل دارد و چرا این خط‌مشی‌های باقی مانده از روش‌شناسی چپ، ما را دچار مشکل می‌کند. به سه دلیل می‌توان گفت این روش‌شناسی نارسا و ناتوان است چون اولاً چنبش‌ها را واحدهای جداگانه در نظر گرفته و دوم اینکه جایگاه گسترده‌ای برای آنها قائل است و سوم اینکه تحلیل درستی از نظام بین‌المللی ارائه نمی‌دهد.

رفتار شهاب‌سنگ‌وار در جنبش‌های سیاسی

رویکرد چپ، جنبش‌ها را به شکلی جدای از محیط در نظر می‌گیرد و به اتمسفر حوزه پیدایش جنبش توجه ندارند. از سوی دیگر دینامیسم‌های سازنده نظم و ساختاری که رفتار کنشگران را می‌‌سازد مورد بررسی قرار نمی‌دهد. بنابراین رویکرد چپ، جنبش‌ها را بسیار عینی و ابژکتیو در نظر می‌گیرد و این از ایرادهای اصلی آنهاست.  

ممکن است جنبش‌ها برای پذیرفته شدن در نظام بین‌الملل از ماهیت جنبشی خود خارج شوند؛ برای مثال گروهی همانند طالبان با وجود اینکه با قدرت سخت‌افزاری سر کار آمده اما تلاش می‌کند از ماهیت جنبش بودن خارج شده و به دولت - ملت تبدیل شود. امروزه می‌‌بینیم طالبانی که از دل القاعده بیرون آمده با القاعده مشکل پیدا کرده است و این هم نشان می‌دهد که طالبان در حال دور شدن از جنبش بودن است. 

الگویی با عنوان رفتار شهاب‌سنگ‌وار در جنبش‌های سیاسی وجود دارد که وقتی یک جنبش در مدار اقتدار دولت ملت قرار نگیرد مانند شهاب‌سنگِ گرفتار در منظومه، به حرکت خود ادامه می‌دهد و ممکن است زمانی از درون مضمحل شده یا در اثر تصادم با جنبش‌های دیگر از بین برود همانند برخوردی که بین دولت عراق و داعش شاهد بودیم لذا وقتی جنبشی چنین رفتار شهاب‌سنگ‌واری دارد، علیه نظم موجود قیام می‌کند و به همین دلیل داعش مثال خوبی در این زمینه است. 

انتهای پیام
captcha